شیعه و اهل سنّت اگر چه در برخی موضوعات مرتبط با شبهای قدر و آیینها و مناسک ویژه آن، اختلاف نظرهایی دارند، اما در اهمیت آن تردید روا نمیدارند.
سرچشمه این اتفاق نظر ، آیات قرآن کریم و سرچشمه اختلاف نظرها نیز تأثیر و تأثر اختلاف برداشتها از این آیات است، که در میراث حدیثی هر دو فرقه رسوخ یافته است.
در نوشتار حاضر، سه وجه از موارد مرتبط با شب قدر را، براساس کتب روایی و شروح تفسیری اهل سنت تقریر میکنیم: زمان شب قدر، عمومیّت شب قدر و نزول قرآن در شب قدر.
1.زمان شب
شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعی، قطعاً از شبهای دهه سوم ماه مبارک رمضان شمرده میشود و تردید در آن نیز به دلیل روایات منقول از معصومان(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث که شبی خارج از ماه مبارک رمضان نیست، مورد اجماع کلی و قطعی است.
در میراث روایی و تفسیری اهل سنت، ابتدا در این خصوص و سپس در قطعی بودن جایگاه این شب در ماه رمضان تردید و تفاوت وجود دارد. دستهای از روایات، همچون روایت مشهور ابوحنیفه در «شرحالازهار»، بر این اعتقاد تأکید میکنند که شب قدر قطعاً نمیتواند در این دهه باشد، بلکه در تمامیشبهای سال پنهان است.
این روایت، که در ضمن مسئلهای فقهی وارد شده، چنین است:«شب قدر، در میان شبهای سال پنهان است و اگر کسی طلاق همسرش را مشروط به وقوع آن در شب قدر نماید، بدون گذشت یک سال کامل، طلاق واقع نشده است» (۱).
این حکمواره و در واقع روایت مستند، به این معنا اشاره دارد که زمان شب قدر، در حد احتمالِ نزدیک به یقین نیز نیست تا بتوان بر مبنای آن، به شکوک فروع و احتمالات نیز توجه کرد.
در حقیقت، این روایت و روایات مشابه، مانند روایت «عبدالله بن مسعود» با این مضمون که «تنها کسی میتواند شب قدر را درک کند که یک سال تمام شب زنده داری کرده باشد» (۲)، بر موضوع پنهان بودن زمان شب قدر تأکید دارد و این بدان معناست که احتمال قرار داشتن شب قدر در یکی از شبهای دهه آخر رمضان، منتفی و حداقل، به لحاظ احتمال، با شبهای دیگر سال برابر است.
اگر گشودن بابی با عنوان «باب فضیله (فضل) لیلهالقدر» در کنار ابواب «صوم» و «صیام» در منابع روایی اهل سنت اشارهای به موضوع قرار داشتن شب قدر در ماه رمضان و ارتباط آن با ماه صیام پنداشته نشود، روایات معتبر چندانی در این باره وجود دارد که بر موضوع فوق تأکید دارد.
از ماوردی در «الحاوی الکبیر» روایتی سراغ داریم با این مضمون:«در این که شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است، تردیدی بین عالمان نباید باشد؛ چه، ابوذر از رسول الله روایت کرده است که این شب در دهه پایانی ماه رمضان است»(۳)؛
نیز روایت عبدالله بن عمر از رسول خدا(ص) که فرموده است: «شب قدر را در دهه پایانی رمضان بجویید»(۴).
گفته شد با وجود تعدد روایاتی که زمان شب قدر را ماه رمضان و به خصوص دهه سوم این ماه میداند، روایات و تفاسیر مبنی بر پنهان بودن شب قدر در شبهای مجموع سال تضعیف میشود؛ اما باب اختلاف بر سر تعیین زمان واقعی این شب در میان شبهای دهه آخر رمضان همچنان در میان راویان و مفسران حدیث اهل تسنن مفتوح است.
