چه خونها که در کف آسفالتهای همین شهر دلمه نبست تا در روز۲۲بهمن، شاخههای گل جایش را بگیرد. هنوز که هنوز است زخم سالها حبس پشت میلههای کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک، قصر و اوین بر روی تن مبارزان انقلابی مانده تا به ما یادآوری کند و تلنگری بزند که بدانیم انقلاب اسلامی به این سادگیها به بار ننشسته است.
قطعاً ساعتها و روزها میتوان درباره حماسه باشکوه مردم در سال۵۷ حرف زد اما نکته باریکتر ز مو اینجاست که آدمی باید همیشه حواسش به اکنون و نگاهش به پیش رو باشد. پس حالا مهم این است که ما اکنون کجا ایستادهایم و چقدر به آرمانهای انقلاب و خطمشی و مرام انقلابیون وفادار ماندهایم. پر واضح است که انگشت اشاره در این نوشته هم به سوی مسئولان است و هم خود ما مردم.
بیایید کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم پس از گذشت ۴دهه از پیروزی انقلاب اسلامی چقدر به آرمانهای آن و آنچه مردم برایش از خون خود گذشتهاند، پایبند ماندهایم. سادهزیستی، صداقت، پاکدستی، مبارزه با فساد، ایستادگی در برابرقدرتهای سلطهگر و... اینها بخشی از مفاهیمی هستند که اگرچه با انقلاب اسلامی متولد نشدند، اما بدون شک در آن رشد یافتند و در کلام، روش ومنش مردم انقلابی جاری شدند.
از خودگذشتگی، صبر، همدلی، رفاقت و صداقت؛ شاید فضای آن روزهای انقلاب را بتوان در این چند کلمه جادویی خلاصه کرد، کلماتی که این روزها اگر نگوییم حکم کیمیا پیدا کرده، باید اعتراف کنیم کمرنگتر شده است. آنهایی که سن و سالشان به انقلاب قد میدهد خاطرشان هست که آن روزها مردم عجیب پشتشان به هم گرم بود و یک همشهری، هممحلهای، همسایه و حتی یک مبارز ایستاده در صف تظاهرکنندگان میتوانست به سادگی جای خالی یک برادر یا خواهر را پر کند.
واقعاً چطور شد که آن فضای همراهی و همدلی کمرنگ شد؟ چطور این سرمایه فرهنگی تحسین برانگیز را به سادگی از دست دادیم؟ اگرچه باید اعتراف کرد بزنگاههایی مثل آنچه امروز با آن در نبردیم، بحران کرونا را میگویم، دوباره مردم را کنار یکدیگر آورده و صحنههایی از ایثار را همانند آنچه هر روز در بیمارستانها شاهدش هستیم، رقم زده است.
اما پرسش مهم این است که آیا اغلب ما در زندگی روزمره هم با هم همینطور شفیق و رفیق و همراهیم؟ «مارتین هایدگر» فیلسوف شهیر آلمانی معتقد است: «پرسش، پارسایی تفکر است.» پس بازخوانی آنچه در چهل و دو سال پیش اتفاق افتاد و در نهایت به پیروزی انقلاب منجر شد میتواند زمینه یک گفتوگوی مفصل اجتماعی بین نخبگان و اندیشمندان را فراهم کند. پاسخ به این پرسش که منشأ برخی گسستهای اجتماعی و کمرنگ شدن ارزشها چه میتواند باشد شاید مهمترین پرسش این روزهاست که پاسخ آن میتواند راهی را که ما در آینده باید برویم روشنتر سازد.