همشهری آنلاین _ سحر جعفریان: تصور اینکه در سن ۳۱ سالگی بهعنوان کارشناس و پژوهشگر حوزه عروسکهای بومی و محلی، هم عروسکهای هویتی تولید کند و هم بسیاری از آنها را که در گذر زمان به فراموشی و خاطرههای محو پیوستهاند احیا کند، برایش دور بود. اما اکنون چند سالی میشود که این افکار دور و دراز به واقعیت تبدیل شدهاند و «پرستو نیری»، کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی، با علاقهمندیهای جدیدش، تاریخ و پیشینه صنعت عروسک در ایران و قومیتهای گوناگون را کنکاش میکند. تاکنون ۲ عروسک بومی (قاجار) و ۳ عروسک محلی (لرستان) با قدمتهای بیش از ۱۲۰ سال را احیا کرده است. با این بانوی هنرمند هممحلهای دقایقی را به گفتوگو درباره عروسکهای بومی و کیفیت اثربخشی آنها در محلههای پایتخت پرداختهایم که در زیر میخوانیم.
- نقطه آغاز؛ بازدید از یک موزه
در خانه جمع و جورشان، هر سو که سر میچرخانیم، عروسکهای قد و نیم قد با رنگ و پوششهای جذاب میبینیم. اتاق کوچکی از این خانه کوچک را به محلی برای پژوهش و ساخت عروسکها اختصاص داده است که از کف تا سقف و در کنج و زاویههای مختلف آن، انباشتگی عروسکها خودنمایی میکنند. پشت یکی از میزهای طراحی و اجرای الگوی عروسک مینشیند و با این جملهها، گفتوگو را آغاز میکند: «در بین اعضای خانواده و اقوام، کسی نبود که به هنر عروسکدوزی مشغول باشد. اما مادرم همواره سرگرم هنرهایی مانند دوخت ودوز و گلدوزی بود.
من هم هنرنماییهای او را میدیدم و بسیار ذوق میکردم. دوران نوجوانی و جوانیام را در کنار درس و مدرسه، با انواع دورههای آموزشی گلدوزی و خیاطی مقدماتی گذراندم. هیچوقت بهعنوان یک هنر یا حتی کسب و کار به عروسکدوزی فکر نمیکردم. اما از دیدن آثار مربوط به آن لذت میبردم. بهویژه اگر این آثار و عروسکها، دارای هویت و قدمت قابل توجهایی بودند. تا اینکه سال ۱۳۹۷ به دعوت یکی از دوستانم راهی «بروجرد» (زادگاه پدریام) برای بازدید از یک موزه صنایعدستی و بومگردی شدم. در بین آن صنایعدستی، ۲ عروسک بود که قدمت آنها به دوران قاجار باز میگشت. همان زمان بود کهگویی تصمیم خود را برای پرداختن به هنر عروسکدوزی گرفتم.»
- مطالعه، پژوهش و سفر
الیافهای بر روی میز را کمی جابهجا میکند تا عکسهای مربوط به همان عروسکهای دوره قجری را نشانمان دهد: «بهصورت گسترده و فشرده تحقیقات و مطالعاتم را در حوزه عروسکهای بومی و محلی آغاز کردم. با روستانشینان بسیاری مصاحبه انجام دادم. با همه آنهایی که از تاریخ عروسکهای بومی و محلیشان خبردار بودند. عکسها و تصاویر قدیمی پیرامون این موضوع جمعآوری تا اینکه در نخستین گام عروسکی با ویژگیهای ظاهری و فرهنگی مرتبط با قوم «لر» طراحی کردم. این عروسک در جشنوارههای ملی متعدد، رتبه و جایزه کسب کرد. پس از آن، دورههای تخصصی خیاطی، گلدوزی، نمددوزی، چرمدوزی و سوزندوزی را گذراندم تا بتوانم در تولید همه بخشها و جزئیات یک عروسک بومی، خودکفا باشم. از سویی به روستاهایی که قومیتهای ایرانی را در خود جای داده بودند، سفر میکردم تا ضمن تکمیل تحقیقات خود در زمینه چگونگی دوخت عروسکهای آن قوم، در صورت لزوم از ظرفیت همان روستا و قومیت برای تولید بازار استفاده کنم. در واقع یک تیر و چند نشان میشد.»
