همشهری آنلاین _ زهرا راد: آه و ناله کردن برایش معنا ندارد. او استقامت را از کوه آموخته است. «نصرت مشکوری مقدم» از بانوان پیشکسوت شمیران معتقد است که فقط ورزش کوهنوردی میتوانست او را مقاوم بار آورد تا بتواند غم از دست دادن برادر و فرزندش در حادثه کوهنوردی را تحمل کند. او میگوید: «بیشترین تأثیر کوهنوردی بر فرد این است که آدم را مستقل، محکم و استوار بار میآورد.»
«پدرم کارمند آموزش و پرورش بود و در بخش پیشاهنگی کار میکرد. در زمان او پیشاهنگها در بوستان جمشیدیه اردو داشتند. پدر ما را همراه خود میبرد. پدر و مادرم خیلی اهمیت میدادند که ما در طبیعت باشیم.» او در ادامه از علاقهاش به کوهنوردی میگوید: «ما هم به ارتفاع و طبیعت علاقه داشتیم. من و خواهر و برادرهایم مرتب تپهها را بالا وپایین میرفتیم. نخستین بار در ۱۶ سالگی همراه برادرم به کوه رفتم. پدر اجازه میداد به دربند، سربند و پس قلعه برویم. تا آبشار دوقلو میرفتیم و بر میگشتیم. سال ۱۳۵۰ برای نخستین بار با برادرم به قله توچال رفتم که متأسفانه ۲ روز بعد برادرم در ۲۰۰ متری قله توچال دچار کولاک و برف شد و جانش را ازدست داد. اما این قضیه باعث نشد که کوهنوردی را کنار بگذارم. بعد از ازدواج و تولد ۴ فرزندم چند سال در کوهنوردیام وقفه افتاد. زمانی که دختر بزرگم ۱۲ ساله شد با بچهها کوهنوردی و شنا را بهطور جدی شروع کردم. به تدریج ادامه دادم و سالها مسئولیت کوهنوردی همکارانم در شرکت نفت را برعهده داشتم.»
- همسایه شمیران
مقدم که از سال ۱۳۵۱ ساکن شمیران است از زندگی در شمیران و همسایگی با کوه و تأثیرش بر کوهنورد شدنش اینطور تعریف میکند: «پنجره خانه ما درست روبهروی قله توچال بود. هر روز که پرده را کنار میزدم قله توچال را میدیدم. این صحنههای قشنگ در علاقه من به کوهنوردی خیلی تأثیر داشت. البته از همان دوران بچگی که با پدرم به بوستان جمشیدیه میرفتیم ناخودآگاه دلمان میخواست بالا برویم. آن موقع فرق میکرد و همه چیز طبیعیتر و زیباتر بود. الان به دلیل ساختوسازها همهچیز جور دیگری شده است. از خیابان حافظ که نگاه میکردم تا مسافتهای بسیار زیادی کوه را سبز میدیدم. اما الان حتی در فروردین که هوا صاف و تمیز است هیچ سبزی دیده نمیشود. سالهایی که در قیطریه بودیم همه خانه باغ بود که باغها را خراب کردند و برج ساختند.
به نظرم دیگر شمیرانی وجود ندارد. چیزی به اسم ییلاق نداریم. پس قلعه را هم که اجازه دادند خراب کنند و رستوران و کبابی بزنند. ۲ سال پیش با یکی از دوستان به پس قلعه رفتیم. تا مسافت زیاد قهوهخانه و رستوران بود. قبول دارم که مردم باید پول دربیاورند و کار داشته باشند اما نه به قیمت خراب کردن طبیعت. آن خیابان نیاورانی که من از بچگی دیدم و خاطره دارم چیز دیگری بود که الان غریبه است.»
- تأثیر کوه
به گفته این کوهنورد بیشترین تأثیری که کوهنوردی بر آدم میگذارد این است که شما را مستقل، محکم و استوار بار میآورد. به ندرت کسی میتواند ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شود و یک کوله سنگین بیندازد و به قصد یک قله برود. وقتی میرود احساس خستگی نمیکند؛ این یعنی استقامت. این استقامت بود که باعث شد با وجود کار و زندگی و داشتن ۴ فرزند همچنان محکم و استوار بایستم. من سال ۱۳۸۸ پسر ۲۶ سالهام، سعید طاهری را که عضو باشگاه همت شمیران و اسکیباز و سنگنورد قدری بود و برای نجات چند کوهنورد که زیر بهمن مانده بودند در جاده شمشک از دست دادم. چیزی که باعث شد داغ رفتن پسرم را تحمل کنم استقامتی بود که از کوه گرفتم و باعث شد بتوانم تحمل کنم. این روزها کوهنوردهایی را میبینم که برایشان مهم است که کوله، شلوار وکفش برند را به رخ بقیه بکشد. ما آن زمان از کفشها و کولههای ایرانی استفاده میکردیم. یادم است برادرم با برزنت برای خودش کوله دوخت. برای ما مهم کوهنوردی بود نه چیز دیگر.»
