آقای صدری افشار پیش از این هم کتابی دیگر درباره علم را نقد و معرفی کرده بود.[6 نظریهای که جهان را تغییر داد]نوشته ایشان را مرور کنید.
آیا مىتوان شگفتى و دستاوردهاى علمى را بهصورتى که خیلى فنى و دشوار نباشد، بیان کرد و فهمید، بدون اینکه توصیف آنها بهصورتى غیرعلمى و عامیانه درآید و مفهومشان آسیب ببیند؟ و آیا مىتوان از خواندن آنها لذت برد؟
اگر براى ما جالب است بدانیم گیتى چگونه پدید آمده؟ پروتون یا پروتئین چیست؟ کوارک و کواسار چه فرقى دارند؟ عمر کره زمین را چگونه تخمین مىزنند؟ چرا آب دریاها و اقیانوسها شور است؟ جدول تناوبى چیست و چگونه تنظیم شده است؟ بهطور کلى اگر مىخواهیم تصورى از هستى و جهان داشته باشیم، دراین کتاب پاسخهاى روشن و قابل فهمى خواهیم یافت. درعین حال کتاب بهما مىگوید، خیلى چیزها هست که ما دربارهشان هیچ نمىدانیم و بخش بزرگى ازآنچه را هم که تصور مىکنیم چیزى دربارهاش مىدانیم، عملاً نشناختهایم و تنها گمان مىکنیم که شناختهایم.
ما از نقطهاى در خط مستقیم بهراه مىافتیم و سعى مىکنیم بههیچ طرفى منحرف نشویم، ولى پساز مدتها بههمان نقطه عزیمت برمىگردیم، چون در گیتى هیچ خط مستقیمى وجود ندارد. بنابراین گیتى هیچ مرکزى هم نمىتواند داشته باشد، بلکه همه جا مرکز گیتى است. مرکز وقتى معنى پیدا مىکند که نسبت بهیک مرجع سنجیده شود و این آن چیزى است که نظریه نسبیت بهما مىگوید. بههمین دلیل است که براى گیتى نمىتوان انتها یا لبهاى فرض کرد.
ما دراین کتاب مىخوانیم، اگر در نزدیکترین ستاره به منظومه شمسى، یعنى آلفا قنطورس انفجارى رخ دهد 4/3سال نورى طول مىکشد تا ما از آن خبردار شویم، چیزى فراتر از عمر کره زمین!
براى این که بدانیم علم در یک کشور چگونه توسعه مىیابد، به مطلبى در همین کتاب اشاره مىکنیم.
« در سال 1807 (دویست سال پیش) در لندن محفل دوستانهاى بهنام انجمن زمینشناسى تشکیل شد که جلسات ماهانه داشت و اعضاى آن درطى 10سال به 400نفر رسید و در سال 1830 تعداد اعضا 745نفر بود.»
من نمىدانم اعضاى انجمن زمینشناسى ایران چند نفر است و شک دارم اصلاً جلسههاى ماهانه داشته باشد.
یکى از داستانهاى خواندنى این کتاب به سابقه عجیب جویندگان سنگواره مربوط است و نمونههاى جالب و گاه خندهدارى از رقابتهایشان را نشان مىدهد. ازجلمه از کسانى یاد مىکند که همه عمر و دارایى خود را در این راه صرف کردند.
نیز در این کتاب با سرگذشت شگفتانگیز یکى از کشفها آشنا مىشویم. هنینگ براند شیمیدان آلمانى بهاین باور رسیده بود که مىتوان از ادرار طلا بهدست آورد. او پنجاه سطل ادرار گردآورى کرد و آن را در زیرزمین خانهاش نگه داشت. سپس با روشهاى گوناگون آنرا بهیک خمیر سمى و سپس به جسمى شفاف و موممانند تبدیل کرد که طبعاً طلا نبود، اما پساز مدتى شروع به درخشیدن کرد و در معرض هوا شعلهور شد.
