همشهری آنلاین _ ثریا روزبهانی: گویا برخی از خیّران را سالهاست که میشناسند چون بارها برای آزادی زندانیان و پرداخت مبالغ جرائمشان به مرکز امور خدمات اجتماعی و مراقبت بعد از خروج استان تهران آمد و رفت داشتند. افراد این مرکز خودشان را به آب و آتش میزنند تا بتوانند خیّران را راضی کنند تا هزینه بیشتری را بپردازند تا زندانی بیشتری از حبس رها شود. گاهی این تلاشها برای گرفتن رضایت و تأمین مبلغ دیه تا پای چوبهدار هم ادامه دارد. اعیاد و مناسبتهای مختلف هم جایگاه خود را دارد تا با کمک بانیان و خیّران، تولد دوبارهای را با حکم آزادی برای زندانی رقم بزنند. در این گزارش به دیدار چند بانویی میرویم که هنوز جوهر مهر آزادیشان بر روی کاغذ خشک نشده است. بیامان گریه میکنند. از خبری که هرگز انتظار شنیدنش را نداشتند، شوکه شدهاند. حکم آزادیشان صادر شده است و پس از سالها ازبند و حبس آزاد میشوند.
- آرزوهای بعد از آزادی
«سارا» پس از دیپلم، برای اینکه کمک خرج خانوادهاش باشد و باری از دوش پدرش کم کند، دنبال کار میرود. برای ۳ ساعت پرستار زن میانسالی میشود، اما این کار بیش از ۱۱ سال از زندگیاش را نابود میکند. سالهای جوانیاش را که رویاهای رنگی و زیبایی برایش دیده بود، در چشم برهم زدنی، نیست و نابود میشود و آرزوی فارغالتحصیلی در رشته «ادبیات» یا «روان شناسی» از دانشگاه، جایش را به سلول زندان میدهد. او حس و حال زمانی آزادیاش را اینگونه بیان میکند: «دربند نشسته بودم که صدایم کردند و گفتند برو دادیاری. خانمی که مراقبت اجتماعی بود، گفت که ۸ نفر به نیت آقا امام «رضا» (ع) قرار است آزاد شوند و اسم شما هم جزو آن ۸ نفر است.
نمیتوانستم باور کنم. هر لحظه ممکن بود روی زمین بیفتم. تنها از دادیار ندامتگاه خواستم روی صندلی بنشینم. با کمک بانوی خیری که بهترینها را برایش از خدا میخواهم، از جرمی که به من نسبت داده بودند، تبرئه شدم.» سارا ۱۱ سال پیش با سارای امروز بسیار فرق کرده است. او اکنون ترسهایی را تجربه میکند که در آن سالها حتی فکر و تصورش را هم نمیکرد. میگوید: «از اینکه نتوانم در این جامعه پس از ۱۱ سال حبس زندگی کنم، ترس دارم. بعد از یک هفته که آزاد شدم، هنوز به محیط بیرون عادت نکردهام. شهر خودم و مردمانش برایم غریب است و من احساس غربت دارم. بسیار سخت است با شهری که زادگاهت است، غریبه باشی.
دوست دارم با نو شدن سال، حال من هم نو شود. نخستین دعایی که زمان تحویل سال میکنم برای ظهور آقا امام زمان(عج) و خیری است که من را به آغوش خانوادهام برگرداند و از خدا میخواهم به آرزوهایش برسد. در آخر هم دعا میکنم خداوند به خودم و خانوادهام سلامتی بدهد و نگذارد دست نیاز هیچ بندهای، جلو بنده دیگرش دراز شود. با آزادی دوباره سرنوشتم از نو آغاز شده است و در این زندگی میخواهم تنها برای خانوادهام باشم. میخواهم این ۱۱ سالی را که نبودم، جبران کنم.» سالهای جوانی و شکوفایی عمرش را پشت میلههای زندان و به دور از خانه و خانوادهاش گذرانده است و اکنون با ۳۶ سال، آرزوهایش به بغل گرفتن پدرش و آغوش گرم مادرش ختم میشود. سارا با دستمالی اشکهای سرازیر شده رویگونههایش را پاک میکند و میگوید: «پیش از زندانی شدنم، پدرم میگفت این دختر برای من مانند پسر است، اما من با او چه کردم. پدرم به دلیل بیتابی و گریه زیاد، سوی چشمش را از دست داد.» او میخواهد پس از آزادی چشمهای پدرش و عصای دست مادرش شود.
