همشهری آنلاین _ مرضیه موسوی: مرحوم گداعلی یکی از نقاشان قهوهخانهای شمیران بود. پسرش منصور، دوم فروردین سال ۱۳۳۴ در محله دزاشیب متولد شد. او از ۱۲ سالگی نقاشی قهوهخانهای را از پدر فراگرفت و با تمام فوت و فن این شیوه نقاشی آشنا شد. قریب به ۵۰۰ تابلوی نقاشی قهوهخانهای دارد که با تعدادی از آنها در گالری سعدآباد وسراهای محله نمایشگاه برگزار کرده است. استاد «منصور عباسی» که طبع شعر هم دارد این روزها نگران به فراموشی سپرده شدن این هنر ایرانی است. او میگوید: «نقاشی قهوهخانهای هنری است که از ذهن انسان سرچشمه میگیرد. با اینکه این نقاشی چهارچوبهای خاص خود را دارد اما آنچه روی پرده نقاشی میشود، برداشت ذهنی هنرمند است.» با او همکلام شدیم تا از نقاشی قهوهخانهای بیشتر برایمان بگوید.
- پرده عاشورایی وقف تکیه دزاشیب
دورتادور تابلوهایی چیده شده که هرکدام داستانی را روایت میکند. از داستانهای عاشقانه لیلی و مجنون و خسرو و شیرین تا روایتهای حماسی شاهنامه فردوسی. تابلوهایی با مضامین مذهبی هم هست. روایت دلاوریهای یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا. استاد منصور عباسی هنر نقاشی قهوهخانهای را از ۱۲ سالگی نزد پدرش، گداعلی عباسی در قهوهخانه دزاشیب آموخته؛ قهوهخانهای در محله دزاشیب که این روزها اثری از آن نیست و جای آن را مغازههایی با کاربری دیگری گرفتهاند. مرحوم گداعلی یکی از پایهگذاران نقاشی قهوهخانهای بود و وقتی نقال داستانهای شاهنامه را در قهوهخانه میخواند او نقشهایی از شاهنامه میکشید. نقاشیهای گداعلی به نمایشگاههای خارج از کشور راه پیدا کرد و نام این هنرمند هممحلهای را در دنیا معروف کرد
. منصور عباسی میگوید: «وقتی پدرم قلم به دست میگرفت و هر آنچه را از زبان نقال میشنید روی بوم میکشید عاشق این هنر شدم. از ۱۲ سالگی نزد پدر شاگردی کردم تا فوت و فن نقاشی قهوهخانهای را آموختم. البته پدرم چندان موافق نبود. میگفت: این کار برایت نان ندارد. دنبال کار دیگری باش. اما آدمی به راحتی نمیتواند از عشقش دل بکند. من هم به نقاشی قهوهخانهای عشق میورزیدم.» مرحوم گداعلی یکی از پردههای نقاشی خود را که مضمون ظهر عاشورا را دربرمی گیرد وقف تکیه دزاشیب کرد و بعد از گذشت سالها این پرده نقاشی در این تکیه نگهداری میشود.
- نقاشیهای بزمی، رزمی و مذهبی
نقاشی قهوهخانهای سبکی از نقاشی است که با دیگر سبکهای نقاشی تفاوتهای اساسی دارد. منصور عباسی فوت و فن نقاشی قهوهخانهای را بیشتر توضیح میدهد و میگوید: «نقاشی قهوهخانهای به نقاشی خیالیساز معروف است. به این معنی که برداشت نقاش از داستان عاشقانه یا حماسی را با عنصر خیال میآموزد و بعد روی بوم میآورد. این سبک نقاشی پرسپکتیو و آناتومی ندارد. سایه روشنها توسط خود نقاش انتخاب میشود. به همین دلیل از یک داستان چندین پرده نقاشی که با هم فرق دارند، میبینیم و هرکدام منحصربهفرد است. این سبک نقاشی تکنیک خاصی ندارد و زاییده هنر و خلاقیت هنرمند است. نقاشی قهوهخانهای را میتوانیم شیوهای از نقاشی ایرانی بدانیم که درون مایه رزمی، بزمی و مذهبی دارد. نقاشی قهوهخانهای مذهبی صحنههایی از جنگها و نبردهای معروف پیامبر(ص) و مولا علی(ع) و وقایع کربلا را دربرمی گیرد.
