همشهری آنلاین_سحر جعفریان: آسیبهایی که براساس پژوهشهای موجود یکی از مهمترین معضلات کلانشهرها و برخی محلههای آن با ویژگیهای خاص اقتصادی و فرهنگی است. برای همین مدیران شهری در مناطق مختلف با هدف رفع این نقطه اوج طردشدگی اجتماعی، بر آن شدهاند تا طرحهایی مانند «زمستان گرم» را اجرا کنند.
در این طرح، افراد کارتنخواب و بیخانمان ساماندهی میشوند و در صورت تمایل از سایر خدمات غربالگری از جمله فرایند ترک مصرف موادمخدر، مهارتآموزی و اشتغال نیز بهرهمند خواهند شد. در یکی از شبهای سرد زمستان «کرونازده» با گشت ویژه زمستان گرم، معاون خدمات اجتماعی و فرهنگی، رئیس اداره آسیبهای اجتماعی و مدیر پایگاه خدمات اجتماعی منطقه همراه میشویم.
- کلونیهای آسیبهای اجتماعی
ساعت ۲۳ یک شب زمستانی کرونایی است. گروه ۵ نفره خدمات اجتماعی منطقه همراه با روانشناس و با هدف ساماندهی افرادکارتنخواب، راهی معابر و نقاط شناسایی شده میشوند. مقصد نخست؛ جایی است زیر پل «یادگار امام» (ره). از دور پارچه یا پتوی رنگ روشنی لابهلای شمشادها نمایان است.
گروه جلو میرود. نزدیک و نزدیکتر. اتاقک کوچکی است که ساخته شده از پتو و پارچه. کسی داخل نیست. «صادق محمدی»، رئیس اداره آسیبهای اجتماعی شهرداری منطقه، میگوید: «پیرمردی حدودا ۶۰ ساله هر شب اینجا اسکان میکند. زباله گرد است. تمایلی به حضور در «گرمخانه» ندارد.
به ناچار هر شب برایش خوراک و چای گرم و گاهی پوشاک میآوریم.» «پریسا افکار»، مدیر پایگاه خدمات اجتماعی منطقه و مؤسسه «طلوع گستر بانوی بهشت تهران» نیز میگوید: «تکلیف نقاط بیدفاع شهری برای ایجاد کلونیهای آسیبهای اجتماعی مشخص است، اما فضاهایی پوشیده از شمشاد و درختان بلند هم مستعد بروز و ظهور آسیبها هستند که مسئولان حوزه محیطزیست باید با توجه به حفظ سرانههای سبز شهری، چارهای برای آن تدبیر کنند. این محدوده پر از شمشادهای بلند و پرپشت است که تا همین چند ماه پیش حداقل ۱۵ کارتنخواب ۱۳ تا ۶۰ ساله میان آنها زندگی میکردند.»
- غلبه بر مواد ممکن است
ساعت ۲۳:۳۰ است و مقصد، بوستان «معلم» در محله «امامزاده عبدالله» (ع). «علیرضا خامسیان»، معاون خدمات اجتماعی و فرهنگی شهردار منطقه، با اشاره به برخی وسایل بازی و سرگرمی در بوستانها، میگوید: «شرایط جوی اگر بارانی و برفی باشد افراد کارتنخواب و بیخانمان به داخل سرسرههای مارپیچ و سرپوشیده پناه میبرند که همکاران ما حتی آنجا را نیز رصد میکنند. در حال حاضر با استناد به آمار و شواهد موجود میتوان ادعا کرد میزان آسیبهای اجتماعی منطقه تا سطح قابل توجهی کاهش یافته است و برای رسیدن به ایدهآل نیاز است تا سایر ارگانهای دولتی و شهری از جمله نیروی انتظامی همراهی کنند.»
انتهای بوستان، بین سبزهها، آتش و دود کوچکی دیده میشود. «بهرام» به همراه سگش کنار حلبی شکسته و آتش گرفته، پامرغی نشسته است و چرت میزند. به سختی متوجه حضور گروه میشود. میخواهد خیلی زود قامت خمیدهاش را راست کند تا شاید عادی به نظر برسد. دستی بر موهای چند ماه آب و شامپو ندیدهاش میکشد و میگوید: «چه خبر است؟ » پریسا افکار، او را میشناسد.
