همشهری آنلاین _ بهاره خسروی: اما اصل ماجرا چنین بود و حتی این نهرهای روان گاهی اوقات اتفاقات تلخ و شیرینی را هم برای اهالی رقم زده است. «فاطمه ربیعی»، از اهالی قدیمی محله سلیمانی، از ماجرای جالب نجات معجزهآسای کودکی در نهر آب و تلاش همدلانه اهالی تعریف میکند: «وقتی خانواده همسرم به محله سلیمانی آمدند تعداد خانهها بهسختی به ۴ باب میرسید. آن زمان، به هر بخش محله که چشم میانداختی پر از نهرها و جویهای آب روان بود. چند خانه آنطرفتر از ما، خانهای بود که در آن مراسم دعا و زیارت و ختم قرآن برگزار میشد. روزی یکی از همین خانمهای همسایه کودک خردسالش را در خانه تنها میگذارد و برای شرکت در مراسم ختم قرآن میرود و زمان بازگشت به خانه متوجه فروریختن دیوار و افتادن فرزندش در نهر آب میشود. آن موقع اداره شهرداری منطقه ما روبهروی دخانیات قرار داشت و ما جزء منطقه ۴ شهری محسوب میشدیم.
اکیپ شهرداری همزمان با شهردار وقت، «حاج افضلی»، برای نجات کودک در صحنه حاضر میشوند و پس از چند ساعت تلاش بینتیجه، قصد ترک محل را میکنند. اما خانواده کودک، بهویژه پدرش، از این جستوجو راضی نبودند و پدر کودک در مقابل ماشین شهردار میخوابد و مانع حرکت آنها میشود. در این وضع، تیم شهرداری دوباره اقدام به جستوجو میکنند و سرانجام کودک نجات پیدا میکند.» به گفته ربیعی، در این واقعه و ماجراهایی شبیه به آن که در محله کم هم نبود، آنقدر ارتباطات و نگرانیها یک رنگ بود که کسی خودش را از فرد حادثهدیده جدا نمیدانست؛ موضوعی که این روزها نظیر آن در روابط اجتماعی و همسایگی هر روز کمرنگتر میشود.