- برایشان آرزوی سلامتی میکنم
سنی و سالی از او گذشته است و دیگر توانی برای به دوش کشیدن بار اضافی زندگی ندارد. وقتی حرف میزند سرش پایین است و از ترس و برای حفظ آبرویش نمیخواهد نام و نشانی از او برده شود. ۴۰ سال با کارکردن، کمک خرج شوهرش بود، اما یکباره ورق برمیگردد. اینبار شریک زندگیاش در بستر بیماری میافتد و هر روز با مرگ دسته و پنجه نرم میکند. همان اول راه، هرچه را که دارند برای درمان میفروشند، اما هزینههای درمان به قدری زیاد است که مجبور میشود برای خرید دارو از این و آن قرض بگیرد. بدهی روی بدهی میآید و با ۶۵ سال سن، کمرش زیر فشار خم و با شکایت طلبکار راهی زندان میشود. میگوید: «۶۸ میلیون تومان بدهی داشتم که شاکی ۶ میلیونش را تخفیف داد و ۶۲ میلیون باقی ماند. این همه سال کار کردم و دستم را پیش هیچکس دراز نکردم. برای تأمین هزینههای بیماری همسرم از دوست و آشنا تا مراکز مددکاری و هرکجا که میشناختم، رفتم و رو انداختم، اما کمکی به من نکردند و با ۶۸ میلیون تومان بدهی راهی زندان شدم.
زندانی که اگر همه سختیها و زجر کشیدنهای این ۶۵ سال عمرم را یکجا جمع کنید، به اندازه یک صدم دورانی که در حبس بودم هم نمیشود.» با پیگیریهای مسئولان و مددکاران مرکز امور خدمات اجتماعی و مراقبت بعد از خروج استان تهران و کمک خیّران در پویش آزادی زنان زندانی، مبلغ بدهی تأمین و حکم آزادیاش صادر میشود. در حالیکه دست دعا برای بانیان آزادیاش بالا میبرد و برایشان آرزوی سلامتی میکند، میگوید: «دست به خاک میزنند، طلا شود. در دورانی که زندان بودم آنها از همسرم مراقب میکردند و اکنون هم که بدهیام را پرداخت کردند، حواسشان هست که اگر کمکی نیاز داشته باشیم، در حد توانشان برایمان انجام بدهند. متأسفانه مادران دیگرانی مانند من ناخواسته آنجا هستند که از روی اجبار و سخت شدن شرایط زندگی دربند گرفتار شدهاند. اقدام این خیّران برای آزادی زندانیان بهویژه بانوان قابل احترام و تقدیر است. از خیّرانی که واقعاً توان مالی دارند، خواهش میکنم این مادران و دختران جوان را از زندان نجات بدهند و به آغوش خانوادههایشان برگردانند.»
- آزادیام را باور نمیکردم
۴۲ سال دارد و نزدیک به ۶ سال از عمرش را پشت میلههای زندانی گذرانده است که باور دارد یک روز آن به اندازه یک سال میگذرد. حسرت به آغوش کشیدن ۲ دختر و تک پسرش را دارد و میگوید: «هیچ وقت برای دشمنم هم نمیخواهم که گرفتار زندان شود. حدود ۲۰۰ میلیون تومان به شاکیانم بدهکار بودم، اما این دنیا به اندازه ۶ سال ندیدن و به آغوش نکشیدن فرزندانم به من بدهکار است. اغلب طلبکارانم با نامه قضایی بدهیهایشان را از حسابم برداشت کرده بودند. پس از ۵ سال از زندان مرخصی گرفتم تا دنبال کارهای رضایت و تهیه پولهای قرضیام باشم، اما هنگامی که به بانک مراجعه کردم دیدم حسابم مانند دفتر سفید خالی است. با پولهای که از حسابم برداشته بودند، تعداد طلبکارانم از ۸۰ نفر به ۲۸ نفر رسیده بود. من ماندم و چند طلبکاربا بدهیهایی که کمترینش ۲۰۰ هزار تومان و بیشترینش یک میلیون تومان بود. وقتی به من گفتند حکم آزادیت صادر و بدهیات هم از طریق صندوق و خیّران پرداخت شده است، باور نمیکردم تا پرینت آزادیام را دیدم.
