به گزارش همشهریآنلاین، خیلی از افراد در آستانه سال جدید فکر میکنند و تصمیم میگیرند هدفها و برنامههایی برای خود تعیین کنند تا در سالی که پیش رو دارند، به موفقیت، شادی و در کل زندگی بهتری دست پیدا کنند و بخشی از این برنامه، مربوط به خلق عادتهایی سالم و جدید میشود (که اغلب هم موفق نمیشوند و ایرادی هم ندارد!). اما گاهی بهترین کاری که میتوانیم بکنیم این است که به جای اینکه عادت یا رفتار جدیدی خلق کنیم، به خودمان اجازه دهیم بعضی چیزها را رها کنیم.
سال جدید فرصتی برای تازه شدن فراهم میکند، در حالی که وزن و قدرت آنچه بر ما گذشته است سعی میکند ما را از فعالیت باز دارد. به همین دلیل خیلی مهم است که بدانیم چه زمانی باید چیزهایی را که دیگر کمکی به رشد و شادیمان نمیکنند رها کنیم. در این مطلب توصیه کارشناسان را به شما ارائه میدهیم تا بدانید با ورود به سال جدید چه چیزهایی را باید پشت سرتان جا بگذارید.
مقایسه زندگی خودتان با آنچه در اینستاگرام میبینید
در عصری که رسانههای اجتماعی غوغا میکنند، این طور به نظر میرسد که همهی آدمها بهترین زندگی را دارند، یعنی هر کسی به جز شما! باید به یاد داشته باشید که شبکههای اجتماعی، مجازیاند نه حقیقی. مقایسهی زندگی خودتان با تنها یک عکس که فقط از یک لحظه گرفته شده، هیچ ارزشی برای مقایسه کردن ندارد.
به جای اینکه ساعتها در هفته بیهدف بنشینید و صفحات شبکههای مجازی را بالا و پایین کنید، ارتباطی حقیقی با افرادی برقرار کنید که تحسینشان میکنید، از آنها توصیه بخواهید، از تجربیاتشان استفاده و با آنها مشورت کنید. اگر به جای اینکه تنها یک مشاهده گر حسود باشید، بیرون بروید و ارتباط حقیقی با آدمهای درست برقرار کنید. خواهید دید که چقدر دوستهای تازه و مثبت پیدا میکنید و از این اتفاق شگفت زده خواهید شد.
ترسی که به آن اجازه میدهید شما را از آنچه میخواهید دور کند
برای اینکه از ترس، خجالت و احساس گناهی که مانعتان شده رها شوید، اول باید به آنها توجه کنید. نادیده نگرفتن و پردازش احساسات منفی به شما کمک میکند بهتر بتوانید بر آنها غلبه کرده و خود را از آنها رها کنید. مطمئنا هیچکس دوست ندارد در پایان عمر، خودش را سرزنش کند که کارهایی را که دوست داشته انجام نداده، چون همیشه با احساس گناه و ترس و خجالت دست و پنجه نرم کرده و همیشه با هیجانات خود درگیر بوده است.
نگرانی بابت چیزهایی که در کنترل شما نیستند
خنده دار و غیرمنطقی است که توصیه کنیم تمام استرسها و نگرانیهایتان را کنار بگذارید. این احساسات بخشی طبیعی از زندگی هستند، اما باید تنها نگران چیزهایی باشید که در کنترل شما هستند و میتوانید اقدامی برایشان بکنید. فکرتان را معطوف چیزهایی کنید که میتوانید تغییرشان دهید. اگر افکار گوناگون و نگرانیها ذهنتان را درگیر کردهاند، لیستی از آنها تهیه کنید و در مورد چیزهایی که میتوانید تغییری در آنها ایجاد کنید بنویسید و آنچه را نمیتوانید در کنترل خود بگیرید از آنها جدا کنید. یاد گرفتن این مهارت به زمان و تمرین نیاز دارد، اما وقتی آن را فرا گرفتید خواهید دید که نگرانیهایتان کمتر شدهاند.
