همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: برخلاف دیگر خانههای این شهر که صاحبانشان در را به روی آوارهها و معتادان باز نمیکنند، اینجا همیشه پذیرای کسانی است که طرد شدهاند. از همه جا و همه کس. آدمهایی که سهمشان از دنیا فقط یک تکه کارتن مقوایی است تا بتوانند روی آن شب را به صبح برسانند. آن هم با کابوس آوارگی. «سرای مهر مادری» یک چهار دیواری مطمئن است که زنان کارتنخواب بیشتر از خانه مادریشان در آن احساس آرامش میکنند، چراکه کسی نه آنها را تحقیر میکند و نه بیهویتشان میخواند.
در اینجا زنان آسیب دیده تولدی دوباره دارند. زمینه رشد و تعالیشان فراهم شده تا برای خودشان کسی شوند. سرای مهر مادری از ۶ سال پیش که فعالیت خود را آغاز کرده تاکنون قریب به ۸۰۰ بانوی کارتنخواب را به مرحله استقلال مالی رسانده است. در اینجا خبرهای دیگری هم هست که «ندا ماندنی» همان مامان ندای دوستداشتنی بچههای سرای مهر مادری برایمان توضیح میدهد.
در خیابان صالحی، درست روبهروی مسجد حضرت قاسم بن الحسن(ع)، ساختمانی است ۲ طبقه و بزرگ البته با نمایی رنگ و رو رفته که خبر از کلنگی بودن آن میدهد. بنای قدیمی مربوط به سرای مهر مادری است. جایی که در آن زنان کارتنخواب و کودکانشان حمایت میشوند. بالای سردرش نه تابلویی دیده میشود نه نشانی وجود دارد که کسی متوجه شود ساکنان اینجا که هستند و چه هویتی دارند. شاید دلیلش این باشد که اهالی آن راحتتر زندگی کنند و از نگاه کنجکاو همسایهها دور باشند. ورودی ساختمان به یک سالن باز میشود که محل استقرار نیروی نگهبانی است. کنار دیوار تعداد زیادی قفسه چوبی وجود دارد پر از صنایعدستی که به همت همین بانوان کارتنخواب درست شده است.
همه جور هنری در لابهلای قفسهها دیده میشود، از عروسک و گلدانهای سفالی گرفته تا گیاهان آپارتمانی که اهل اینجا پرورش دادهاند. هرچه هست زیبا هستند و متنوع، رنگارنگ بودن دستاوردهای هنری هر ببیندهای را مشتاق به تماشا میکند. تمایل به دیدار مسئول سرای مهر مادری دارم. پیرمرد نگهبان به راهروی سمت چپ اشاره میکند و میگوید: «اتاق مامان ندا انتهای راهروست.»
- مامان ندا
مابین راهرو و محدوده سالن ورودی، پرده سبز رنگ ضخیمی نصب شده که مانع از تردد آقایان به راهرو و خوابگاه بانوان میشود. با کنار زدن پرده نخستین چیزی که جلوه میکند رنگ صورتی در و دیوارهاست. حس خوبی را منتقل میکند. روی دیوارها تا دلتان بخواهد تابلوهای تزیینی نصب شده که سلیقه بانوان خوشذوق را به رخ میکشد. علاوه بر آنها چند تابلو هم به چشم میخورد که حکم قهرمانی بچهها در مسابقات ورزشی است. چند تابلوی دیگر هم به دستنوشتههایشان مربوط میشود. انتهای راهرو هم یک کتابخانه جانمایی شده که اگرچه خیلی بزرگ نیست اما نیاز ساکنان سرای مهر مادری را جواب میدهد. مبهوت تماشا هستم که بانوی جوانی علت حضور را میپرسد و بعد از پی بردن به دلیل آن، اتاق «ندا ماندنی» یا همان مامان ندا را نشان میدهد.
