همشهری آنلاین _ سحر جعفریان: مدافعانی که در خط مقدم رویایی با این ویروس جهانی، سلاحی جز «عشق» ندارند و همه تن «صبر و بردباری» شدهاند به این امید که در آیندهای نه چندان دور و دراز، سلامتی عمومی و امنیت بهداشتی را تنگ در آغوش بگیرند. «فریبا دهنبی»، سرپرست بخش پرستاری بیمارستان «شریعت رضوی»، ۴۹ ساله و با ۲۰ سال سابقه فعالیت بالینی و مدیریتی، یکی از همین مدافعان سلامت در منطقه ۹ است که به بهانه تقدیر و تشکر روز «پرستار» و به نمایندگی از همه پرستاران منطقه به گفتوگو با او پرداختهایم.
- پرستاری عشق است
ساعت استراحتش را به گفتوگو با ما اختصاص میدهد. میخواهد بسیار کوتاه باشد تا زودتر به شیفتاش بازگردد. میگوید: «کرونا خطرناک است و ارمغان بزرگی به نام «تنهایی» دارد که پرستاران نمیگذارند این ارمغان برای بیمار حاصل شود و دردهایش را افزون کند. در همه لحظههایی که بیمار حال بد دارد، نفسهایش به سختی بالا میآید، سرفه گلویش را زخم کرده و تهوع امانش نمیدهد، در کنار بیمار هستند. دستش را میگیرند و انگار با بیمار درد میکشند تا درد تقسیم شود. گاهی خسته میشوند اما ناامید هرگز.» جای ماسک روی صورتش خط و ردی گذاشته و بیخوابی چشمانش را خسته کرده است. با این حال صدایش هنوز انرژی دارد. دهنبی ادامه میدهد: «به گمان من پرستاری تعریفی جدای از شغل و حرفه دارد. بله؛ مانند همه مشاغل میتوان از راه آن کسب درآمد کرد، در دانشگاه علمش را آموخت و در بیمارستانها تجربهاندوزی کرد.
اما واقعیت این است اگر عشق در میان نباشد، فرد بهعنوان پرستار در آن دوام چندانی ندارد و ترجیح میدهد منبع درآمد دیگری پیدا کند. بنابراین، اغلب پرستارانی که بیش از ۵ سال در این حرفه دوام بیاورند یعنی به معنای حقیقی، جان بر کف هستند. اکنون شما به این توصیفات، شرایط ویژهای مانند شیوع کرونا را هم اضافه کنید. شاید تعدادی از پرستاران بودهاند که همان اوایل عطای کارشان را به لقایش بخشیدهاند اما آنها که ماندهاند و تعدادشان هم بیشمار است، بیشتر افرادی هستند که ویژگیهای یک پرستار خوب از جمله مهربان بودن، با گذشت بودن، با حوصله بودن و سختکوشی جزو خصوصیات اخلاقیشان است و تنها از راه دانشگاه و تجربه، آنها را کسب نکردهاند. کرونا درک جامعه نسبت به پرستاران را تغییر داد و تفکراتی از این دست که به پرستار هر چقدر بیشتر پول بدهی، بیشتر حواسش به بیمار است، کم شد.» سوپروایزر بیمارستان شریعت رضوی، اسفند ماه گذشته به کرونا مبتلا شد و با قرنطینه شدن در همان بیمارستان، دوران سخت بیماری را پشت سر گذاشت تا دوباره همراه بیماران شود.
- الگوی عجیب و متغیر کرونا
از کرونا بهعنوان «بیماری هزار چهره» یاد میکند و ادامه میدهد: «میگویم کرونا هزار چهره است چون بیمارانی بودهاند با بیش از ۷۰ سال که خوشبختانه خوب شدند و در عوض بیمارانی کودک و نوجوان که متأسفانه جانشان را از دست دادهاند. این الگوی عجیب و غریب و متغیر در حال حاضر گروه سنی ۴۰ تا ۷۰ سال را راهی بیمارستان شریعت رضوی میکند که البته تیم پرستاری با جان و دل به تیمارشان میپردازند. نکته قابل توجه اینکه در بیمارستان ما بخش «آیسییو» وجود ندارد. بنابراین، بیماران بدحال و وخیم به بیمارستانهای اطراف از حمله «فیاضبخش» منتقل میشوند که این روند، سرعت عمل بیشتری از پرستاران بیمارستان را میطلبد. مواردی هم بوده که بیمار بیشتر از اینکه از علائم کرونا دچار درد و رنج شود از ترس و استرس به حال بد گرفتار شده است. در این شرایط، پرستاران ساعتی را به مشاوره و ایجاد روحیه در بیمار مشغول میشوند، بهگونهایی که حالش بهبود یابد و دیگر نیازی به بستری نداشته باشد.»