- بومیسازی عروسکها در محلهها
نیری که به تازگی از گذراندن دورههای آموزشی عروسکهای «خلاق و بازیچه» فارغ شده است، میافزاید: «بومیسازی عروسکها را میتوان از محلههای تهران نیز آغاز کرد. محلههایی که در اغلب موارد ساکنانی با قومیتهای خاص دارند. اینها هرکدام میتوانند عروسکهای منحصربهفرد خود را داشته باشند. «هر محله یک عروسک» میتواند طرح خوبی برای تزریق نشاط و شادی زیر پوست پایتخت باشد. چراکه یکی از ارکان مهم هویتبخشی به محلهها، همین عروسکهای بومی هستند که بسیار داستان و افسانه برای روایت دارند و قدیمیترین عروسکسازها هم مادران و مادربزرگهای ما هستند که نیاز است از توانمندی و حافظه تاریخی آنها در راستای احیای این هویتها استفاده شود.
مانند غذاهای بومی و محلی که جشنوارههای بسیاری درباره آنها برگزار میشود و در جریان همین جشنوارهها با خوراکها و غذاهای فراموش شده محلی آشنا میشویم. عروسکها هم جدا از این قاعده نیستند و میتوان با کمک ظرفیت غنی آنها، سرمایه اجتماعی، حس تعلق خاطر و احیای هویتها را جان تازه بخشید و در کنار این شناسایی هویتی و بومی، محیط مناسبی نیز برای آموزشهای تخصصی ایجاد کرد. محیطی که در آن هم از تخصص و خلاقیت افراد آموزش دیده در این حوزه و هم از تجربه افراد قدیمی و بومی میتوان استفاده کرد. گذر زمان ثابت کرده است که گره خوردگی تخصص، خلاقیت و تجربه، پیشرفت همه جانبهایی را فراهم میکند.»
- سفارش عروسکهای فاخر بومی
جای خالی دورههای آموزش تخصصی عروسکدوزی بومی و تبلیغات نامناسب برای تولیدات بومیسازی شده، را از مهمترین عوامل رونق نگرفتن بازار اسباببازی و عروسک در ایران میداند و میگوید: «آشنایی با عروسکهای بومی و قومی به جشنوارههای محلی و ملی محدود میشود. بیرون از فضای این جشنوارهها، حمایتی از تولیدات اقوام ایرانی نمیشود. برای همین سال گذشته، مجموعه کاملی از عروسکهای اقوام ایرانی برای جشنواره «گردشگری بینالمللی در ژاپن» تهیه کردم که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. مجموعهای دیدنی از قومهای لری، بختیاری، قشقایی، کردی، آذری، بلوچی، گیلکی، ترکمن، خراسان، هرمزگان، بوشهر، ابیانه و کرمانجی با جزئیات کامل پوشش و آرایش که سفارشهای متعددی را برایم به ارمغان آورد. سفارشها معمولاً در ۲ بخش تقسیمبندی میشوند.
بخش نخست افرادی هستند که یا مجموعه دارند و یا به هر دلیلی از بودجه مالی خوبی برخوردار هستند و سفارش یک عروسک بومی فاخر را میدهند. عروسکی که همه لوازمش از پارچه گرفته تا سکههای قدیمی و تزیینی بر روی آن و نوع دوخت ودوزش، مرتبط با همان قومیت مدنظر است. برای مثال، در تهیه عروسک «بلوچ» که تقریباً میتوان گفت جزو گرانترین سفارشها است، از پارچههای دستبافت و سوزندوزیهای ویژه آنها استفاده میشود. در نتیجه سفارش «ویژه» تحویل میدهم. بخش دوم هم عروسکهایی با قیمتهای عمومیتر هستند که هدف از تولید آنها، شناساندن کلیت یک فرهنگ محلی یا بومی است. این عروسکها از متوسط قیمت برخوردار هستند. یک سال گذشته بهطور تقریبی، ۲۵۰ عروسک بومی سفارش شده را تحویل مشتریها دادهام. اگر تولید را گسترش دهم، بیشک از نیروی کار محلیها و روستاییان استفاده خواهم کرد.»