همشهری آنلاین _ سحر جعفریان: عضو «انجمن شاعران جوان» استان تهران است و برخی آثارش در جشنوارههای ملی و استانی «قلم ایرانی»، «داستانک» و «حیات» برگزیده شدهاست. اوقات فراغتش را در کارگاههای شعرخوانی و نقد داستان «اندیشهسرای دکتر قریب» منطقه ۹ سپری میکند. کتاب، یار مهربانش است و دلبستگی زیادی به فضاهای مجازی ندارد. برای مطالعه، کنج و عزلت را با فنجانی چای داغ بیشتر میپسندد. همانجا اغلب، شعرهایش را میسراید. «جان»، «یار» و «یگانه خدای» از جمله کلمات دوستداشتنیاش هستند که در بیتهای زیادی از اشعارش جای میگیرند. در یکی از نخستین روزهای زمستانی و «کرونا» زده، مهمان خلوت شاعرانهاش میشویم تا با او از ادبیات و کتاب سخن بگوییم.
کتابخانه جمع و جور و انباشته از دیوان اشعار شاعران ایرانی، کلاسیک و معاصر، گوشهای از اتاقش و تابلوهای طراحیاش نیز در کناری جا خوش کردهاند. همیشه یک دیوان «حافظ» و مجموعه اشعار «سهراب سپهری» کنار دستش است. ساداتی در آغاز گفتوگو میگوید: «کسی از افراد خانواده و اقوام به اندازه من دلبسته ادبیات و شعر نبود. حتی زمانی که مهندسی برق مخابرات را بهعنوان رشته تحصیلی انتخاب کردم یا حتی آن زمان که نمره همه انشاها و نوشتههایم شاید بیدلیل ۲۰ بود و معلم با اشتیاق آن عدد را در دفتر خود ثبت میکرد، گویی به نظم و نثر علاقه داشتم.
با این اوصاف هیچگاه گمان نمیکردم این علاقه به قدری باشد که من را تا نگارش و دست به قلم شدن پیش ببرد. ۲۰ سالم بود که نخستین شعرم را سرودم. از وزن و قافیه بهصورت تخصصی سر در نمیآوردم. برای همین به همت یکی از دوستان، تلاش کردم با دنیای عروض و قافیههای خوش آهنگ و کلام منظوم آشنا شوم. نخستین کتابی که در اینباره خواندم، «عروض و قافیه» از استاد «سیروس شمیسا» بود. راهنمای کامل و جامعی که پیوند احساس و تخیلم را عمیقتر کرد. پس از آن به شناخت سیمهای شعر پارسی و نوع آرایش مصرعها پرداختم تا اصولیتر کلمات را کنار هم سامان بدهم. «غزل» قالب مورد علاقهام شد تا بیش از ۲۰۰ حدیث عاشقانه و عارفانه خود را منطبق با الگوی آن شرح دهم. درس میخواندم و شعر میگفتم. اینها، همه کار و لذت من از ۲۰ تا ۲۵ سالگی بود.
با انجمن شاعران جوان استان تهران نیز آشنا شدم و ضمن عضویت در آن دورههای آموزشی شناخت شعر پارسی و شاعران را گذراندم. وجود چنین انجمنهایی در شهر و مراکزی مانند اندیشهسرای دکتر قریب در منطقه، بهترین نوع امکانات برای علاقهمندان است.»
- از شلیکهای سرد تاتروماتیک جهانی
شعرهایش به سبب آموزش و نقدها، پاکیزه و محکم شد. تا جایی که مورد تأیید یکی از ناشران کتابهای عمومی قرار گرفت. شاعر هممحلهای در این زمینه میگوید: «چند وقتی از آموزشها که گذشت، تصمیم گرفتم شعرهای قبلی را پایش کنم و به قولی دستی سر و رویشان بکشم. تعدادی غزل و شعر نو انتخاب کردم و عنوان «شلیکهای سرد تصمیم» بر آنها گذاشتم. پس از تأیید نشر «عطران»، نخستین مجموعه شعرم در سال ۱۳۹۵ به چاپ رسید. بسیار خوشحال بودم. هم از منتشر شدن اشعارم و هم از اینکه میتوانم با تعداد بیشتری از افراد آنها را به اشتراک بگذارم. پس از آن، مجموعه داستانهای کوتاه و یک رمان در دست تألیف دارم که بهزودی با نام «ثانیههای الک نشده» در همان انتشارات به چاپ خواهد رسید.
