همشهری آنلاین_معصومه حقجو: این در حالی است که در برخی محلهها، دوستداران محیطزیست آستین همت را بالا زدهاند و با ایجاد گروههای محیطزیستی در این مسیر قدمهایی دلگرمکننده برداشتهاند. شهرداری هم مدتهاست اجرای طرح آزمایشی «کاپ» را در برخی مناطق کلید زده تا کمکم شهروندان را با خود همراه کند. در این میان، افرادی هم هستند که جلوتر از طرح کاپ حرکت کردهاند، بهطوری که میزان تولید پسماند خانگیشان را به صفر رساندهاند.
«مریم بروجردی»، فرهنگی بازنشسته و دبیر کانون محیطزیست سرای محله عباسآباد، یکی از همین شهروندان است که سابقه بیستساله در فعالیتهای محیطزیستی دارد. درباره فعالیتهای محیطزیستی و چند و چون «پسماند صفر» شدنش با او گفتوگو کردهایم.
چگونه توانستهاید عنوان «پسماند صفر» را کسب کنید؟
مدتها بود که جزو افراد پسماند صفر بودم، اما خودم را به این معنا و اسم نمیشناختم تا اینکه بهطور اتفاقی متوجه شدم برخی فعالان محیطزیست در شهرهای شیراز و اصفهان و تهران با عنوان «پسماند صفر» معرفی شدهاند. معنای پسماند صفر این است که ما باید مثل طبیعت پسماند را به منابع جدیدی تبدیل و شرایطی فراهم کنیم که نیاز به دفن پسماند یا همانساز وکاری که پسماند را از در خانهها جمعآوری و در محلی دیگر دفن کند، نداشته باشیم. با اطلاع از این تعریف بود که متوجه شدم من هم جزو افرادی هستم که با عنوان پسماند صفر معرفی میشوند.
برای پسماند صفر بودن چه کارهایی باید انجام شود؟
برای این کار از سه الگوی مهم مدیریت پسماند، یعنی کاهش تولید پسماند، تفکیک و بازیافت استفاده کردم. پسماند خشک را ازتر تفکیک میکنم، حتی مقواها و کاغذها و پلاستیکها را که جزو پسماندهای خشک هستند، جداگانه نگهداری میکنم تا در زمان معین توسط سامانه جاروب یا مأموران بازیافت شهرداری از منزل خارج شود. آن دسته از پسماندهایتر را که مانند پوست خربزه یا هندوانه آب زیادی دارند، بعد از مدتی که رطوبت خود را از دست داد، خرد میکنم و در دسته پسماندهایتر قرار میدهم. این پسماندها در تراس و پارکینگ و پشتبام قرار میگیرند تا تبدیل به کمپوست خانگی شوند. در حال حاضر، پسماند منزل ما، هر ۱۰ روز به اندازه یک کیسه فریزر کوچک و خشک و بدون شیرابه است. این کیسه شامل فضولات گربه، استخوانها، هسته میوهها، چوب و اقلام استفادهشده بهداشتی مانند ماسک و دستمال کاغذی و دستکش یکبارمصرف است و بقیه بدون استثنا تبدیل به کمپوست میشود.
برای نگهداری پسماندها با چه چالشهایی مواجه بودید؟
با تجربههایی که بهمرور به دست آوردم، موفق شدمکاری کنم که هیچ حشره و منظره چشمآزار و بوی نامطبوعی در منزل نباشد. سعی کردم به بهترین شکل ممکن در کنار آشپزخانه اوپن که برای هر بانویی مهم است که شکل ظاهری آن به چه صورت باشد، این پسماندها را رطوبتزدایی و تبدیل به کمپوست کنم. البته برای این کار باید حوصله داشته باشید و وقت زیادی صرف کنید. تاکنون باعث اعتراض کسی نشدهام. حتی بین همسایگان هم موردی پیش نیامده که کسی به علت تولید کمپوست توسط من و حشرات آزار ببیند.
فعالیتهای محیطزیستی را از چه زمانی شروع کردید؟
از ۱۰ سال قبل که در اینجا سکونت کردم بهصورت داوطلبانه خودم را به سرای محله معرفی و اعلام کردم که اطلاعات و تجربیاتی دارم که حاضرم در اختیار دیگران بگذارم و هر آنچه بلد نیستم هم یاد بگیرم. بنابراین، با توجه به نوع فعالیتها و علایقم، در کانون محیطزیست محله عباسآباد تثبیت شدم. انتقال تجربیات بازیافتی عمده فعالیتم در سرای محله بوده است. در حال حاضر، بهترین استفاده را از دورریختنیها میکنم و دهها محصول در این سالها تولید کردهام که اغلبشان را هدیه دادهام. در ازای هر کار محیطزیستی که شهروندان انجام دادهاند، حتی اگر یک جمله خوشایند محیطزیستی بیان کنند، یک هدیه کوچک با وسایلی که خودم ساختهام هدیه میدهم تا تشویق شوند.