بیرون دادسرا بدون اینکه از نگاههای مردم خجالت یا ترسی داشته باشم، با صدای بلند گریه میکردم. خودم هم نمیدانستم این همه اشک از کجا میآید. مدام داد میزدم و میگفتم: آزاد شدم، آزاد آزاد.» با خودش عهد بسته است که اگر مشغول به کار شود، تنها از حقوقش برای کرایه رفتوآمد یا خورد خوراکش خرج کند و مابقی آن را هرچند اندک برای کمک به رهایی زندانی دیگری ببخشد. چون بر این باور است خدا ۲ برابرش را به او برمیگرداند. او میگوید: «با اندک درآمدی که در زندان داشتم، به همبندیهایم کمک میکردم. زندان بسیار سخت است.» نخستین آرزویش در سال جدید این است که بچههایش را در آغوش بگیرد.»
- گلریزان یا نذر هشتم برای آزادی
مرحله نخست پویش «آزادی مادران زندانی» با ابتکار شهرداری منطقه ۵ تهران و مصادف با روز ولادت با سعادت حضرت «فاطمه زهرا» (س) سال ۱۳۹۸ راهاندازی و جشن گلریزان با هدف آزادی مادران و زنان زندانی برگزار شد. این طرح با استقبال بسیار خوب مردم نوعدوست و با فرهنگ منطقه ۵ روبهرو شد تا جایی که سال گذشته، تقریباً بیشتر مددجویان و مادران زندانی که با بدهیهای مالی اندک و زیر ۲۰ میلیون تومان در زندان حضور داشتند، با این پویش و کمک خیّران دیگر، آزاد شدند.
«خیرالله باقی پور»، رئیس مرکز امور خدمات اجتماعی و مراقبت بعد از خروج استان تهران، درباره این پویش توضیحات بیشتری میدهد: «امسال با توجه به تجربه موفق سال ۱۳۹۸ و با مساعدت شهردار منطقه ۵ و مسئولان دیگر در حوزه معاونت اجتماعی فرهنگی، این پویش با شکل بهتر و در وسعت بیشتری برگزار شد و بهرغم بیماری «کرونا» و محدودیت در برگزاری همایشها همچنین آسیب که به کسب و کارها وارد شده بود، باز هم با استقبال مردم تهران بهویژه بازاریان، کاسبان و اهالی در منطقه، ورزشکاران و هنرمندان، بسیار باشکوه بود و عواید حاصل از این پویش نسبت به سال گذشته، رشد حدود ۳ برابری داشت. برای همین ما در همان ابتدا به سرعت خانوادهها و زنان نیازمند را شناسایی کردیم.
خوشبختانه امسال در گام نخست این پویش با عنوان «پویش نذر هشتم» انجام شد و با حضور شهردار، همکاران در شهرداری تهران، مدیرکل زندانهای استان تهران و معاونت حوزه سلامت، در محل ندامتگاه نسوان، ۸ نفر از مادران زندانی در همان بدو امر آزاد شدند. این روند ادامه پیدا کرد و تادهه سوم اسفند زمینه برای ۱۷ نفر از واجدان شرایط از محل این پویش و با کمکهای خیّران فراهم شده است تا در ایام سال نو در کنار خانواده خود باشند.»
- رهایی ۵۱۰ نفر از بند
فعالیتهای مرکز به همین موارد معطوف نمیشود و اثرات و برکات این پویش تنها برای آزادی این مددجویان نبوده و برای آینده آنها نیز پس از رهایی، برنامهریزیهای مهم و اساسی شده است. رئیس مرکز امور خدمات اجتماعی و مراقبت بعد از خروج استان تهران میگوید: «با دغدغهای که شهردار درباره اشتغال و حل مشکلات معیشت آنها برای پس از آزادی دارد، تأثیر زیادی در پیشگیری از ورود دوباره به زندان و کاهش آسیب دارد. با همکارانمان در حوزه معاونت اجتماعی، مقرر شد تا از محل پویش سال گذشته و امسال، زمینه آزادی مادران فراهم شود. حتی زندانیان دیگر ندامتگاه نسوان که شرایط کارکردن را دارند، زمینه اشتغال آنها به وجود آید تا علاوه بر داشتن یک شغل پایدار، به یک امنیت مالی نسبی برسند و در کنار همسر و فرزندان خود به وظایفشان نیز بپردازند.»
