همشهری آنلاین _ بهاره خسروی / الهه کفایتی : در واقع تا عاشق کار نباشی، نمیتوانی در دل همه مشقتها، شبزندهداریها بر بالین بیماران و تحمل بسیاری رنجها که همان ناراحتی و غم اندوه بیماری است، طعم شیرین لبخند رضایت بیماران بهبودیافته را حس کنید. به بهانه میلاد حضرت زینب(س) و روز پرستار راهی بیمارستان لولاگر در تکه دهم پایتخت شدیم و با «الهه گرامی» درباره حرفه پرستاری و شرایط دشوار کادر درمان در این روزهای کرونایی گفتوگو کردیم.
مهمترین ویژگی حرفه پرستاری مهرطلبی است. در واقع، تیمارداری و مراقبت از بیماران نیازمند صبر و بردباری و توجه و مهرورزی است. «الهه گرامی» سرپرستار بیمارستان لولاگر، با اشاره به این موضوع گریزی به روزهای کودکی و بازیهای آن روزهایش میزند و میگوید: «در بیشتر بازیهای کودکی حامی بچهها بودم. برایم فرق نداشت، خواهر و برادر خودم باشند یا خالهزاده و عموزاده؛ مهمترین موضوع از نظر من، حمایت از آنها در زمان نیاز بود. همین روحیه و توجه به دیگران و حمایت از آنها در زمان انتخاب رشته و تحصیل در دانشگاه هم کمک کرد تا رشته پرستاری را دنبال و مدرک کارشناسی پرستاری را دریافت کنم.»
- ارادت قلبی شیرین
برای بسیاری از حرفهها از جمله پرستاری که در عرصه آنها پای جان و سلامتی افراد در میان است، هرگز نمیتوان چیزی را روی چرتکه و با عدد و رقم حساب کرد. گاهی وقتها لذتبخشترین هدیه، ارادت پاک و صادقانه بیماران و همراهانشان به کادر درمان است. ارادتی که برایش نمیتوان قیمت مادی تعریف کرد. گرامی با بیان این مطلب و اینکه لبخند بهبودی و سلامتی بیماران همیشه برایش بهترین پاداش بوده است، میگوید که ۲۹ سال و ۳ ماه در کسوت پرستار سابقه کار دارد. بر اساس قانون بازنشستگی و با در نظر گرفتن سختی کار، بعد از ۲۵ سال سابقه، هر فردی بنا بر میل و علاقهاش میتواند تقاضای بازنشستگی بدهد.
گرامی هم چنین قصدی را داشت، اما با شیوع بیماری کرونا این تصمیم تغییر میکند. او تعریف میکند: «من مادر ۳ فرزند هستم. بنا به دلایل خانوادگی و شخصی در فکر بازنشستگی بودم تا اینکه در اسفند ماه سال گذشته بیماری «کوویدـ ۱۹» شیوع پیدا کرد. این همهگیری برای مردم و کادر درمان در روزهای نخست کمی ترسناک و عجیب بود. یک بیماری ناشناخته و عجیب شایع شده بود و کسی نمیدانست برای رهایی و درمان این بیماری چه کند. اعلام کردن بازنشستگیام را در آن روزها مساوی با پاک کردن ۲۸ سال زحمت و تلاش برای کمک به بیماران دیدم. کار پرستاری در واقع معامله با خداست. نباید در روزهای سخت، روزهایی که بیش از همیشه کادر درمان و مردم به حضورم نیاز داشتند پا پس میکشیدم. به همین دلیل بازنشستگی را به تعویق انداختم تا شرایط آرامتر شود.»
- از جان مایه گذاشتن
بعد از بیماری تیفوس، یکی از غافلگیرکنندهترین اتفاقات عصر حاضر بیماری جهانگرد «کوویدـ ۱۹» بود که با شیوع جهانیاش کار کادر درمان و پزشکی را چند برابر کرد، چراکه این بیماری فرد عادی، پزشک یا چهره سرشناس نمیشناخت. کافی بود تا ویروسهای منحوس به جان افراد نفوذ کند و جدال بیامانی با سیستمهای دفاعی بدن از سر گرفته شود. گرامی با اشاره به روزهای سخت و حساس کادر درمان میگوید: «مسئله این بود که ما مستقیم با بیماران کرونایی در ارتباط بودیم و هیچ مصونیتی هم برای در امان ماندن از بیماری نداشتیم. اغلب خانوادهها نگران سلامت همسر و فرزندان خود در بین کادر درمان بودند.
بسیاری از دوستان و آشنایان حتی ارتباطشان را به همین دلیل قطع کردند. پوشیدن لباسهای مخصوص و کار در ساعتهای طولانی با این لباسها، بهویژه در تابستان، برای همه ما ایثارگریهای دوران جنگ را زنده کرد. روزهایی در آن رزمندگان کشور در خط مقدم جنگ برای دفاع از آب و خاک کشور جانفشانی میکردند. همان اتفاق مشابه برای کادر پزشکی در روزهای کرونایی شکل گرفت. انصافاً بچهها از جان مایه گذاشتند.»
