کلمه بود و کلمه برتر از هر چیز نشست: «کلمهالله هیالعلیا» . کلمه ساده و آشکار، رازآلود و آمیخته با قدس، چون معجزه آغاز و پایان تاریخ جلوه کرد: «قرآن».
قرآن کتاب خدا، معجزه پیامبر خاتم و «کتاب راه» مسلمانان است؛ قرآن، اینها هست و همه اینها صورتهایی از هستی قرآناند؛ صورتهایی که مایه و راز حقیقت آناند. برتر از همه اینها، شکوه قرآن در این است که «کلمه» است؛ کلمه خدا، کلمه وجود و کلمه آفرینش.
حقیقت قرآن که به تعبیر دینی در «لوح محفوظ» است، آشکارگی ذات خداوند در شکل بیان و کلمه است. راز شگفت قرآن نیز همین است: آشکارگی خداوند از پس واژگانی بسیط؛ واژگانی که از فاهمه انسانی برآمده و از زیست طبیعی او ریشه گرفته است، اما مفاهیمی برتر را که از سنخ حقایق ازلیاند، بازمینمایاند.
قرآن، حقیقتی است که در هر جلوهای معجزه است؛ چه آن هنگام که پدیدهها را تبیین علمی میکند، چه آن هنگام که فقه میگوید، داستانسرایی میکند، اندرز میدهد و چه آن هنگام که با ادیبان تحدّی میکند؛ در اینها و در همه، قرآن معجزه است.
به تحقیق در تاریخ بشر هیچ کتابی مانند قرآن، چنین در کانون نگاهها نبوده است. تفسیرها و ترجمههای مختلف، هر روز، افقهای تازه ای را در آسمان گسترده آن میگشاید.
از این روست که قرآن تودرتوست و مفصّل و مجمل. تفصیل آن، همین کتاب بینالدفتین است که خود دارای بطونی است و صورت اجمالیاش، «کلمه»بودن آن است.
انسان نیز سرشتی چنین دارد؛ پدیدهای طبیعی که جایگاه روح الهی است؛ پدیدهای که به صورت جسمانی حادث میشود و به صورتی روحانی بقا مییابد؛ حقیقتی که با رازآلودگی آمیخته است؛ نه اینکه در سرشت او ابهامی باشد، بلکه سرشت او ابهامآمیزبودن است و سرشتی چنین رازآلود، کتابی از جنس خویش میجوید؛ کتابی که در آن به جستوجوی رازهای خویش برآید و درمان سرگشتگیهای خویش را در آن ببیند.
قرآن اگرچه کتاب اخلاق، علم، تاریخ، فقه و دین است، اما اینها نیست که فراتر از این همه است. قرآن «کتاب هدایت» است؛ کتابی که راه راست را مینماید.
انسان سرگشته از خویش و جهان، با سفر به قرآن، «خویشتن» را تجربه میکند؛ سخن خداوند را میشنود و داستان «کلمه» را زمزمه میکند؛ به آغاز هستی سفر میکند؛ به ملاقات وجود میرود و فارغ از همه زمانها و چون وچراها، حقیقت انسانی را دیدار میکند. معجزه قرآن همین داستان «کلمه» است؛ کلمهای که در آغاز بود.
قرآن، آغاز و انجام کلمه است؛ آغاز و انجام هستی و آغاز و انجام انسان. آن کس که از قرائت حقیقت قرآن بازبماند، از دیدار خویش و جهان بازمانده است.