روایات و مباحث متفاوتی در این موضوع در منابع اهل سنت هست که در یک طبقهبندی کلی به سه دسته روایات تأکیدکننده بر شب بیست و یکم، شب بیست و سوم و شب بیست و هفتم تقسیم میشوند.
بیشترین تأکید در منابع روایی سنّی، بر شب بیست و سوم است و البته این تنها در منابع آمده است و اما در عمل، امروزه، به استناد روایات مربوط به شب بیست و هفتم، این احتمال قوی تر از احتمالهای دیگر دانسته شده و اعمال ویژه شب قدر نیز در میان اهل سنت، به طور خاص در این شب صورت میپذیرد.برخی روایات در منابع اهل سنت در این زمینه را مرور میکنیم:
در «صحیح مسلم» آمده است:«گفته شده شب بیست و سوم، شب قدر است و این، قول بسیاری صحابه و تابعین است»(5).
در روایتی از ابن عمر منقول است که فردی نزد پیامبر آمد و عرض کرد که در خواب دیده است شب قدر، هفت روز مانده به پایان رمضان است.
پیامبر فرمود: «خوابهای شما که بر قدر بودن بیست و سوم توافق دارند صحیحاند و هر کس خواست شب زنده داری قدر را درک کند، این شب را احیا نگهدارد »(6).
دستهای دیگر از روایات و تفاسیر اهل سنت، بر شب قدر بودن شبهای بیست و یکم و بیست و هفتم حکایت دارند.
قول دوم از این دسته روایات، یعنی شب قدر بودن بیست و هفتم، تقریباً پذیرفتهتر از قول اول است؛ اگر چه با قول اول نیز، به لحاظ تعدد روایات و تفاسیر سندی در برابر است، اما به جهت اقبال خاص، امروزه شایع تر از دیدگاه دیگرِ مورد اهتمام اهل سنت است.
البته شبهای بیست و سوم و بیست و یکم نیز مانند آنچه در بین شیعیان متداول است، در بین اهل سنت محل اهتمام و توجه است.اگر تأکید و یقین منقول از« ابیّ بن کعب »در ضمن روایت منقول از وی در صحیح مسلم که میگوید«ابّی قسم یاد کرده است شب قدر شب بیست و هفتم است؛ زیرا به روایت پیامبر در بامداد شب قدر، خورشید کم رونق و کم رمق و بدون پرتوهای چندان طلوع میکند»(7) را به روایات دیگر مثل روایتی منقول از پیامبر(ص) توسط عایشه که:«شب قدر را در شب بیست و هفتم بجویید»و روایتهای مشابه دیگر ضمیمه کنیم، تقریباً احتمالی که برای روایات شب بیست و سوم به دست میآمد، برای این شب نیز قابل تصور است.
به هرحال بین شب بیست و سوم، که روایات معروف اهل سنت و شیعه به صورت مشترک بدان اشاره دارند و بین شب بیست و هفتم، تأکید و تردیدی خاص وجود ندارد، مگر تفاوت نظری که به آن اشاره شد.
2. عمومیّت شب قدر
از مباحث دیگر مربوط به شب قدر، اختصاص و عمومیت زمانی شب قدر به دورهای خاص، یا جریان داشتن آن به همه دورههاست. اتفاق نظر به حد اجماع و تواتر نقل شده است که شب قدر نسبت به همه دورهها و زمانها عمومیّت دارد.
پارهای احادیث منقول در اسناد روایی اهل سنت، که گاه به آنها استدلال میشود و بیطرفدار نیز نیستند، بر این اعتقاد استوارند که شب قدر مخصوص به دوره خاص حیات پیامبر(ص) بوده است و دیگر شب قدری وجود ندارد.
به بیان دیگر، این شب، اختصاص به دورهای خاص از زمان (دوران حیات پیامبر) داشته است و قابل تکرار نیست.
دستهای دیگر از روایات، که در روایات شیعه نیز مشابه آن یافت. اکنون روایات مؤید هر سه نظر را مرور میکنیم: گفتیم مسلم است که شب قدر با شبهای دیگر سال متفاوت است؛ شبی که اهمیت آن برای همه معلوم است.
