همشهری آنلاین_معصومه حقجو: علاوه بر این، در نقاشی هم دستی دارد و سبک خاص خودش را دنبال میکند. راهاندازی پادکست دیاپازون با ۸۰ هزار مخاطب هم نشان داد که در زمینه موسیقی حرفهایی برای گفتن دارد. «حسام شریفی»، هنرمند ساکن محله بهار، بهتازگی با فیلم مستقل «مردی بر کوه نقره» در جشنواره فیلم کوتاه پاز (paus) شرکت کرد و تنها نماینده ایران در این جشنواره بود. درباره این فیلم و البته فعالیتهایش در رشتههای مختلف هنری صحبت کردیم.
«مردی بر کوه نقره» از چه چیزی صحبت میکند و ایده نوشتن آن از کجا آغاز شد؟
«مردی بر کوه نقره» فیلم کوتاهی است که ایده اصلی آن از فراگیری اجرای تستهای بازیگری با دوربینهای هندیکم و گوشیهای هوشمند شکل گرفت و توسط دوستم «علیرضا قیدری» که تهیهکننده و بازیگر فیلم هم هست، مطرح شد. مردی بر کوه نقره اثری مستقل و تجربهگراست با نگاه به مشکلات بازیگر جوان مهاجری به نام «علیرضا» که حین تست دادن در مقابل هندیکم، مشکلات و حواشی زندگیاش دیده میشود.
از روند ساخت فیلم بگویید. در حین کار با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
این کار سکانسپلانهای طولانی داشت که طولانیترین آنها یک برداشت بدون کات در ۱۲ دقیقه بود. تقریباً سه ماه تمرین کردیم تا به هماهنگی لازم برسیم. در فیلم از المانهایی استفاده کردیم که بتواند حال کاراکتر اصلی را بهتر روایت کند. در داستانی که علیرضا باید برای آن تست میداد، یک بخش اقتباسی از رمان «باباگوریو» را انتخاب کردیم؛ اوژن دو راستینیاک در این رمان، دقیقاً کاراکتری شبیه علیرضاست، ولی در فرانسه قرن نوزدهم. او هم شخصیتی است که برای بهتر شدن زندگی خود به پاریس مراجعه میکند، ولی با مشکلات بسیاری مواجه میشود.
چرا نام «مردی بر کوه نقره» را برای فیلم انتخاب کردید؟
انتخاب نام «مردی بر کوه نقره» برگرفته از قطعهای به نام «a man on the silver mountain» اثر «رانی جیمز دیو» است. کاراکتر فیلم از این قطعه موسیقی برای مبارزه با مشکلات در زندگی الهام و انرژی میگیرد، با شنیدن آن مشکلات را فراموش و بیشتر تلاش میکند.
نقاشی، نویسندگی و کارگردانی را از چه زمانی شروع کردید؟
زمانی که کلاس دوم دبستان بودم، معلمم استعدادم را در نقاشی کشف کرد و در کلاس نقاشی ثبتنام شدم. در ۱۲سالگی در جشنواره فرهنگ عاشورایی که شرکتکنندگانش بزرگسال بودند، نفر اول شدم. از آن زمان به بعد تلاش کردم تا در این مسیر به جایگاه خوبی برسم. در کلاسهای نقاشی تعامل با افرادی که تجربه بیشتری داشتند کمک کرد تا جهانبینی وسیعتری نسبت به دیگر همسن و سالهایم پیدا کنم. مطالعه هم باعث شد تا یکسری داستانهای کوتاه بنویسم و در این زمینه توانمند شوم. بعدها با دوربین هندیکم که خواهرم خریده بود، چند فیلم که بازیگرانش خواهرانم بودند، ساختم و احساس کردم که خلق واقعی یک جریان که همه هنرها را میتواند درگیر خود کند، با سینما شدنی است. از همان دوران بود که بهعنوان بازیگر تئاتر به این عرصه وارد شدم. تفاوت طبع هنریام با کارگردانان باعث شد تا سال ۱۳۸۸ نخستین کارم را تولید کنم. بعد از آن بهعنوان کارگردان در کارهای سفارشی و مستقل شروع به ساخت فیلمهای کوتاه، بلند و نیمهبلند کردم.
چطور شد که برای تولید پادکست دیاپازون اقدام کردید؟
موسیقی مانند چراغی است که مسیرم را روشن میکند و اکتشاف و مطالعه در موسیقی از هر چیزی برایم لذتبخشتر است. بعد از سالها مطالعه در این زمینه، آرشیو موسیقی درست کردم و کمکم سال ۱۳۹۵ به پیشنهاد یکی از دوستانم پادکستی به نام دیاپازون ساختیم. فصل اول و دوم پادکست را به بررسی ژانرهای مهم و فصل سوم را به تاریخ موسیقی اختصاص دادیم. تمام هنرمندانی را که در سراسر جهان بهعنوان مرجع موسیقی شناخته میشدند، از سال ۱۹۰۰ میلادی بررسی کردیم. دیاپازون تا امروز چهار فصل را گذرانده و ۲۱۰ برنامه برای مخاطبان آماده شده و حدود ۸۰ هزار مخاطب دارد. یکسری پلتفرمها در داخل و خارج از کشور بهصورت افتخاری با ما همکاری میکنند و این محتوا را در اختیار مردم قرار میدهند. دیاپازون سال ۱۳۹۸ بهعنوان چهارمین پادکست برتر فارسی سایت جهانی کستباکس انتخاب شد.