مورد خطاب قرارش میدهد و میگوید: «مگر دیشب قول ندادی بروی گرمخانه؟ » انگار تازه چشمانش باز میشود. پاسخ میدهد: «شمایید خانم افکار! میخواستم بروم که دیگر دیر شد. حالا از فردا میروم.» میپرسم: «گرمخانه بهتر از خیابانهای سرد نیست؟ » نگاهش را با دشواری به سمتم میچرخاند و میگوید: «اگر گونی زبالههایم را امانت بگیرند و پس بدهند، جای خوبی است.» افکار وعده درمان در یک کلینیک مجهز و یک شغل خوب به او میدهد تا شاید متقاعد به ترک مصرف مواد شود. اما راست میگویند که «زور مواد زیاد است.»
- تاریکی کوچههای تنگ محله
ساعت یک بامداد است و گروه گشت طرح زمستان گرم به کوچههای تنگ و باریک محله «شهید دستغیب» رسیدهاند. کوچه آشتیکنان «کاروان» که به کوچههای باریک و تو در توی دیگری راه میگشاید، یکی از پاتوقهای همیشگی افراد کارتنخواب است. وعدههای ۳، ۴ نفری کنار آتش تشکیل میدهند و بیپروا به مصرف مواد میپردازند. هنوز هم دیوارهای دودگرفته کنج و زاویههای آن خبر از حضورگاه و بیگاهشان میدهد.
معاون خدمات اجتماعی و فرهنگی در ارتباط با چگونگی شکلگیری آسیبهای اجتماعی در این کوچه قدیمی میگوید: «مهمترین معضل این کوچه، نداشتن روشنایی مناسب است. به جز چند واحد متروکه، باقی ساکنان بارها و بارها موضوع روشنایی را با شهرداری در میان گذاشتهاند. موضوعی که البته در ارتباط مستقیم با اداره برق «رودکی» است.
ما نیز با آنها جلساتی داشتهایم که امیدواریم بهزودی چراغ این کوچه نیز روشن شود.» میپرسم: «اینکه در گذشته تعداد قابل توجهی معتاد و کارتنخواب اینجا بوده است و اکنون حضور ندارند به این معنا است که همه آنها ساماندهی شدهاند یا به مناطق دیگری رفتهاند؟ » خامسیان پاسخ میدهد: «دور از واقعیت است بگویم همگی ساماندهی شدهاند و به گرمخانه رفتهاند. اما با توجه به آماری که از گرمخانه منطقه داریم، میتوانم بگویم اغلب آنها ساماندهی شدهاند و تعداد اندکی نیز به دنبال پاتوقهای جدید رفتهاند.»
- پاتوقی در پمپ بنزین متروکه
ساعت ۲:۳۰ صبح است و گروه گشت جایی حوالی خیابان «جرجانی»، کنار پمپ بنزین متروکه توقف کردهاند. پنجرههای بزرگ و شیشه شکسته پمپ بنزین با میلههای فلزی مسدود شدهاند، اما راهی کوچک از بالای پنجرهها به داخل دفتر مدیریت وجود دارد. تاریک و انباشته از زباله است. بوی نامطبوعی نیز گهگاه با نسیم سرد به مشام میرسد.
پشت پرده سیاه رنگی که میانه اتاق کشیده شده است، نوری ضعیف دیده میشود. پس از چند دقیقه، مردی ژولیدهپوش با دستهایی ورم کرده از پشت پرده دیده میشود. به اصرار اعضای گروه گشت، از همان راه کوچک بالای پنجرهها با مشقت فراوان بیرون میآید. در این حین دستها و صورتش به کناره میلههای فلزی میکشد و خراش برمیدارد. محمدی، ماسکی به او میدهد و میپرسد: «اینجا چکار میکنی؟ » آرام پاسخ میدهد: «داشتم استراحت میکردم.» برایش از مزایای حضور در گرمخانه میگویند اما فایدهای ندارد. او تصمیم به رفتن ندارد.
میپرسم: «چرا گرمخانه نمیروی؟ » میگوید: «الان بروم تا بزرگراه «فتح» آن وقت صبح با کدام پول برگردم اینجا؟ » چای و خوراک هم نمیخواهد. سرش را میاندازد پایین و میرود. گروه گشت با مسئول سامانه ۱۳۷ ناحیه تماس میگیرد تا خیلی زود راههای ورودی به پمپ بنزین را مسدود کنند. خامسیان درباره پمپ بنزین متروکه میگوید: «این پمپ بنزین نزدیک به ۱۰ سال است که متروکه شده و تلاش همکاران ما نیز برای ارتباط با مالک یا تملک آن تاکنون بینتیجه بوده است.»