نقاشیهای غیرمذهبی هم مجموعهای از داستانهای رزمی و بزمی ایرانی را شامل میشود. از آنجایی که مردم ایران اهل قصهخوانی، مرثیهسرایی و تعزیه بودند، هنر نقاشی قهوهخانهای هم بین مردم جایگاه خود را پیدا کرد. نقاشان قهوهخانهای این هنر را سینه به سینه به دیگر علاقهمندان یاد دادند. هنرمندان نقاش قهوهخانهای در قهوهخانهها نشستند و هر آنچه در متون ادبی خوانده بودند و از زبان نقال میشنیدند با عشق و ارادت روی بوم نقش میزدند.» در زمان حکومت قاجار، نقاشی قهوهخانهای رواج پیدا میکند. پردههای نقاشی را معمولاً بزرگ انتخاب میکردند. چون چندین نفر همزمان آن را تماشا میکردند و به نقال گوش میدادند. منصور عباسی از بزرگترین نقاشان قهوهخانهای نام میبرد و میگوید: «حسین قوللر آغاسی و محمد مدبر از نقاشان قهوهخانهای صاحب نام بودند. پدرم شاگرد استاد قوللر آغاسی بود.»
- پرده نقاشی ۴مترمربعی با روایت لیله المبیت
خانه استاد منصور عباسی گنجینهای از تابلوهای نقاشی قهوهخانهای باارزشی است که تعدادی از آنها را در نمایشگاههای مختلف در کاخ سعدآباد، کاخ نیاوران و موزه آب با عنوان «پردههای عاشقی» رونمایی کرده است. میگوید: «نقاشی روایت لیله المبیت و خوابیدن مولاعلی(ع) در بستر پیامبر(ص) و تابلوی روایت عاشورا روی پردهای ۴ مترمربعی برای من ارزش دیگری دارد.» نقاشی قهوهخانهای این روزها با رنگ روغن روی بوم اجرا میشود. منصور عباسی از روزگاری یاد میکند که نزد پدرش، استاد گداعلی رنگهای طبیعی درست میکرد: «با روغنهای بزرک و سندلوس رنگ درست میکردیم. کار سختی بود. اما نقاشی را بسیار لذتبخش میکرد. برای نقاشی قهوهخانهای هم که سایه روشنها به دست نقاش است بهترین رنگ بود و سایه روشنهای متعددی را شامل میشد. مقاومت آن رنگهای دستساز در برابر رطوبت و برودت هم خیلی بیشتر بود و پرده نقاشی ماندگار میشد.»
- شعر سرودن لطف خداست
«نقاش قهوهخانهای برای کشیدن پردههای رزمی و بزمی حتماً باید ادبیات کهن ایرانی را خوانده باشد. برای کشیدن پردههای مذهبی هم باید مطالعه مذهبی داشته باشد.» منصور عباسی یکی از تفاوتهای نقاشان قهوهخانهای با دیگر نقاشان را مطالعه میداند و توضیح میدهد: «از آنجا که این هنر سینه به سینه منتقل میشد و من هم سالها کنار پدرم آموختم، بارها و بارها اشعار رزمی و بزمی را شنیدهام. ولی این عامل هنرمند را از مطالعه بینیاز نمیکند.» او معتقد است که هنر نقاشی قهوهخانهای و سایههای خیالانگیز بر پردههای نقاشی طبع او را لطیف کرده و باعث جوشش چشمه شعر شده است: «شعر سرودن لطف خداست. شعر گفتن من با غزلهای عاشقانه آغاز شد و به غزلهای عارفانه رسیدم. شعر مرا به عشق باطنی رساند.» تاکنون ۴ جلد کتاب شعر از او منتشر شده که همگی مضامینی عرفانی دارند و در مدح ائمه(ع) و وقایع کربلا و... سروده شده است.
او این روزها آموزش نقاشی قهوهخانهای را در کارگاه شخصیاش به علاقهمندان ارائه میکند. گرچه تعداد کمی از هنرجویان علاقه به یادگیری هنر نقاشی قهوهخانهای دارند اما همین تعداد اندک با ذوق و علاقه آن را دنبال میکنند و استعداد خوبی از خود در این هنر نشان دادهاند.