به گزارش همشهری آنلاین، در بهار ۱۸۱۵ بار سنگینی بر دوش شش جوان ایرانی گذاشته شد. آنها تحت هدایت میرزاصالح کاریزماتیک و مصمم، از شهرشان تبریز راهی انگلستان شدند تا دانش جدید را بیاموزند و به خانه بیاورند. آنها به معنای واقعی کلمه جویندگان دانش بودند و خواست آنها برای یادگیری علوم جدید به مسئله امنیت ملی بدل شده بود. جنگ با روسیه، دامان عباسمیرزای ولیعهد را گرفته بود و او میخواست جلوی ویرانی بیشتر را بگیرد. وقتی مردان جوان راهی غرب شدند، ماموریت آنها روشن بود و البته سنگین و دلهرهآور: آنها باید همه چیز را بیاموزند تا کشور خود را به یک دوره صنعتی وارد کنند که توان مقابله با روسیه تزاری را داشته باشد.
نیل گرین، نویسنده کتاب عشق غریبهها، سرگذشت شش محصل ایرانی در انگلستان جین آستین، استاد تاریخ دانشگاه U.C.L.A است که سفر دانشجویان ایرانی را با عزم و مهارت و موشکافی یک کارآگاه تعقیب کرده و با استفاده از یادداشتهای میزراصالح به عنوان راهنمای اصلی خود، و جستوجو در نامههای پراکنده روزنامههای آن زمان و حتی نقاشیها به جزئیات و اطلاعات خوبی از آن دوران دست یافته است. این یافتهها، دستمایه او برای نوشتن اثری داستانی شده؛ شاهکاری که نمیتوان آن را دستکم گرفت. در آن زمان احتمالا تعداد کمی از ایرانیان به انگلیس سفر کرده بودند. این مردان جوان شخصیتهایی سیاسی نبودند و به دقت سعی داشتند همه چیز را بررسی کنند.
گرین داستانی نشاطآور درباره دوستی متقابل روایت کرده است. دانشجویان ایرانی به لطف جذابیت و ذکاوت خود، نه تنها کلیشههای اروپایی از مسلمانان را به چالش کشیدند، بلکه میتوانستند کشور خود را متحول کنند. ولیعهد، چنان تحت تاثیر گزارشهای آنها از انگلیسیها قرار گرفت که مشتاق بود آنها به ایران بیایند. منتقدی در نیویورکتایمز نوشته است که ولیعهد در نامهای که در چندین روزنامه انگلیسی آن زمان منتشر شده، وعده داده بود که اگر خانوادههای انگلیسی به ایران مهاجرت کنند، محل سکونت و ملزومات آسایش برای آنها فراهم میشود و مجبور به پرداخت مالیات نخواهند بود.
به لطف این تبادل فرهنگی، دانشگاه بریتانیا غنی میشود و ایران جهشهای بزرگی را در زمینههای پزشکی، ریاضیات و اسلحهسازی تجربه میکند. علاوه بر این، میرزا صالح دانش چاپخانه را به وطن خود میآورد. اولین نسخه قرآن چاپی به لطف مهارتهایی که میرزا صالح به عنوان کارآموز در خیابان فلیت لندن آموخته بود، منتشر میشود.
البته در این کتاب از نام جین آستین استفاده شده، اما نشانهای از اینکه این نویسنده با این دانشجویان دیدار کرده وجود ندارد. استفاده از نام آستین به خاطر همدوره بودن، ظاهرا تنها استفادهای تبلیغاتی است، گرچه کتاب بدون این نام هم جذاب است. شاید تصادفا آستین روزی از کنار این محصلان ایرانی رد شده باشد، شاید هم نه.
این کتاب را امیرمهدی حقیقت ترجمه، و نشر چشمه به تازگی منتشر کرده است.