- فعالیت مؤثر انجمنهای مردم نهاد
ساعت از ۳ نیمهشب گذشته است و حاشیه میدان فتح ۲، کارتنخوابی با گونیهای بزرگ زباله بر دوش دیده میشود. افکار، آنها را هم میشناسد و به اسم کوچک صدایشان میزند: «این موقع شب هنوز اینجا هستی؟ » «ع»، مردی کوتاه قامت، سیه چرده و با موهایی بلند پاسخ میدهد: «میروم خانه دوستم.» «دوستت که اینجا، پیش خودت است! » این بار با صدایی خشدار پاسخ میدهد: «داریم با هم میرویم.» چند دقیقهای میگذرد تا او راضی به رفتن به گرمخانه شود. اما دوستش اصرار دارد به خانه دخترش برود. خامسیان پس از ۴ ساعت گشت در ۲۰ معبر و منطقه شناسایی شده، میگوید: «با مشارکت انجمنهای مردم نهادی که در منطقه فعال هستند، میتوان به وقوع اتفاقهای خوبی در کاهش هرچه بیشتر آمار آسیبهای اجتماعی بهعنوان معضلی با چند مدیریت امیدوار بود.»
- دومین گرمخانه بزرگ تهران در فتح
ساعت ۳ نیمهشب، بوستان «کوکب» در محله مهرآبادجنوبی یکی دیگر از بوستانهای مقصد است. صدای چند پسر کمسن و سال شنیده میشود که در آخرین آلاچیق بوستان جای خوش کردهاند. افکار میگوید: «این چند نفر گاهی با مشروبات الکلی سرگرم هستند و گاهی با مواد و قمار. خانهیشان در همین محله است. به نظرم موردی هستند که نیروی انتظامی میتواند کنترل و هدایتشان کند. مشاوره هم به آنها دادهایم اماترتیب اثری نداشته است. در این پارک و در ساعتهای پایانی روز ساقی و موادفروشان بسیاری فعالیت دارند که مشتریهای خاصی سراغشان را میگیرند. مشتریهایی از طیفهای مختلف با گروههای سنی تأسف آور.
گاهی خانوادگی میآیند برای خرید موادمخدر! » یکی از افراد گروه گشت جلو میرود و به جمع پسرهای جوان که خلاف و آسیبهای اجتماعی را تفریح جوانی میپندارند، تذکر میدهد. خیلی زود پراکنده میشوند. بیرون بوستان اما زبالهگردی با شتاب میان زبالههای سطل را میجوید. محمدی با دیدن آن زباله گرد میگوید: «جامعه هدف ما، زبالهگردها نیستند و فعالیتمان بر روی افراد کارتنخواب و بیخانمان متمرکز است. تا با ساماندهی آنها در دومین گرمخانه بزرگ تهران (گرمخانه فتح منطقه ۹) از میزان آسیبهای اجتماعی منطقه بکاهیم. گرمخانهای با ظرفیت بیش از ۱۵۰ نفر که بهصورت ۲۴ ساعته پذیرش دارد. تشکیل پرونده، استحمام، تحویل لباس، مشاوره فردی و گروهی، وعدههای غذایی و جای خواب از جمله خدمات این گرمخانه بزرگ است. مهارتآموزی و ایجاد بسترهای اشتغال نیز مراحل بعدی خدمترسانی محسوب میشود.»
- معرفی یک طرح گرم و مهربان
با آغاز فصل سرما، فرایند شناسایی، جذب و انتقال افراد آسیب دیده و در معرض آسیب مانند افراد بیخانمان، معتادان و بیماران روحی و روانی سرگردان با جدیت بیشتری از سوی شهرداری مناطق، انجمنها و مؤسسههای مردمنهاد و مددکاران داوطلب دنبال میشود.
این فرایند و طرح در سال جاری «زمستان گرم» نام گرفته است که اهداف آن ارتقا امنیت، پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی در محلهها، همافزایی و هماهنگی بین بخشی، تأمین نیازهای اولیه و اقامتی افراد جامعه هدف، ارتقای سلامت جسمی و روانی، جلب مشارکتهای مردمی، نهادها در حمایت مادی و معنوی افراد بیخانمان معرفی شده است. پیشینه اجرای طرحهای مرتبط با پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و کاهش آثار آن به سال ۱۳۸۲ در تهران باز میگردد که نخستین مددسرا یا گرمخانه نیز در پی آن در منطقه ۱۲ ساخته شد.
مددسرای امید منطقه ۹:بزرگراه فتح، بعد از پل شیر پاستوریزه، جنب پل کن، خیابان فتح ۲۹/۱