همشهری آنلاین_حسن حسنزاده: عبارتهای «تهران، شهر چنارها» بارها در منابع مکتوب تکرار شده و حتی به گفتوگوهای روزمره تهرانیها هم راه پیدا کرده است. اما چه کسی برای نخستین بار تهران پردار و درخت را به چنارستان یا شهر چنارها تشبیه کرد؟ برای پاسخ به این سؤال باید به تهران عهد صفوی سفر کنیم؛ به روزگاری که دست تقدیر پای یک جهانگرد و سفرنامهنویس ایتالیایی را به تهران باز کرد. «پیترو دلاواله» که اکنون نامش روی سردر یک مدرسه ایتالیایی در محله فرمانیه دیده میشود، همان جهانگرد ایتالیایی است که در دوران حکومت شاه عباس صفوی به تهران آمد و در سفرنامهاش تهران را شهر چنارها نامید. در گفتوگو با «علیرضا زمانی» تهرانشناس به تاریخچه مدرسه ایتالیایی پیترو دلاواله فرمانیه و کتاب سفرنامه این جهانگرد و سفرنامهنویس ایتالیایی پرداختهایم.
ماجرای ساخت و نامگذاری مدرسه ایتالیایی پیترو دلاواله در خیابان فرمانیه را باید در ماجرای ساخت باغسفارت ایتالیا در همین خیابان جستوجو کرد. زمانی که «کامرانمیرزا» فرزند ناصرالدینشاه باغ وسیع محدودهآبادی حصار بوعلی را خرید وآبادی جدیدی به نام او در همسایگی حصاربوعلی متولد شد و به تدریج سنگ بنای تولد محله فرمانیه هم در جوار کامرانیه نهاده شد.
زمانی میگوید: «پس از فوت کامران میرزا در سال ۱۳۰۷ دخترش باغ پدری را به عبدالحسین فرمانفرما، نوه عباس میرزا و از رجال پرنفوذ دوره قاجار فروخت. عبدالحسین فرمانفرما هم پس از مدتی این باغ را به پسر ارشدش فیروز میرزا نصرتالدوله و از رجال سیاسی دوره پهلوی اول بخشید. وقتی فیروز میرزا نصرتالدوله، وزیر خارجه رضا شاه مورد غضب شاه قرار گرفت و به طرز مشکوک در سمنان به قتل رسید، خانوادهاش از ترس مصادره باغ پدری، آن را به سفارت ایتالیا فروختند.»
از همان دوران تا امروز این باغ در اختیار سفارت ایتالیاست و عمارتها و بناهای داخل باغ هم پس از مرمت حفظ شدهاند. در ضلع شمال باغ سفارت ایتالیا مدرسهای ساخته شد که هنوز هم همان بنای اولیه را حفظ کرده و در خیابان فرمانیه توجه رهگذران و عابران را به خود جلب میکند. زمانی ادامه میدهد: «ایتالیاییها برای کارمندان و کارکنان سفارت، در ضلع شمال باغ سفارت مدرسهای ساختند و نام پیترو دلاواله را برای آن انتخاب کردند. علاوه بر تحصیل ایتالیاییهای تهران در این مدرسه، اکنون مدرسه پیترودلاواله یکی از مهمترین و معتبرترین مراکز آموزش زبان ایتالیایی در تهران به شمار میرود.»
- ملاقات با شاه عباس
نامی که ایتالیاییها روی مدرسه ایتالیایی محله فرمانیه گذاشتهاند با تاریخ تهران گره خورده است. پیترو دلاواله یکی از نجیبزادگان، جهانگردان و سفرنامهنویسان ایتالیایی بود که در سفرش به ایران در دوران صفویه اطلاعاتی ارزشمند از بسیاری شهرهای ایران از جمله تهران آن روزگار ثبت کرده است.
زمانی میگوید: «پیترو دلاواله سفرهای زیادی به ممالک خاورمیانه از بیتالمقدس تا عراق و ایران داشت. او در کتاب سفرنامه پیترو دلاواله از مهمترین دلایل سفرش به ایران مینویسد؛ از آنجایی که عثمانیها در جنگها مسیحیان بسیاری را کشته و رفتار مناسبی با آنها نداشتند، دلاواله پس از شنیدن اخبار مقاومت و ایستادگی شاه عباس صفوی در برابر سپاه عثمانی برای دیدار با پادشاه صفوی مشتاق شد. او در سفری به بیتالمقدس رفت، سپس راهی عراق شد و در مقصد بعدی راه ایران را در پیش گرفت. معروف است که دلاواله پس از آگاهی از رشادت سربازان ایرانی در برابر سپاه عثمانی و عزم پادشاه صفوی برای مقابله آنها، بسیاری از سران و رهبران مسیحی را برای کمکاری و بیتوجهیشان نسبت به آزار دیدن مسیحیان سرزنش کرد.