همسایهها چقدر به رعایت مسائل محیطزیستی اهمیت میدهند؟
مدیریت ساختمان هشتواحدی که در آن زندگی میکنم برعهده بنده است. از این تعداد، پنج واحد در زمینه تفکیک زباله فعالیت خوبی دارند و با هم در تعاملیم و سعی کردهایم همگی با مدیریت منابع انرژی میزان مصرف را به حداقل برسانیم. در زمینه مصرف برق هم با نصب فتوسل در بیرون از ساختمان و سنسور در داخل، سعی میکنیم میزان مصرف را کم کنیم. حتی موتورخانه مرتب پایش میشود تا کمترین انرژی مصرف شود. از آنجا که همه همسایگان ما مسائل محیطزیستی را رعایت میکنند، از طرف شهرداری منطقه و سرای محله به مدت دو هفته به ساختمان بنر نصب شد و ساکنان را بابت تفکیک زباله تشویق کردند. این کار تأثیر مثبتی روی همسایهها داشت و حتی افرادی که در این زمینه چندان فعال نبودند راغب به همکاری بیشتر شدند.
سالهاست با شهرداریهای نواحی و منطقه در فعالیتهای محیطزیستی مشارکت و همکاری دارید. اعضای خانواده شما هم در این فعالیتها شرکت میکنند؟
علاوه بر آشنایان و دوستانم، تقریباً تمام اعضای خانواده من، از فرزندان و همسرم گرفته تا دامادها و عروسم، طرفدار محیطزیست هستند. بین آشنایان هم بهعنوان یک فعال محیطزیست شناخته شدهام. در هر جایی که حضور داشتهام، توانستهام تأثیر خوبی روی اطرافیان بگذارم. مهمانانی که به منزل دعوت میکنم معمولاً میدانند که من به پسماند حساسیت دارم. همیشه مثال خندهداری میزنم؛ میگویم هر جا که زباله هست، نام بروجردی میدرخشد. این یک واقعیت است و هر جایی که صحبتی از پسماند در میان باشد، همه میدانند که اگر حضور داشته باشم، پسماند را بازیافت میکنم.
چه پیشنهادی برای فرهنگسازی و پسماند صفر شدن همه شهروندان دارید؟
زمانی که شهروندان برای تفکیک پسماند مقاومت میکنند و حتی برخی هنوز تفاوت زباله تر و خشک را نمیشناسند یا پسماند را در هر جایی رها یا از خودرو پرت میکنند، تحقق این آرزو در مدت کوتاه، دستنیافتنی و یا دور از دسترس است. نمیتوان توقع داشت همه به سرعت پسماند صفر شوند. من به نوبه خودم در فضای مجازی فرهنگسازی میکنم. در محله هم با رفتارم، نه با تذکر کلامی، رفتارهای درست محیطزیستی را آموزش میدهم. مهمترین انگیزه یک فرد برای رشد در هر زمینهای، اعتقاد و علم و آگاهی به کاری است که انجام میدهد. بنابراین، زمانی که مقابل چشم شهروندان رفتار درستی انجام شود، ناخودآگاه روی آنها تأثیرگذار است. تشویق همسایهها به تفکیک و جلب مشارکت آنها کمکم محیطزیست را نجات میدهد. برای حل مشکلات جامعه و مهمتر از همه، معضلات زیستمحیطی، باید از خودمان شروع کنیم.
شهرداری و سرای محلهها و فرهنگسراها در این زمینه چقدر میتوانند مؤثر باشند؟
نقش پررنگ شهرداری و مجموعههای وابسته به آن را نمیتوان نادیده گرفت. اما در حال حاضر متاسفانه برخی از شهروندان به علت مشکلات و ضعف در اجرای قوانین و نبود ضمانت اجرایی نسبت به فعالیتهای شهرداری دلسرد شدهاند. اما فرهنگسراها و سرای محلهها به علت اینکه از مرکز اصلی تصمیمگیری دورتر هستند، با توجه به قالب فعالیتشان، بهتر میتوانند اثرگذار باشند. معتقدم آموزش در قالبهای هنری بهتر جواب میدهد، کما اینکه چند رویدادی که در قالب طرح «همسایه هم» اجرا شد و من هم جزو ترویجگرانش بودم، بازخوردهای خوبی داشت. برنامههایی مانند «استقبال از نوروز» و «دیوار سبز» که از طرف سرای محله اجرا میشود هم از این دسته هستند.