تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۴:۳۹

شعرهایی از شاعران نوجوان با عنوان‌های؛ چه دنیای قشنگی، عصر گرم تابستان، حضورِ کزکرده، پستچی، تفاهم، فراموشی، با آه و این روزها.

چه دنیای قشنگی

- چه دنیای قشنگی!
آسمان صورتی
خورشید سبز
خانه‌های آبی
درخت‌های نارنجی

دخترک
دفتر نقاشی‌اش را بست
و چشم دوخت
به منظرۀ خاکستری پشت پنجره

                  رویا زنده بودی، خبرنگار افتخاری از شیراز

عصر گرم تابستان

- سررفت؟
- آره، بدجوری هم!
مامان
قابلمه شیر روی گاز را می‌گوید؛
من
حوصله‌ام را...!

                  ریحانه محمدنژاد،‌ خبرنگار افتخاری از تهران

تصویرگری از مارال طاهری

حضورِ کزکرده

خودم را در آغوش گرفته‌ام
و در مردمک چشمانم خوابیده‌ام
این شب عزادار
خانه ماه را نشان من نداد
ستاره‌ها
در اولین چشمک شان گم شدند
و من
پیچیدم
در پیچ و تاب گیسوی آشفته‌ام
امشب
به اندازۀ تمام بی‌اندازه‌ها خسته‌ام
از حضورِ
                 تنهایِ
                                تنهایی...

                  پرستو علی‌عسگرنجاد، خبرنگار افتخاری از اراک

پستچی

پس کی به دستش می‌رسانی
حرف‌های تاشدۀ مرا
نگاه بسته‌بندی شده
و فریاد تمبرخورده‌ام را؟
ای قاصدک به مقصد نرسیده!

                  هانیه بلوری از تهران

عکس از افسانه علیرضایی ، خبرنگار افتخاری، رباط کریم

تفاهم

من خسته‌ام
تو خسته نیستی
اتراق می‌کنیم
درست همین‌جا
تو راضی نیستی
من راضی‌ام
از سکوت حرف می‌زنی
من نمی‌شنوم
ولی تو...
ساکت می‌شوی
سکوت حرف می‌زند
ولی من...

                  انیس بگری‌پاپی، خبرنگار افتخاری از نجف‌آباد

فراموشی

و گل‌ها
مست لالایی باد
گلبرگ‌هایشان را
فراموش می‌کنند...

                  فریبا امینی، خبرنگار افتخاری از تهران

با آه

با آه
بر تو وزیدم
آینه‌ات کدر شد!

                  طیبه کرانی، خبرنگار افتخاری از تهران

تصویرگری از مهرناز مشرفی، قائمشهر

این روزها

این‌روزها کار دلم دیگر صبوری نیست
این‌روزها چشمان من دنبال نوری نیست
این‌روزها، این‌روزهای تلخ بی‌حاصل
پایان من نزدیک و تا آن، راه دوری نیست
این صبح‌های تیره و شب‌های بی‌پایان
در محفل گنجشک‌ها هم هیچ سوری نیست
این‌روزها در شعر من قد می‌کشد هرروز
صد درد بی‌پایان که هیچ از آن، عبوری نیست
مصطفی تاجیک، خبرنگار افتخاری از ورامین‌