قبل از کرونا نمایشگاه نقاشی برگزار کرده بودید؟ نمایشگاه مجازی چطور؟
نمایشگاههایی در حوزه هنری و گالریهای دیگر داشتم. در حال حاضر هم برای نمایشگاهی به نام «قهرمان میهن» با هدف تجلیل از قهرمانان سلامت کشور، مشغول کارم. بیست پرتره کلاسیک احتمالاً انتهای مرداد برای نمایش آماده و بهصورت فیزیکی و آنلاین برگزار میشود. سال ۱۳۹۸ قراردادی با گالری آنلاین زیگوارت در میلان بستم. از آن سال تاکنون مسئولیت کپیرایت آثارم برعهده این گالری بینالمللی است و بهصورت دائم آثارم در حال نمایش است.
در وضعیت فعلی که کرونا بسیاری از فعالیتها را محدود کرده، مشغول چهکاری هستید؟
قبل از پاندمی، فعالیت سینمایی من گستردهتر بود و بهعنوان تدوینگر، فیلمنامهنویس و... با دیگر هنرمندان کار میکردم. این روزها بیشتر مشغول کار در کارگاه خودمان هستیم، همچنان مینویسیم، نقاشی میکشیم و...؛ شرایط برای همه سخت شده، ولی نمیتوانیم دست از فعالیت و تلاش برداریم.
برای انتقال تجربیاتتان به اهالی هنردوست محله تا به حال شده کلاس آموزشی در زمینههایی که تخصص دارید، برگزار کنید؟
قبل از بیستسالگی در شرق تهران، در برخی فرهنگسراها، کلاس آموزش نقاشی داشتم و در برنامههایی مانند شب شعر یا موسیقی و انجمن ادبی فرهنگسراها یا سرای محلهها شرکت میکردم. اما در حال حاضر، به علت فعالیت در سینما و نداشتن فرصت کافی، چندان با این مراکز فرهنگی در ارتباط نیستم.
تعداد مراکز فرهنگی و هنری منطقه کافی است یا باید افزایش پیدا کند؟
اغلب شهروندان از لحاظ فرهنگی، این منطقه را شاخص میدانند و نگاه متفاوتی به آن دارند. به همین علت هنوز جا دارد که شهرداری فضاهای فرهنگی بیشتری در این منطقه ایجاد کند و البته انتظار میرود که شهروندان هم از این مراکز حمایت کنند.
شهرداریها و فرهنگسرا چطور میتوانند به جوانان هنرمند و معرفی آنها کمک کنند؟
باید در شهرداریها نگاهها وسیعتر شود. اگر هنرمندی، متفاوت عمل میکند به آن تفاوت احترام بگذارند و اگر میخواهد اثری را ارائه بدهد باید زمینه ارائه آن تسهیل شود. منظور فقط حمایت مالی نیست. فضاهای فرهنگی و فضاهای زیرمجموعه شهرداری بیشمارند و میتوان از این فضاها به بهترین شکل استفاده کرد. مهمترین چیزی که نسل جوان میخواهد، فضا برای ارائه است؛ فضایی برای تبادل نظر و ارائه اثر و اجرا باعث میشود جوانان در همه زمینهها خود را نشان بدهند و تجربه پیدا کنند.
افزایش تعداد اجراها و نمایشها در بالا بردن فرهنگ هر محله اثر مثبت دارد و در آینده میتوانیم شاهد تحول بزرگ فرهنگی باشیم. از مسئولان شهرداری و فرهنگسراها میخواهم که کار با هنرمندان جوان را تسهیل کنند و پشتوانهای برای ارائه آثارشان باشند. در این صورت از لحاظ مالی و فرهنگی آینده بسیار خوبی برای منطقه رقم میخورد.
«حسام شریفی»، نقاش، نویسنده، کارگردان و پادکستر، متولد سال ۱۳۶۷، نخستین فیلم حرفهای و بلند خود را سال ۱۳۸۸ با نام «آوای جنوب» (تنها مستند داستانی زندگی ناصر عبداللهی) ساخت.
تاب(۱۳۸۹)، اُکر(۱۳۸۹)، داستان تمام شده(۱۳۹۰)، مشاجره(۱۳۹۲)، اس. ام. اس(۱۳۹۲)، صرع(۱۳۹۳)، قانقاریا(۱۳۹۴)، بر بال آسمان(۱۳۹۴)، آغاز نو(۱۳۹۵)، قهرمان من(۱۳۹۷)، زقّوم و درخت جهنمی(۱۴۰۰) از دیگر آثار این کارگردان جوان است.
شریفی نقاش برتر جشنواره کرامت(۱۳۸۸) و جشنواره فجرآفرینان (۱۳۸۷) بوده و در چند دوسالانه نقاشی تهران و ایران هم حضور داشته است. پادکست پژوهشی او، «دیاپازون»، چهارمین پادکست برتر فارسی سایت جهانی Castbox است. او جایزه فیلمنامه برتر جشنواره ۱۸۰، سال ۱۳۹۷، را نیز در کارنامه دارد.