اگر میبینید نمیتوانید نگرانیهای بیشمارتان را کنترل کنید، خصوصا در مورد چیزهایی که در اختیار شما نیستند، ارزش این را دارد که از یک مشاور حرفهای کمک بگیرید. مشکل شما ممکن است علامتی از یک اختلال اضطرابی باشد که عارضهای بسیار شایع است.
بغضها و اندوههای قدیمی
تحقیقات نشان داده نگه داشتن خشم و بغضهای قدیمی برای مدت طولانی میتواند برای سلامت فیزیکی و روانیتان سمی باشد. الان که در آستانهی شروع یک سال جدید هستید فرصت بسیار خوبی است تا سعی کنید این بار قدیمی و سنگین را پایین بگذارید. رها کردن دلخوریها و بغضهای گذشته شاید به ترمیم روابطِ آسیب دیده، اما باارزش و یا پایان دادن به رابطهای سمی و ناراحت کننده که تاکنون نتوانستهاید کاری برایش بکنید نیاز داشته باشد.
آدمهایی را که ارتباط با آنها چیزی جز اندوه و تحقیر برایتان ندارد رها کنید، چون احتمالا دیگر نمیتوانید این رابطه را احیا کنید یا چیزی را تغییر دهید. هر چند گاهی قطع یک رابطه میتواند بسیار دردناک باشد، اما اگر به این فکر کنید که سلامت روح و روان و آزادی فکری شما تا حدودی به پایان این ارتباط بستگی دارد، برایتان سادهتر خواهد شد.
اینکه دیگران در مورد شما چه فکری میکنند
اصلا به شما ربطی ندارد دیگران در مورد شما چه فکری میکنند! شما خودتان باید ارزشهایتان را بشناسید و به آنها ایمان داشته باشید و قضاوت بقیه را رها کنید. اعتماد به نفس داشته باشید و اجازه ندهید فکر و نظر هر کسی که از راه میرسد شما را متزلزل کند. خیلیها شب و روز به این فکر میکنند که «اگر دیگران این رفتارم را قبول نداشته باشند، چه؟ دیگران در مورد کارم چه فکری میکنند؟ دیگران چه خواهند گفت؟ دیگران... دیگران... دیگران...». جواب این سوالها هرگز مثبت و انگیزه بخش نخواهد بود و جز استرس و ضعف نتیجهای نخواهد داشت.
واقعیت این است که حتی اگر شما اشتباه بزرگی هم مرتکب شوید دنیا به پایان نمیرسد و شما مجبور نیستید جوری زندگی کنید که همه دوستتان داشته باشند. به اندک حامیانی که از جان و دل دوستتان دارند، به شما احترام میگذارند و خوبیتان را میخواهند ایمان داشته باشید و بقیه را به حال خود بگذارید. اگر کسی درکتان نمیکند و مدام به دنبال بهانه تراشی از کارهای شماست، بسیار خب اشکالی ندارد، سعی نکنید متقاعدش کنید، فقط رهایش کنید. شما نمیتوانید دل همه را به دست بیاورید.
این طرز فکر که «باید وقتش برسد»
اگر کاری نکنید و منتظر بمانید تا «وقتش» برسد، در نهایت خواهید دید که مدتهاست منتظرید و وقتش نرسیده است! البته عقل حکم میکند که متناسب با شرایط و موقعیت پیش برویم و تصمیمهای جدی بگیریم، اما هر چیزی حد و حدودی دارد. اگر میبینید سالها است منتظر جور شدن شرایط هستید تا اقدامی بکنید، پس باید پیش خودتان روراست باشید و یک بار تکلیفتان را پیش خودتان روشن کنید: «بالاخره چه زمانی وقتش است؟!». شرایطی که شما منتظرش هستید ممکن است هرگز نرسد، پس رهایش کنید.
این طرز فکر که باید هیجانات منفی خود را سرکوب کنید
هیجانات و احساسات سرکوبشده، وجودتان را سنگین و لبریز خواهند کرد و این یکی از مهمترین چیزهایی است که باید در آستانه شروع یک سال جدید رهایش کنید. گاهی ما انرژی نداریم یا صرفا دوست نداریم تا با بعضی از چیزهایی که احساس میکنیم روبهرو شویم و دربارهاش فکر کنیم؛ بنابراین مخفیشان میکنیم. سرکوب و پنهان کردن احساسات یک مکانیسم دفاعی است که وادارمان میکند از موقعیتهایی که این احساسات منفی را در ما برانگیخته میکنند، اجتناب کنیم.
