همشهری آنلاین _ حسن حسنزاده: بانوی ورزشکار و سرزندهای که ورزش از برنامه روزانهاش جدا نمیشد بر اثر یک بیماری ناگهانی پای چپش را از دست داد ولی حتی لحظهای در مسیر رسیدن به آرزوهای ورزشیاش پا پس نکشید. «آزاده متولیزاده» با وجود قطع عضو دوباره از اول شروع کرد و اینبار با شرایط جدید سراغ ورزشهای دشوارتر رفت. حالا او یکی از معدود بانوان سنگنورد قطع عضو است که برای رسیدن به پلههای بالاتر تلاش میکند و در مسیر رسیدن به موفقیت به دیگر بانوان هم انگیزه میدهد. با او درباره مسیر پرفراز و نشیب رسیدن به موفقیت گفتوگو کردیم.
برای مادری که با عشق و علاقه به ورزش پای فرزندانش را هم به کلاسهای آموزشی رشتههای مختلف ورزشی باز کرد، ورزش بخش جداییناپذیر زندگی بود. متولیزاده ورزش حرفهای را با یادگیری شنا آغاز کرده بود و با گرفتن مدرک مربیگری شنا و غریق نجات، زندگیاش هر روز بیشتر از گذشته با ورزش گره میخورد. اگرچه علاقه به ورزش پای او را به کلاسهای آموزشی ایروبیک و پس از آن شرکت در مسابقات حرفهای این رشته در تهران باز کرد اما درست در روزهایی که برای مسابقات این رشته آماده میشد، اتفاقی تلخ رخ داد. ناگهان و بدون خبر، بیماری سختی از راه رسید و شرایط زندگیاش را تغییر داد.
حالا که ۳ سال از آن روزها میگذرد و متولیزاده دوباره سراغ ورزش حرفهای رفته است، از جزئیات آن اتفاق میگوید: «صبح یک روز تعطیل بود که با گرفتگی و درد شدید عضله پا از خواب بیدار شدم. اگرچه گرفتگی عضله پا چند بار با استفاده از آب گرم بهبود پیدا کرده بود اما بعدازظهر همان روز درد پایم آنقدر زیاد شد که به بیمارستان مراجعه کردم. پزشکان علت گرفتگی شدید عضله پای چپم را آمبولی شریان تشخیص دادند. یک ماه در بیمارستان بستری بودم اما روشهای مختلف درمان فایدهای نداشت. در آخر چارهای نماند جز قطع پای چپ من از زیر زانو.»
- وقتی دوباره از اول شروع کردم
برای بانوی ورزشکاری که پس از سالها تمرین، آماده شرکت در مسابقات ایروبیک میشد و کوهپیمایی در ارتفاعات شمال تهران هم بخش جداییناپذیر زندگیاش بود، تصمیم نهایی پزشکان برای قطع پا خبری دردناک بود. میگوید: «وقتی پزشکان گفتند هیچ چارهای جز قطع پا باقی نمانده، همه لحظههای پرهیجانی که در ورزش تجربه کرده بودم در ذهنم مرور شد. دیگر چگونه میتوانستم در مسابقات ایروبیک شرکنم کنم، برای کوهپیمایی به توچال و دربند بروم و حتی مثل گذشتهها برای آموزش شنا به کودکان وقت بگذارم؟ انگار وارد مرحله دیگری از زندگی شده بودم که هیچ آشنایی با جزئیات آن نداشتم. ورزش آنقدر برای من مهم بود که بلافاصله از پزشکم پرسیدم چگونه میتوانم دوباره ورزش کنم؟ او در جواب گفت: ورزشکارانی داریم که حتی با وجود قطع هر دو پا از سریعترین دوندهها هستند.
شرایط جدید آنقدر برایم ناشناخته بود که هیچ درکی از جواب پزشک نداشتم.» متولیزاده مکثی میکند و ادامه میدهد: «چند روز پس از قطع پای چپم بود که سجاد سالاروند، سریعترین دونده قطع عضو ایران که میان ورزشکاران قطع عضو چهرهای شناخته شدهای است، به ملاقات من آمد. هم صبحتی با دونده، کوهنورد و صخرهنوردی که با ۲ پای مصنوعی رکوردهای بسیاری ثبت کرده بود، کمک زیادی به من کرد. همان روز بود که تصمیم گرفتم دوباره از اول شروع کنم و با این شرایط جدید دوباره سراغ ورزش بروم.»