دستهای از روایات، از جمله روایت منقول در«صحیح بخاری»و «فتح الباری» نشان میدهد که«شب قدر از میان رفته» و آن، «شب مخصوصی بوده که در زمان پیامبر وجود داشته است»(8).
البته عدهای بر این اعتقادند که این برداشتن، قطعی نیست و تنها آگاهی از زمان شب قدر را از بین برده است. اما این دسته از روایات با پارهای از روایات و شروح دیگر، که مفادشان اختصاصی بودن شب قدر است در تضاد است.
این روایات در منابع اهل سنت دیده میشود و حتی بر دسته اول، به لحاظ تعداد و اهمیت، رجحان دارد. از جمله این روایات، نقل«اباهریره» است از قول«عبدالله بن مکانس» که به «اباهریره» گفته بود:«گمان میکنند شب قدر از بین رفته»و وی در پاسخ گفته بود: «دروغ است و در همه ماههای رمضانی که در پیش روست، شب قدر قرار دارد»(9).
از جمله روایات شیعه نیز در این باره روایات هشام بن حکم از امام صادق(ع) است که آن حضرت فرمودند:«شب قدر در تمام سالها موجود است»(10).
در مجموع در مییابیم که آنچه به اجماع پذیرفته است، این است که شب قدر به دورهای خاص از تاریخ، یعنی زمان پیامبر، اختصاص ندارد و تاکنون ادامه دارد و تا ابد نیز چنین خواهد بود.
پارهای دیگر از روایات، بر ممتاز بودن امت محمد(ص) به این امتیاز و فقدان آن برای سایر امتهای قبل از اسلام اشاره دارند و بر این عقیده استوارند که شب قدر امتیازی اختصاصی برای مسلمانان است و در امتهای گذشته سابقه نداشته است. در میان روایات اهل سنت، این نظر طرفداران بسیار دارد.
در تعلیل این استناد نیز گفته میشود چون پیامبر(ص) اعمال امتهای پیشین را نگریست، دریافت اعمال صالح آنان، به دلیل عمر طولانیشان، بسیار بیشتر از امت خودش است و به همین دلیل از خداوند خواست شب قدر را به مسلمانان اختصاص دهد تا این کاستی جبران شود و آنها با داشتن اعمال نیک، بیش از پیشینیان ممتاز شوند(11) و نیز روایات دیگری از این دست، که اشاره به ممتاز بودن امت پیامبر به واسطه جعل شب قدر برای آنان دارند (12).
در مقابل، روایات دیگر، این موضوع را تأیید نمیکنند و این امتیاز را به قبل نیز سرایت میدهند. اگر چه تعداد این دسته روایات بین اهل سنت کمتر است، اما در منابع شیعه، روایات زیادی یافت میشود که در آنها، شب قدر برای قبل از امت پیامبر نیز دانسته شده است.
از گروه روایات فوق، از جمله میتوان به روایت«درالمنثور »منقول از ابوذر اشاره کنیم که از پیامبر پرسید:«آیا شب قدری که در امتهای پیشین بوده و برای امت شما هم هست تا ابد ادامه خواهد داشت؟»
و پیامبر نیز فرمودند:«آری» [و مخالفتی با بیان ابوذر نکردند].(13) از روایات شیعه نیز میتوان به روایت منقول از حضرت امام جواد(ع) اشاره کرد که در ضمن حدیثی مفصل فرمودند: «به خدا سوگند...امری که بر تمام انبیا تا حضرت محمد(ص) در شب قدر نازل میشد، وصیت کردن و قرار دادن شخص به عنوان وصی بود»(14).
در جمع روایات سه گانه فوق میتوان گفت شب قدر، با توجه به روایات و مستندات، از دیدگاه شیعه اختصاص به قبل از پیامبر و بعد از آن تا به امروز دارد و شاید فضیلتهای آن در امّت پیامبر فراوان شده باشد.