هدفم این است، شاعر و نویسندهای شوم که به «آگاهی» شهرت دارد نه به تعداد کتابهای به چاپ رسیده و قراردادهای از پیش امضا شده! دلم میخواهد قلمم به قدری روان و نرم باشد که آیندگان آن را مرجعی برای نوشتار بدانند. البته این میان گاهی از گوشه و کنار میشنوم که میگویند برای رسیدن به این آرزو، بسیار دیر شروع کردهای. اما من باور دارم که شروع کردن از دیر یا زود بودن آن مهمتر است.» او همچنین از روزهای قرنطینه و محدودیتهای تردد کرونایی میگوید: «کرونا در نگاه من یکتروماتیک جهانی است که البته درد و رنجش، درسهایی داشت و هرکسی درس خود را گرفته است. استفاده بهینه از اوقات فراغت که تا پیش از شیوع کرونا با خواب و بیحوصلگی هدر میرفت، یکی از همان درسها است. من معمولاً کتاب میخوانم، طراحی میکنم، فیلم میبینم و یا در نشستها و دورهمیهای ادبی و مجازی شرکت میکنم.
این مجازی بودن هم یکی از آن ظرفیتهای مدرن و نادیده گرفته شده است که این روزها بسیار خودش را به مسئولان ثابت کرده است. فضایی برای کسب و کار، درآمدزایی و ترویج فرهنگ و علم که باید بیش از اینها برای آن سرمایهگذاری شود.»
- چراغ کتاب را روشن کنیم
از تأثیرگذاری بلاگرهای کتاب در عصر دیجیتال و کتابهای الکترونیکی نیز میگوید: «واقعیت این است که برای کاغذ و چاپ، طرفداران زیادی باقی نمانده و همه چیز در گوشیهای هوشمند خلاصه شده است؛ از جمله مطالعه و تشویق به کتاب دوستی. در اینباره بلاگرهای کتاب حتی با میزان فالورهای اندک هم میتوانند تأثیرات مثبتی بر نهادینه کردن فرهنگی داشته باشند که هیچگاه به درستی از سوی افراد درک نشد. همین که کتابی را معرفی میکنند یا سطرهایی از کتابی راهایلایت و تصویرش را در صفحات خود ثبت میکنند و مسابقه کتابخوانی یا دورهمیهای مجازی با نویسندگان جوان برگزار میکنند، اثربخش است.
ظهور و حضور بلاگرهای کتاب در میان فوج صفحاتی که نگاه و تفکر مخاطبان را به ظاهر و غیرضرورها جلب میکنند، کور سوی امیدی برای بیدار ماندن است.» برای حفظ همین کور سوی امید، از حدود یک سال پیش، در محله انجمن «کتابخوانهای غیرحرفهای» را راهاندازی کرد. ساداتی ادامه میدهد: «ایده راهاندازی انجمن کتابخوانهای غیرحرفهای نیز بر همین مبنا است تا چراغ کتاب را حتی با مطالعه کتابهای کم حجم روشن نگه داریم. برای عضوگیری در اندیشهسرای دکتر قریب فراخوان دادیم. هنرجوها و فرهنگ دوستان بسیاری استقبال کردند که تا به امروز تعدادمان به کمی بیشتر از ۱۰۰ نفر رسیده است.
در ماه کتابی در نظر میگیریم تا دوستان مطالعه کنند و سپس درباره آن گفتوگو میکنیم. دورهمیهایمان تا پیش از کرونا، حضوری و هفتگی بود اما پس از کرونا در شبکههای مجازی گرد هم آمدیم. به گمانم برای نهادینه کردن فرهنگ مطالعه باید از همین اقدامات و ایدههای کوچک در جمعهای مختصر استفاده کرد. در این محله که اغلب دغدغه نان وجود دارد نباید انتظار داشت که اهالی از همان ابتدا رمانهای فاخر کلاسیک یا اندیشههای فلسفی دست بگیرند. باید مطابق با فرهنگ قالب محله و دغدغهشان عمل کرد تا کتاب نیز جایی در میان سایر دغدغههایشان داشته باشد.»
- پیشنهادهای ویژه یک هممحلهای
منیره سادات ساداتی برای غنیسازی اوقات فراغت هممحلهایها پیشنهادهای ویژهای برای کتابخوانی دارد.
۱_ کتاب آیین زندگی، دیل کارنگی.
۲_ کتاب ته خیار، هوشنگ مرادی کرمانی.
۳_ فیلم تلقین، کریستوفر نولان.
۴_ حکایت دریا، بهمن فرمانآرا.