- امداد و نجات
آشنایی با امداد و نجات برای یک کوهنورد چقدر الزامی است؟ این کوهنورد پاسخ میدهد: «برای من هیچوقت مشکلی پیش نیامد که نیاز به امداد و نجات باشد. چون ما یک گروه کوهنوردی خانم بودیم که هیچوقت بیگدار به آب نمیزدیم. من مربی نبودم. اما هرجا لازم بود از مربی کمک بگیریم مربی را از طریق فدراسیون هماهنگ میکردیم و همراه ما میآمد. دانستن نکات امداد و نجات جزو الزامات است و هرکوهنورد باید بداند و به این موضوعات اهمیت بدهد. هیچ کوهنوردی نباید تنهایی به کوه برود. تنهایی به کوه رفتن بدترینکاری است که یک کوهنورد میتواند انجام بدهد؛ حتی در تابستان. آن زمان برای ما کلاس میگذاشتند که اگر موردی پیش آمد چه کارها وچه مراقبتهایی باید انجام بدهیم و این مسئله خیلی مهمی بود.»
- علاقه به باشگاه همت
مقدم که عرق و علاقه عجیبی به باشگاه همت شمیران دارد از نحوه آشناییاش با این باشگاه تعریف میکند: «سال ۱۳۷۹ با پسرم که ۱۴ ساله بود همراه تعدادی از همکاران به کلکچال رفته بودیم. در شمشک چند پسر نوجوان را دیدیم که سنگنوردی میکردند. موقع برگشت با آنها در میدان شمشک مواجه شدیم که منتظر وسیله ایستاده بودند. از آنجا که آن موقع وسیله نقلیه کمتر بود و از سویی ما از طرف اداره مینیبوس در اختیارمان بود آنها را سوار کردیم. سر صحبت باز شد و دکتر جباریان گفتند که اگر پسرتان دوست داشته باشد میتواند با ما سنگنوردی کند. ۱۵ روز بعد پسرم را به باشگاه همت بردم و کار را آنجا با آنها شروع کرد.
شخصاً ارتباط تنگاتنگ با این باشگاه نداشتم. اما پسرم ۱۲ سال با آنها در ارتباط بود. بعد از اتفاقی که برای پسرم افتاد من بیشتر با باشگاه در ارتباط بودم. شهردار منطقه یک کم لطفی کرد و سالن سنگنوردی فدک را که با همت چند جوان ساخته شده بود خراب کرد. شاید اگر شرایط کرونایی نبود من اعتراضم را جور دیگری نشان میدادم.»
- باید از لحظات لذت برد
این بانوی کوهنورد ۵ بار قله دماوند، البروس روسیه، آرارات ترکیه، علم کوه و اکثر قلههای البرز مرکزی و ایران را صعود کرده است. صحبت به خاطرات تلخ و شیرین کوهنوردی میرسد. با خنده میگوید: «کوه همهاش خاطره است. یک خاطره شیرین هست که هر موقع یادم میآید خندهام میگیرد. سالها قبل با یک گروه به قله دماوند رفته بودیم. در راه برگشت تصمیم گرفتیم در محدوده ۵ هزار بخوابیم. از قضا آب ما تمام شده بود. ۳ نفر از بچهها رفتند و به سختی برف تمیز آوردند که برفها را آب کنیم و بخوریم. برای صرفهجویی در آب مجبور شدیم در یک لیوان هم سوپ، هم چای و هم آب بخوریم. بعد از هر استفاده لیوان را با دستمال کاغذی پاک میکردیم تا بتوانیم مجدد استفاده کنیم. الان هر بار که شیر آب را باز میکنم یاد آن روز میافتم. با اینک سخت گذشت اما چقدر به این کارمان میخندیدیم. زندگی را نباید سخت گرفت و باید از لحظات لذت برد.»
- دیر نیست
اینکه یک خانم ورزشکار ۷۴ ساله چه تفاوتهایی با بانوان همسن و سالش از نظر جسمی و روحی دارد را از زبان مقدم بشنوید: «بچههایم میگویند که مامان! شما با دیگران خیلی فرق داری. واقعیت این است کوهنوردی توان مضاعفی به من داده است. هرچند به اقتضای سنم مشکلزانو دارم و نمیتوانم کارهای خیلی سنگین انجام بدهم ولی آه و ناله نمیکنم. همه این مشکلات را دارند ولی مشکل روحی با جسمی فرق دارد. خوشبختانه نه قند دارم و نه چربی. از نظر روحی این استقامت باعث شده است خودم را حفظ کنم. دوست ندارم دیگران درگیر من شوند. بچههای من گرفتار زندگی خودشان هستند. من باید خودم را سرپا نگه دارم.» مقدم خطاب به بانوان همسنش میگوید: «ورزش سن و سال نمیشناسد. همین امروز شروع کنند. برای ورزش هیچوقت دیر نیست.»