دهنبی همچنین از افزایش سرایتها و ابتلای خانوادگی در محلههای پرجمعیت و با واحدهای مسکونی ریزدانه منطقه میگوید: «تراکم جمعیتی این منطقه بالا است و اغلب خانوادهها پرجمعیت هستند. خانوادههای پرجمعیتی که در واحدهای ریزدانه با میانگین ۶۰متر جای گرفتهاند. این ۲ عامل مهم از رعایت درست و تأثیرگذار فاصلهگذاریها جلوگیری میکند. بهگونهایی که در حال حاضر بسیار شاهد مراجعات خانوادگی هستیم که بالغ بر ۶۵درصد آنها علائم خفیف دارند. حتی در این شرایط هم پرستاران از کار خود کم نمیگذارند و تا زمانی که مطمئن شوند خطری جان بیمار را تهدید نمیکند، او را راهی منزل نمیکنند. به یاد دارم بانوی بیماری داشتیم که دوره قرنطینهاش را در خانه گذراند، ولی چون خانواده و اقوام نزدیکی نداشت، یکی از پرستاران هر روز با او تماس تلفنی برقرار میکرد تا از سلامتیاش اطمینان حاصل کند. این همان عشق و وجه تمایز پرستاری است.»
- گل نمیخواهیم
پرستار هممحلهای برای بیان خاطرات شیرین و تلخ دوران کرونایی کمی مکث میکند و میگوید: «تلخترین خاطرهام به روزهایی بازمیگردد که شاهد واکنش غیرانسانی برخی خانوادهها از سر ترس یا جهل در شناخت کرونا، نسبت به ترخیص بیمارشان بودم. پدر، مادر یا همسرشان را ترخیص نمیکردند، چون میترسیدند خودشان هم بیمار شوند و آن بیماران علاوه بر درد کرونا، درد بیمهری را هم تجربه میکردند. پرستاران تا جایی که امکان داشت، نمیگذاشتند بیماران از این واکنش خانوادهها مطلع شوند. اما گاهی پنهانکاری نتیجهبخش نبود. در واقع با کرونا بسیاری از ندیدهها را دیدم که البته همهشان برایم درس شد. شیرینترین خاطرهام نیز مربوط به بهبود کودکی ۸ ساله است. کودکی که «آسم» داشت و از طریق پدرش به «کووید ۱۹» نیز مبتلا شده بود. ۱۸ روز سخت را با پدر و مادرش در این بیمارستان گذراند.
روزهای آخر به تشخیص دکتر قرار بود به بیمارستان دیگری منتقل شود، اما مادرش مخالفت کرد. چند روز گذشت تا اینکه آثار بهبودی در او نمایان شد. روزی که قرار بود مرخص شود، پرستاران برای او جشن گرفتند و با کلی عکس یادگاری و سلفی راهیاش کردند.» از بهترین شیوه گرامیداشت مقام پرستار و تقدیر از آنها میگوید: «پرستاران در شرایط کنونی بیشتر از گل و تشکر به حمایتهای واقعی نیاز دارند. حمایتهایی مانند رعایت پروتکلهای بهداشتی و برگزار نکردن دورهمیهایی که خیلی زود ما را به اندازه همه عمر از هم جدا میکند. اگر مسئولانهتر در شرایط کرونایی نسبت به یکدیگر عمل کنیم تا فراهم شدن وضعیت واکسیناسیون سراسری، از آمار ابتلا و مرگ و میرها به میزان قابل توجهی کاسته میشود.
پرستاری که هفتهها خانواده خود را ندیده، کودکش را در آغوش نگرفته و در کنار مادر و پدرش نبوده است، به گل نیاز چندانی ندارد. او از جامعه و شهروندان، مسئولیتپذیری بهداشتی و مدنی میخواهد. بسیاری از همکاران پرستار هم خودشان مبتلا شدهاند و هم این بیماری را به خانوادههایشان انتقال دادهاند که متأسفانه در پارهای از موارد عزیزانشان را هم از دست دادهاند. از دست دادنهای ناگواری که ناخواسته در آن سهم داشتهاند و این فکر همیشه آزارشان میدهد و شاید با خود بگویند این تاوان عشق و مهربانی است. نباید پرستاران متعهد را از ویژگیهای انسانی و شغلیشان پشیمان کنیم.»