مرکز خدمات اجتماعی و مراقبت بعد از خروج، وظیفه شناسایی و حمایت از زندانیان و خانوادههای آنها را برای بعد از آزادی برعهده دارد. خیّران میتوانند با مراجعه به انجمن حمایت از زندانیان در شهرستانهای استان تهران که زیر مجموعه این مرکز به حساب میآیند، درباره خود مرکز اطلاعات بیشتری کسب کنند. باقی، کمکهای مستمر به این زندانیان را در بازگشت دوبارهشان به زندان مؤثر میداند و در اینباره میگوید: «حمایتهای هرچند اندک میتواند مانع از بازگشت دوباره به زندان شود. اعتماد به نفس افراد را برگرداند و زمینه را برای ادامه یک زندگی شرافتمندانه هزاران خانواده تحت پوشش این مرکز فراهم کند.
در آستانه سال نو در صدد هستیم بتوانیم از طریق کمکهای خیران، بستههای حمایتی ـ معیشتی را تدارک دیده و به خانوادههای تحت پوشش بدهیم. علاوه بر تعداد زندانیانی که از محل پویش شهرداری منطقه ۵، در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، که بیشتر از مددجویان ندامتگاه نسوان بودند، آزاد شدند، خدمات این مرکز شامل حال سایر مددجویان در زندانهای مردان هم شده است. بهگونهای که با کمک و مشارکت خیّران امسال، زمینه آزادی ۵۱۰ نفر مددجو که به سبب ناتوانی در پرداخت رد مال و داشتن شاکی خصوصی در زندان بودند و محکومیت حبس آنها به پایان رسیده بود، برایشان فراهم شد. برای تأمین خسارت و پرداخت بدهی به شکات، مبلغی نزدیک به ۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان از محل منابع خیّران و مردم نوعدوست کشورمان و بهویژه شهر تهران، جمعآوری و پرداخت شد.»
- حمایت از مددجویان
این مرکز نسبت به زندانیانی که بعد از آزادی از زندان مراجعه میکنند و تشکیل پرونده میدهند، وظایفی دارد. این مرکز در زمینه پیگیری مشکلات آنها، ایجاد اشتغال، معرفی به بانکهای عامل برای دریافت وامهای اشتغال و مهارتآموزی به آنها کمک میکند. او میگوید: «بخش عمدهای از مددجویان که بیشتر از ۶ ماه در زندان بودهاند، در کارگاههای مهارتی آموزش میبینند و اگر موفق به اخذ گواهی فنی حرفهای در داخل زندانها شوند، با همین امکان گواهی و مدرک فنی و حرفهای دریافت و زمینه اشتغال آنها فراهم میشود. همچنین نسبت به ارائه بستههای حمایتی به خانوادههای آنها هم اقدام میکنیم.»
باقیپور در ادامه به شیوه و راههای کمک خیّران برای آزادی زندانیان اشاره میکند و ادامه میدهد: «وظیفه مرکزارائه حمایتهای معیشتی، اقتصادی، مشاورههای مددکاری، روانشناسی و درمانی به همه خانوادههای زندانیان است و اگر کسی مایل به کمک برای آزادی زندانیان چه مرد یا زن یا حتی مددجویان در کانون «اصلاح و تربیت» میتواند به مرکز خدمات اجتماعی و مراقبت بعد از خروج واقع در منطقه ۵ تهران به نشانی میدان شهرزیبا، جنب کانون اصلاح و تربیت مراجعه کنند و یا با شماره تلفن ۶ ـ ۴۴۳۱۲۱۳۲، تلفن گویای این مرکز تماس بگیرند تا از طریق همکاران ما اطلاعات لازم به خیّران و شهروندان ارائه شود.»