همشهری آنلاین_راحله عبدالحسینی: دوشنبه گذشته تعویض نام خیابان «روشنایی» به «منصور پورحیدری» در محله قیطریه از سوی کمیته نامگذاری معابر شورای اسلامی شهر تهران انجام شد. منصور خان بازیکن و مربی صاحب نام فوتبال ایران، آبان سال ۱۳۹۵ از میان ما رفت. در این گزارش پای صحبت خانواده پورحیدری و برخی از اهالی محله و دوستان منصورخان نشستیم و از تأثیر این تعویض نام پرسیدیم.
«فریده شجاعی» همسر منصور پورحیدری سابقه سکونت در خیابان روشنایی محله قیطریه را که حالا به نام «منصور پورحیدری» تغییر کردهاست را ۲۳ سال پیش عنوان میکند و میگوید: «۴ دهه در شمیران زندگی کردیم و ۲۳ سال از عمر ۴۴ ساله زندگی مشترکمان را در خانهای در خیابان روشنایی گذراندیم.» شجاعی درباره اهمیت نامگذاری معابر به نام اسطورههای ورزشی، علمی، هنری و فرهنگی کشور را اینطور ارزیابی میکند: «چهکاری بهتر از اینکه نامهای درخشان اسطورهها روی معابر شهرمان باشد که با هر بار گذر از آن خیابان، دستاوردهای ارزشمند آن چهره ماندگار کشور را در ذهن مرور کنیم. دیدن نام منصورخان بر تابلو خیابان محله زندگیاش برای ما تسلی خاطر است. یکی از راههای زنده نگهداشتن نام اسطورهها میتواند همین کار باشد.»
- اهل کری خواندن نبود
کمی بیشتر با شجاعی گپ میزنیم و او درباره منصورخان بیشتر برایمان میگوید: «روبه روی خانه ما یک دبیرستان پسرانه است. گاهی که منصور از جلو مدرسه رد میشد بچهها برای منصورخان کری میخواندند. او هم لبخندی میزد، دستی تکان میداد و رد میشد. رفتارش آرامش و ادب را یادآوری میکرد. منصور اهل کری خواندن نبود. حتی یکبار نشنیدم منصور کری خواندهباشد. بازی را که از تلویزیون میدید هیجان داشت.
بازی را آنالیز میکرد اما کری نمیخواند. به بچهها هم میگفت بیسروصدا بازی را ببینند. دوست نداشت سر و صدای بازی آرامش همسایهها را به هم بریزد. خیلی دوست داشت تیم مقابلش هم قوی باشد.» نگاهی به کارنامه پرافتخار منصورخان نشان میدهد که او قهرمان نامآوری بوده، امامنش پهلوانی او را در قلبها جاودانه کرد.
- خیرخواهی برای خانواده و دوستان
یک زندگی کاملاً فوتبالی میتواند حاشیههای زیادی به همراه داشتهباشد. اما زندگی منصور پورحیدری با وجود صددرصد فوتبالی بودن هرگز حاشیهای نداشت. شجاعی میگوید: «علی پروین همیشه میگفت زندگی منصورخان بیحاشیه است. منصور به دلیل شخصیت آرام و متینی که داشت به حاشیهها بیعلاقه بود. در خانوادهای اصیل و بافرهنگی هم بزرگ شدهبود.
دنبال حرف و حدیثهای معمول دنیای ورزش نبود. با آرامش مسائل و مشکلات زیادی را که در حرفهاش داشت حل میکرد.» همه فوتبالیها میدانند که منصورخان چقدر برای تیم محبوبش هزینه کرد. چقدر دست بازیکنان بااستعداد را گرفت تا بیپولی مانع رشد و پیشرفتشان نشود. شجاعی ادامه میدهد: «شعاع محبت منصور خیلی وسیع بود. نمونه عملی خیرخواهی برای خانواده و دوستانش بود.
شاید این موضوع برای بازیکنان بیشتر ملموس باشد. زیرا او را پدر خطاب میکردند.» پورحیدری به حمایت از تیمش و خرج کردن برای پیشرفت آن شهره است. وقتی از همسرش میپرسم که به این موضوع اعتراضی نداشته، میگوید: «من هم دوست داشتم منصور برای عشق و علاقهاش هرکاری دوست دارد انجام دهد. ارث پدریاش را برای ورزش خرج کرد. به یاد دارم منصور برای حمایت تیم و دستمزد بازیکن، خانه فروخت. ماشین فروخت. او به این کار عشق میورزید.»
بهترین و تلخترین خاطرات ۴۴ سال زندگی مشترکشان هم به دنیای فوتبال ختم میشود: «همه باختهای تیمش خاطرات تلخ ما بود. بهترین خاطرات هم مربوط میشود به قهرمانی مسابقات آسیایی با تیمملی در سال ۱۹۹۸ و قهرمانی آسیا با تیم استقلال در سال ۱۳۷۰. کسی باورش نمیشود که منصور زندگیاش را برای تیم محبوبش گذاشت.» او امیدوار است که نوجوانان هم با دیدن نام قهرمانان بر معابر به تحقیق درباره زندگی آنان تشویق شوند.