دلاواله چنان از مقاومت شاه عباس صفوی در برابر سپاه عثمانی به وجد آمده بود که بهانه سفرش به ایران جور شد. او در دلایل سفرش به ایران آورده که حتی میخواست پس از ملاقات با شاهعباس، شانه به شانه سربازان ایرانی در جنگ با سپاه عثمانی حضور داشته باشد.»
- سفر به تهران با کاروان شاه عباس
دلاواله در سفر به ممالک مختلف خاورمیانه از بیتالمقدس به قسطنطنیه، سپس به عراق و در نهایت به ایران سفر کرد و وقایع مختلفی که در سفرها تجربه کرده بود را به رشته تحریر درآورد. اما سفرش به ایران برای دیدار با شاه عباس در اصفهان به گونهای رقم خورد که گذرش به دیگر شهرهای ایران افتاد و این میان چند صفحهای از سفرنامهاش را هم به تهران دوران صفوی اختصاص داد. زمانی میگوید: «دلاواله پس از ورود به ایران راهی اصفهان شد تا با شاه عباس دیدار کند. در آن زمان شاه عباس به فرحآباد ساری سفر کرده بود و دلاواله هم به ناچار مسیر شمال کشور را در پیش گرفت.
او پس از ملاقات با شاه عباس همراه با کاروان شاه صفوی به اصفهان برگشت. کاروان در مسیر اصفهان به تهران رسید و سفرنامهنویس ایتالیایی فرصتی برای گشتوگذار در تهران پیدا کرد.» اگرچه تنها چند صفحه از سفرنامه دلاواله به تهران اختصاص دارد اما او در همین صفحات اطلاعاتی ارزشمند از تهران روزگار صفوی ارائه کرده است. زمانی ادامه میدهد: «کاروان شاهعباس بیرون شهر اتراق کرده بود و دلاواله به تنهایی از دروازه شمیران که آن زمان در محدوده پامنار فعلی قرار داشت وارد شهر شد. دلاواله در سفرنامهاش آورده است که تهران باغهای فراوان و چنارهای پرشمار و قطوری دارد که چند مرد تنومند لازم است تا دستهایشان را دور چنار حلقه کنند.»
- شهر چنارها
در اهمیت سفرنامه پیترو دلاواله برای تهران همین بس که این کتاب دومین سفرنامهای است که یک سفرنامهنویس خارجی در آن به تهران پرداختهاند. نخستین سفرنامهای که در آن به تهران اشاره شده است را «کلاویخو» سفیر پادشاه اسپانیا در قرن نهم هجری به رشته تحریر درآورده که البته در آن به جزئیات زیادی از تهران پرداخته نشده است.
اما شاید مهمترین ویژگی سفرنامه دلاواله توجه نویسنده آن به چنارهای تهران باشد. دلاواله نخستین کسی است که به تهران لقب چنارستان یا شهر چنارها داد و پس از او این عبارت به تدریج سر زبانها افتاد. زمانی میگوید: «در ترجمههای مختلفی که از کتاب سفرنامه دلاواله به ایران وجود دارد به عبارت تهران شهر چنارها یا چنارستان اشاره شده است. اگرچه در قدمت چنارهای شمیران و تهران که از نمادهای هویتی شهر به شمار میروند شکی نیست اما نخستین منبع مکتوبی که تهران را به شهر چنارها لقب داده، سفرنامه دلاواله ایتالیایی است. دلاواله در بدو ورود به تهران از دروازه شمیران در شمال تهران آن روزگار وارد شهر شد.
براساس سفرنامه پیترو دلاواله، اطراف دروازه شمیران یا همان محدوده پامنار کنونی پر از باغهای انبوه و درختان چنار تنومند بود.» سفرنامه دلاواله نه تنها از این نظر که تهران را شهر چنارها نامید و به تدریج این نام برای تهران رایج شد اهمیت دارد، بلکه اطلاعات ارزشمند دیگری هم ارائه کرده است. زمانی ادامه میدهد: «سفرنامهنویس ایتالیایی به حضور چند خانواده مسیحی در تهران عهد صفوی اشاره کرده که در مدت حضورش در تهران با آنها ملاقات داشته است. این توصیفات کوتاه دلاواله نشان میدهد پیش از آنکه آقامحمدخان قاجار شمار زیادی از مسیحیان و ارامنه را به تهران بیاورد، چند خانواده مسیحی در تهران کوچک آن دوران زندگی میکردند.» دلاواله پس از بازگشت به ایتالیا درگذشت اما پسرانش دستنوشتههای او درباره ایران را در قالب کتابی به نام سفرنامه پیترو دلاواله در قرن هفدهم میلادی منتشر کردند.