از دیدگاه اهل سنت، شب قدر، شبی است مخصوص امت پیامبر(ص) که تا امروز نیز ادامه دارد و قبل از پیامبر نبوده و در واقع امتیاز مسلمانان بر سایر امتهاست؛ اگر چه روایاتی اندک شمار نیز در منابع اهل سنت وجود دارد که شب قدر را فقط مربوط به زمان پیامبر(ص) میداند.
3. نزول قرآن در شب قدر
به استناد سه آیه از قرآن کریم، شارحان و مفسران شیعه و سنی معتقدند قرآن کریم در شب قدر نازل شده است: نخست: آیه اول سوره «قدر» (انا انزلناه فی لیله القدر)؛ دوم: آیه سوم سوره «دخان» (انا انزلناه فی لیله مبارکه) و سوم آیه صدوهشتادوپنج سوره «بقره» (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن).
اگر تواتر عالمان و مفسران در این باب که مرجع ضمیر در دو آیه اول قرآن است درمیان نبود، بی تردید آیه سوم اشاره به نزول قرآن در شب قدر در ماه رمضان داشت.
اما جمع این سه آیه، تردیدی باقی نمیگذارد که نزول قرآن در شب قدر بوده و یکباره صورت گرفته است.
اختلاف نظر ناشی از موضوع، از آن جاست که عالمان و مفسرانی از اهل سنت، معتقدند ظرف مکانی نزول قرآن «بیتالمعمور» در آسمانها بوده و نه قلب مبارک پیامبر اسلام(ص) و در ضمن، شروع نزول قرآن نیز در این شب بوده است.
مفسران بسیاری چون رشیدرضا در «المنار» ، سید قطب در «فی ظلال القرآن»، جواهری طنطاوی در «جواهر القرآن» و المراغی در تفسیر خود، اعتقاد به آغاز نزول قرآن در شب قدر دارند(15).
نظراول تأیید شده توسط این شارحان درباره آغاز نزول قرآن در شب قدر، سخن درستی نیست؛ چون در مسئله آغاز نزول در صبحگاه بیست و هفتم رجب و غار حرا اتفاق نظر کلی وجود دارد و غیر از آن پذیرفته نیست، مگر این که آغاز بعثت را غار حرا بدانیم و بیست و هفتم رجب و آغاز نزول قرآن را شب قدر در ماه رمضان، که البته فرض درستی نیست.
درباره نزول قرآن بر قلب پیامبر یا نزول بر «بیتالمعمور»، که دومین قول مورد اتفاق اهل سنت است، نیز باید گفت که روایاتی از منابع اهل سنت که بر این موضوع تأکید میکنند، نمیتوانند نافی روایات نزول قرآن بر قلب مبارک پیامبر(ص) باشند؛ چرا که جایگاه و مکانت حضرت پیامبر(ص) از همه آسمانها و عوالم فراتر است و بیتالمعمور در رتبه بالاتری از مکانت ایشان قرار ندارد تا امتیازی دانسته شود.علاوه بر این، نزول دفعی و نزول تدریجی دو مقوله جدا از یکدیگر است.
در نزول دفعی، نیاز به نزول آیه به آیه و قرائت و مرور آن نیست و روح و کلیت قرآن نازل میشود.در نزول تدریجی به مناسبتها و اسباب نزول آیات توجه میشود و آیات، قرائت، حفظ و به یاد سپرده میشود و شیوع مییابد.
اضافه میکنیم که آنچه ذات معصوم(ع) و خداوند در مییابد نیز چیزی جز آن است که ما درمییابیم و بنابراین آنچه در ارتباط با بندگان مطرح است، نزول تدریجی است که در آن شبههای نیست و در واقع نحوه، مکان و زمان نزول دفعی قرآن، تغییری در نزول تدریجی ایجاد نمیکند
اما یکی از روایات مربوط، روایت «ابن عباس» است که برای جمع این موضوع، مستند اهل سنت قرار گرفته است: «پس از نزول قرآن در شب قدر، فرشته وحی نزول تدریجی قرآن را از غار حرا آغاز کرد و به مرور زمان و در پاسخ به نیازمندیها و سئوالات بندگان بر محمد فرود آورد».