زیرا او موفق شده بود عنصرى بهنام فسفر بهدست آورد که در آن زمان بهایى بیشاز طلا داشت. البته بعدها شله شیمیدان سوئدى روش سادهترى کشف کرد و سبب شد تا سوئد قطب صنعت کبریتسازى شود.
دراین کتاب درعین حال به نمونههایى از کج فهمىها و جزماندیشىهاى دانشمندان بزرگ برمىخوریم. ازقبیل اینکه کلوین عمر جهان را 24میلیون سال مىدانست و این علىرغم کشف بزرگ رادِرفُ-رد درمورد نیمعمر ماده رادیواکتیو بود، که با دقت زمانهاى طولانى را تعیین مىکند.
وقتى رادیوآکتیویته کشف شد، برخى آنرا مادهاى نیروزا و معجزهآسا پنداشتند و تولیدکنندگان خمیردندان و داروهاى ملین به فراوردههاى خود مواد رادیوآکتیو مىافزودند و هتلها براى آبمعدنىهاى رادیواکتیوشان تبلیغ مىکردند و اینکار تا پایان دهه 30قرن بیستم ادامه داشت. یا برخى دانشمندان بزرگ همانند مایکلسن، عقیده داشتند که دیگر کار علم تمام شده و آنچه باید کشف شود تاکنون شده است!
تا صدسال پیش انسان جز یک کهکشان را نمىشناخت که همان کهکشان راه شیرى است، ولى امروز اخترشناسان معتقدند که تنها در بخش قابل رؤیت گیتى تعداد کهکشانها به 140میلیارد مىرسد!
CFCگازى که تا همین اواخر در دستگاههاى سردساز بهکار مىرفت، نقش ویرانگرى در محیط زیست دارد و اثر گلخانهاى آن دههزار برابر دىاکسید کربن است.
کاشف این گاز مهندسى آمریکایى بهنام توماس میجلى بود. او درعین حال کاشف تترااتیل سرب است که براى کاهش تقه به بنزین (بهسوزی بنزین) افزوده مىشود و موجب مرگ یا دیوانگى تعداد زیادى از کارگرانى شد که در کارخانههاى تولید این محصول کار مىکردند. او خود سرانجام فلج شد و دستگاهى اختراع کرد تا او را بهطور خودکار از جایش بلند مىکرد یا بهروى تختخواب مىخواباند. او روزى در سال 1944 وقتى این دستگاه را بهکار انداخت، در میان سیمها و قرقرههایش گرفتار و خفه شد.
دانشمندان دریافتهاند که تا سال 1923هیچ سربى در هوا وجود نداشت و از آن سال بهبعد بود که مقدار آن بهطور روزافزونى در هوا افزایش یافت و اثرات ویرانگرى بر موجوات زنده اعمال کرد.
ذرات بنیادى به ذرههاى درون اتم گفته مىشود، تا امروز 150 ذره بنیادى شناخته شده است و دانشمندان حدس مىزنند 100ذره دیگر هم وجود دارد. هنوز نمىدانیم کار این ذرهها چیست و چه پیوندى میان آنها وجود دارد.
برخى بر این باورند ذراتى بهنام تاکیرن وجود دارند که سریعتر از نور حرکت مىکنند و ذرهاى بهنام گراویتون کار جاذبه یا گرانش را انجام مىدهد. ما هر بار که به گشودن قفل جعبهاى موفق مىشویم، درون آن به جعبه دربسته دیگرى برمىخوریم که باید گشوده شود.
آنچه گفتیم نمونههاى کوچکى از مطالبى است که در کتاب تاریخچه تقریباً همهچیز با بیانى شیرین و خواندنى ذکر شده و مترجم تواناى کتاب نیز در برگرداندن آن موفق بوده است و بىشک خواننده هم از خواندن آن لذت مىبرد و هم بر آگاهىاش از جهان و از خودش مىافزاید.
نویسنده: بیل برایسن. ترجمه محمدتقى فرامرزى. چاپ سوم، انتشارات مازیار، .1387