گرامی همچنین بهبود یافتن بیمار جوانی را که همه پزشکان از زنده بودن او قطع امید کرده بودند، از دیگر اتفاقات شیرین روزهای سخت کرونایی عنوان میکند.
مریم سالک زیبایی/ پرستار بخش کرونا:
- مهمانی خانوادگی از شلوغیهای مترو و اتوبوس خطرناکتر است
با توجه به جهش ویروس کرونا، هرگونه دورهمی و تجمعی باعث میشود چند نفر درگیر این بیماری نکبت شوند. در مدت تعطیلات قرنطینه تعداد بیماران در بیمارستان ما به ۸ـ۷ نفر رسیده بود و بخش کرونا داشت بسته میشد. اما الان دوباره ظرفیت آی. سی. یو پر شده است و بخش هم شروع به کار کرده و بیمار جدید داریم. خیلیها فکر میکنند سرما خوردهاند، ولی وقتی تست کرونا انجام میدهند، جواب مثبت میشود و در این فاصله ویروس را به چندین نفر انتقال دادهاند، آن هم در حالی که ممکن است طرفهای دریافتکننده، از نظر سیستم ایمنی ضعیف باشند و دوام نیاورند.
اگرچه ارتباط مجازی دلتنگیها را برطرف نمیکند، ولی امسال را مجبوریم با خانواده خودمان در خانه بمانیم. میتوانیم شعرخوانی و حافظخوانی داشته باشیم و بچهها را با نقاشی و کاردستیهای یلدایی سرگرم کنیم. بعضیها میگویند حالا ما مهمانی نرویم چه فرقی میکند؟ مترو و اتوبوس هم شلوغ است و زنجیره کرونا ادامه پیدا میکند! پس مهمانی را حذف نمیکنیم! باید به این دوستان گفت که زمان تماس در مترو و مهمانی خیلی با هم متفاوت است. در مترو نهایتاً سفر یک و نیم ساعته داریم، ولی مهمانیها حدود ۵_۴ ساعت طول میکشند. ضمن اینکه در مترو همه ماسک میزنند، ولی در مهمانی، حاضران هنگام پذیرایی مجبورند ماسکشان را بردارند. حتی حرف زدن با همدیگر هم در مهمانی خیلی بیشتر است که خودش موجب انتقال ویروس میشود.
محمد یداللهی/ پرستار نمونه بیمارستان لولاگر:
- مرگ با کرونا پرعذاب است!
من از ابتدای شیوع بیماری کرونا، درتریاژ مخصوص این بیماری در بیمارستان، مشغول به کار بودهام. اسفند و فروردین بیمارستان خیلی شلوغ بود و بعد تعداد مراجعان کمتر شد و دوباره در اواخر مرداد و اوایل شهریورتعداد بیماران خیلی زیاد شد. پیک اخیر کرونا که از همان موقع شروع شد و هنوز ادامه دارد، بیشتر به خاطر دورهمیهای خانوادگی است. بیشتر بیمارانی که میآیند، بهصورت خانوادگی درگیر شدهاند. یکی از اعضای خانواده که بدحال میآید، میبینیم تست همه خانواده مثبت میشود. این نشان میدهد این مدت رفتوآمد خانوادگی زیاد بوده است و مردماین مورد را کمتر رعایت کردهاند.
مردمایران خیلی خانوادهدوست هستند و برایشان سخت است که شب یلدا را بدون دورهمی خانوادگی بگذرانند. اما بدانند ما روزهای واقعاً سختی را در بیمارستان میگذرانیم. ماههاست حتی یک روز هم مرخصی نرفتهایم. از نظر روحی و جسمی خیلی خستهایم. درگیر شدن با این بیماری سخت است و مرگ کرونایی واقعاً دردناک است.
اما آنهایی که هنوز درگیر نشدهاند یا عزیزی را از دست ندادهاند، انگار نمیخواهند واقعیت ناراحتکننده را باور کنند. از طرفی، کسانی که به واسطه ویروس «کوویدـ ۱۹» عزادار شدهاند، به خوبی درک میکنند که این ویروس چقدر میتواند خطرناک باشد، چون با چشم دیدهاند که مریضشان هر روز بدحالتر میشود.
مرگ با کرونا پرعذاب است! بیمار با زجر زیاد از دنیا میرود. واقعاً یک شب مراسم یلدا ارزش دیدن عذاب کشیدن عزیزانمان را ندارد. شب یلدا فقط یک بهانه است برای دور هم جمع شدن و شاد بودن. میتوانیم آن را چند وقت بعد با خیال راحت برگزار کنیم. هیچ اجبار و الزامی نیست که خطری زیاد را به جان بخریم و خدایی ناکرده پشیمانی برایمان باقی بماند.