- علی پورحیدری، فرزند منصور پورحیدری/نام پدر تسلی خاطر ماست
«علی» پسر منصورخان متولد ۱۳۶۲ است. او درباره نامگذاری خیابانی به نام پدرش که یکی از اسطورههای فوتبال کشور است میگوید: «این کار باعث دلگرمی خانواده ماست. از دیدگاه من وقتی نام بزرگان سرزمین را روی معابر و میدانها بگذاریم، هم یاد و خاطره آنان را زنده نگهداشتهایم و هم جرقهای در ذهن کسانی زدهایم که این افراد را نمیشناسند.
با این کار قصه زندگی بزرگان را میخوانند تا بدانند برای اینکه بتوانند نام نیک از خود باقی بگذارند باید چطور زندگی کنند.» او بیشتر از خاطرات پدر برایمان میگوید: «زندگی ما فوتبالی بود. تلویزیون همیشه روی شبکه مسابقات فوتبال بود. به همین دلیل من هم به سمت فوتبال کشیده شدم. پدرم نه تنها اصراری نداشت که فوتبالیست شوم بلکه مخالفت هم میکرد. او دوست نداشت من فوتبالیست شوم.» علی فارغالتحصیل مهندسی کامپیوتر است و تحصیلاتش را در رشته تربیتبدنی هم ادامه داده و مدتی هم گلف، اسکواش، بولینگ و بسکتبال بازی کردهاست: «اخلاق پدرم فوقالعاده بود.
هرگز صدای بلند او را در خانه نشنیدم. کلمهای خلاف ادب بر زبان نمیآورد. برد و باخت تیمش خیلی مهم بود. اما وقتی میباخت، ناراحتی او را در خانه نمیدیدیم. پدر باختش را به خانه نمیآورد.» علی بیشترین توصیه پدر را اینگونه عنوان میکند: «احترام به مردم از هر قشر و سنی که باشند و تحت هر شرایطی را همیشه به ما توصیه میکرد.»
- حجت نظری، عضو شورایشهر تهران/نام بزرگان فوتبال از یاد نمیرود
تغییر نام خیابان روشنایی در محله قیطریه به منصور پورحیدری، در شورای اسلامی شهر تهران تصویب شد. «حجت نظری» عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورایشهر و عضو هیئتمدیره باشگاه استقلال در اینباره میگوید: «حدود یک سال پیش در کمیسیون نامگذاری، این پیشنهاد را مطرح کردم که یک خیابان به نام مرحوم پورحیدری ثبت شود. اعضا از این پیشنهاد استقبال کردند و قرار شد با خانواده مرحوم پورحیدری تعامل کنیم و در نهایت قرار شد خیابان روشنایی که نزدیک منزل ایشان هم بود به نام ایشان تغییر نام پیدا کند. امثال منصورخان برای فوتبالیها از یاد نمیروند و وجود چنین اسامی روی معابر باعث جاودانه ماندن نام ایشان برای افراد غیرفوتبالی هم میشود.»
- مهدی ارغوانی، هممحلهای منصور پورحیدری/قدردانی از اسطورههای ورزش
سابقه دوستی او با منصورخان به سال ۱۳۵۱ برمیگردد. میگوید: «چه کار پسندیدهای که اسم منصورخان روی خیابان محلهاش باشد. باید از بزرگان ورزش قدردانی کنیم تا برای جوانان سرمشق باشند.» او صداقت و وفاداری و نجابت را از ویژگیهای برجسته شخصیت منصورخان میداند: «با منصورخان زندگی کردم و هر روزش برای من خاطره بود. خاطراتی ناب و تکرار نشدنی. شخصیت آرام و متین و راستگوی منصورخان همه را جذب خود میکرد. هرکاری از دستش برمیآمد برای افرادی که به فوتبال علاقهمند بودند انجام میداد. معتقد بود که باید از استعدادهای فوتبالی حمایت کرد. برای این حمایت هم از جیب خودش خرج میکرد و منتظر کسی نمیماند. منصورخان پدر معنوی تیم استقلال بود و به این تیم عشق میورزید.»
- محمود خوشصفت، هممحلهای منصور پورحیدری/از این نامگذاری خوشحال شدم
«محمود خوش صفت» از دوستان قدیمی منصور پورحیدری است. او میگوید: «هرکاری برای گرامیداشتن نام منصورخان انجام دهیم کم است. چقدر از این نامگذاری خوشحال شدم.
مسیرم را جوری انتخاب میکنم که همیشه از این خیابان رد شوم تا اسم منصور روی تابلو خیابان را ببینم. گرچه با دیدن نامش روی تابلو بغضم میگیرد و جای خالیاش را حس میکنم.» او درباره سابقه دوستیاش بیشتر میگوید: «منصورخان ۲ سال از من بزرگتر بود. هممحلهای بودیم. از دوران کودکی در محله قلهک همسایه بودیم. منصورخان برای ما مظهر صداقت بود. تمام زندگیاش را برای حمایت از تیم فوتبال خرج کرد. آپارتمانی در محله قیطریه و خیابان اخوان داشت که برای دادن دستمزد بازیکنان فروخت. خودم قولنامه را امضا کردم. شاهد بودم که منصور برای فوتبال فداکاری کرد.»