همه این تنشهای درونی دیر یا زود، آشفته و درهم تنیده، سر بر خواهند آورد و آن وقت کنترل کردنشان کار بسیار سختی خواهد بود. با یک دوست صمیمی و قابل اطمینان یا یک درمانگر حرف بزنید. اگر احساس میکنید آمادگی حرف زدن ندارید، دستکم احساسات خود را بنویسید و این کار را هر روز ادامه دهید. شما با بروز این هیجانات ناراحتکننده، پیش یک نفر دیگر یا دستکم پیش خودتان، قادر خواهید بود آنها را بشناسید و کنترلشان کنید.
کمالگرایی
همیشه کمال گرایی با طرز فکر صفر یا صدی همراه است. اگر کمال گرا باشید عقیده دارید یا باید کاری را صددرصد درست انجام بدهید یا اینکه اصلا انجامش ندهید. تمام وقت و انرژیتان صرف نگرانی و وسواس خواهد شد در حالی که در واقع باید روی توانمندیهایتان و آنچه در اختیار دارید تمرکز کنید. هر چه دیرتر بپذیرید که هیچ چیزی کامل نیست، روزهای بیشتری از عمرتان را از دست خواهید داد.
پافشاری برای محق بودن در هر بگومگویی
همه ما ذاتا دوست داریم در هر بحث و مناقشهای برنده باشیم، اما این تمایل میتواند بیشتر مضر باشد تا مفید. این طرز فکر را کنار بگذارید که باید حتما در هر بگومگویی پیروز شوید، چون حق با شما است. این کار انرژی زیادی از شما تلف میکند، چون طبیعتا طرف مقابلتان هم دوست دارد ثابت کند حق با او است.
پیش خودتان فکر کنید، چند بار پیش آمده که با کسی مشاجره کردهاید تا ثابت کنید شما درست میگویید؟ گاهی میان این بگومگوها، خواسته یا ناخواسته چیزی میگوییم که دیگر نمیتوانیم آن را پس بگیریم و بعدا بابت آن عذرخواهی میکنیم و پیش خود میگوییم «زیادهروی کردم!» یا «بر سر چیزی بحث کردم که احمقانه بود!». گاهی حتی اصلا یادمان نمیآید دعوا از کجا شروع شد و موضوع اصلی چه بود! پس پیش از شروع هر بحث و گفتوگویی، اول مکث کنید، جوانب را در نظر بگیرید، تجربیاتتان را مرور کنید و سبُک و سنگین کنید که اصلا این مسئله ارزش بحث کردن دارد یا نه.
ضمنا فراموش نکنید قرار نیست همیشه حق با شما باشد. علتش هم ساده است؛ همه ما انسان هستیم و اشتباهاتی میکنیم. همچنین یادتان باشد که گاهی افراد به دلیل اینکه در قانع کردن طرف مقابل ناتوان هستند و موفق نمیشوند حقانیت خود را ثابت کنند، در تله گفتوگوی منفی با خود میافتند و دچار اضطراب میشوند. این اشخاص در گفتوگوهای تنشی که با خود دارند، موقعیت پیشآمده را بارها و بارها تجزیه و تحلیل میکنند و استرس نسبت به آن پیدا میکنند.
به جای این واکنشهای اشتباه سعی کنید به اختلافی که پیش آمده به چشم یک مسئله نگاه کنید که باید آن را حل کنید، نه به عنوان جنگی که باید در آن پیروز شوید. این دید به شما کمک میکند احساس نکنید لازم است همیشه حق با شما باشد و تمرکزتان را روی پیدا کردن راه حل خواهید گذاشت.
توصیههایی که ارائه دادیم همگی میتوانند چالشبرانگیز باشند، اما ارزش این را دارند که برایشان تلاش کنید و لذت از زندگی و شادیتان را افزایش بدهید.
منبع: msn ترجمه از برترینها