- از فتح توچال تا سنگنوردی با یک پای مصنوعی
متولیزاده یکبار دیگر سراغ ورزش رفت؛ حتی جدیتر و حرفهایتر از گذشته. اگرچه هفتههای نخست با کمک عصا راه میرفت و پیادهروی تنها ورزشش بود، فقط ۲ ماه بعد از قطع عضو دست فرزندانش را گرفت و مثل گذشتهها به دل ارتفاعات شمال تهران زد. میگوید: «باید همه چیز را از اول شروع میکردم. بعد از جراحی دوم و بهبود پا در یک باشگاه ورزشی ثبتنام کردم. با پیادهروی شروع کردم. اما طولی نکشید دوباره از مسیر کوهپیمایی توچال سردرآوردم؛ اما اینبار با پروتزی در پای چپم. انگار ارادهام چند برابر شده بود. اگر قبل از قطع عضو نیمی از مسیر توچال را طی کرده بودم، اینبار با یک پای مصنوعی و در یک روز برفی به قله توچال رسیدم.» این پایان ماجرا نبود. متولیزاده خیلی زود سراغ ورزش دشوار سنگنوردی رفت تا عزم و ارادهاش را اینبار جدیتر از گذشته به چالش بکشد.
او اکنون یکی از معدود بانوان سنگنوردی است که با وجود قطع پا، شانه به شانه ورزشکاران دیگر برای رسیدن به موفقیت تلاش میکند. میگوید: «علاقه من به ورزش، هر دو فرزندم را هم شیفته ورزش کرده است. یک روز که آنها را برای یادگیری سنگنوردی به یک باشگاه آموزش سنگنوردی به کودکان بردم، چشمم به دیواره سنگنوردی افتاد. با خودم گفتم این یک چالش جدید است که باید سراغش بروم. همان روز همراه فرزندانم روی دیواره مخصوص کودکان تمرین کردم. چند روز بعد با حسن میرزاحسینی، قهرمان سنگنوری معلولان کشور و عضو تیمملی سنگنوردی معولان آشنا شدم و خیلی زود در یک باشگاه سنگنوردی ثبتنام کردم.» ثبتنام در یک باشگاه حرفهای سنگنوردی که تا پیش از حضور او هیچ سنگنورد معلولی در آن تمرین نمیکرد، لحظات خاصی برای متولیزاده رقم زد.
او میگوید: «ورزشکاران حرفهای هم با دیدن تلاش زنی که با یک پای مصنوعی سعی دارد سنگنوردی یاد بگیرد، شگفتزده میشدند. میگفتند: پروتز که انگشت ندارد؛ تو چگونه میخواهی بدون استفاده از انگشت پا از دیواره بالا بروی!؟ اما من آمده بودم که خودم را ثابت کنم. تحسین و حمایت آنها باعث شد خیلی زود در این رشته پیشرفت کنم. هدفم این است که با تمرین و پشتکار در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کنم.»
- سفیر ترویج ورزش میان معلولان
متولیزاده، یک سفیر تمامعیار برای ترویج ورزش میان معلولان، افراد قطع عضو و اقشار مختلف است. کوهنوردان و طبیعتدوستانی که اهل صعود به ارتفاعات توچال یا دوچرخهسواری و پیادهروی دور دریاچه چیتگر هستند، احتمالاً بانوی ورزشکاری را دیدهاند که با یک پای مصنوعی به دل ارتفاعات البرز زده و برای پیادهروی و دوچرخهسواری دور دریاچه پای کار است. متولیزاده به جای پروتزهای اسفنجی از پروتزهای میلهای استفاده میکند تا با نشان دادن پای مصنوعیاش برای ترویج ورزش میان جامعه معلولان فرهنگسازی کند. میگوید: «روزهای نخست از پروتز اسفنجی استفاده میکردم اما خیلی زود آن پروتز را برای همیشه کنار گذاشتم. برای انجام کارهای روزمره وقتی به خیابان میروم هم از پروتز میلهای استفاده میکنم و نمیخواهم موضوع قطع عضو را پنهان کنم.
وقتی مردم میبینند زنی با یک پای مصنوعی مثل یک فرد عادی بهصورت حرفهای ورزش میکند، انگیزه آنها هم چند برابر میشود.» حرفها که به اینجا میرسد متولیزاده خاطرهای تعریف میکند: «در یکی از همین ورزشهای روزانه بود که خانم معلولی سر صحبت را با من باز کرد. فهمیدم او هم دچار معلولیت شده اما چاره کار را در پنهان کردن و انزوا دیده است. حتی مدتها از خانه بیرون نرفته بود و به تدریج افسردگی به سراغش آمد. وقتی دید چگونه با این پروتز سنگنوردی میکنم و هدفم رسیدن به مراحل بالاتر است، تصمیم گرفت او هم با همین روش سراغ ورزش برود.»