بر خلاف تصورم مامان ندا را بانویی میانسال مییابم. خوشروست و با مهربانی پذیرای مهمان سرزده میشود. بشاشیت خاصی در چهره اش وجود دارد و همین صمیمیتی را ایجاد میکند. قبل از هر چیز به حوزه عملکردی سرای مهر مادری اشاره میکند. او میگوید: «در اینجا بانوان معتاد کارتنخواب، حمایت میشوند. کسانی که از سوی خانواده و جامعه طرد شده و ملجایی ندارند. اغلب هم با فرزندانشان میآیند. اغلبشان تمایلی به رفتن کمپ نشان نمیدهند چراکه اگر به آن جا بروند باید فرزند خود را به بهزیستی تحویل دهند. برای همین ترجیح میدهند کارتنخوابی را به جان بخرند اما فرزندشان پیششان باشد. در سرای مهر مادری مادر در کنار فرزند است. این کار به او انگیزه ترک اعتیاد میدهد. خیالش راحت است که فرزندش سرپناهی دارد و غذای گرم میخورد.»
- دورهمی دوستانه
رفتار ماندنی یا مامان ندای بچهها، عاری از تقیدات مدیریتی است، او ترجیح میدهد به جای مدیر بیشتر رفیق باشد. البته جذبه خودش را دارد و با اینکه در انجام کارها جدی است اما رفتار مادرانه او باعث شده اهالیسرا به حسب علاقه خواستههای او را اجابت کنند. مامان ندا ادامه میدهد: «ظرفیت پذیرش سرای مهر مادری تا ۷۰ نفر است. البته تعداد قابل توجهی هم کودک اینجا حضور دارد که اتاقشان با مادر یکی است. در بدو ورودشان از آنها آزمایش ایدز و هپاتیت گرفته و بعد مهیای ترک اعتیاد میشوند. بعد از ترک اعتیاد، بانوی بهبودیافته برای درمان و ترمیم دندانهایش به مراکز درمانی ارجاع داده میشود. دست آخر هم امکان اشتغالزایی برایشان فراهم میشود.
کسانی هم که خانواده دارند با آنها صحبت میشود تا دوباره به آغوش خانواده بازگردند.» مامان ندا گشتوگذار درسرا را از حیاط شروع میکند. حیاط بیشباهت به پارک نیست. فضایی دارد بزرگ و چشمنواز با باغچهای سرسبز که در دل آن یک آلاچیق چوبی جانمایی شده است. درختان تنومندی که در حاشیه باغچه هستند روی آلاچیق سایه انداخته و فضایی دنج را برای دورهمی عصرانه درست کردهاند. تعدادی هم وسایل بازی برای کودکان تعبیه شده که با فروکش نور خورشید امکان تفریح و شادی بچهها را فراهم میکنند. مامان ندا میگوید: «معمولاً عصرها آش درست کرده و در آلاچیق نوش جان میکنیم.»
- تولدی دوباره
کنج حیاط اتاق دیگری است که وسایل آن به یک تخت و یک کمد بسنده میشود. به آن اتاق فیزیک میگویند جایی که معتادان باید برای ترک اعتیاد ۱۵ روزی را تنها سر کنند. مامان ندا اتاق را نشان میدهد و در این حین، بهجت که تازه از حمام آمده بفرماییدی میزند که داخل شویم. او چند روزی است در اتاق فیزیک حضور دارد. ۶۰ سال را پشت سر گذاشته و زندگی تلخی داشته است. مامان ندا به او خداقوتی میگوید و احوالش را میپرسد. زن درد دارد اما پنهان میکند همین که توانسته اعتیاد ۳۰ سالهاش را ترک کند خدا را شاکر است. میگوید: «من هم روزی جوان و شاداب بودم اما متأسفانه همسایه بد من را به این روز انداخت. مبتلا به دیابت هستم.
با همسایهمان خیلی صمیمی بودم. پیشنهاد داد برای کاهش قندخون کمی تریاک استفاده کنم. ابتدا دور از چشم همسرم این کار میکردم. بعد روز به روز بیشتر وابسته شدم. همسرم فهمید. چند بار ترکم داد. اما دوباره سراغش رفتم. بیشتر وقتم پای بساط میگذشت. مواد را هم شوهر همین همسایهمان جور میکرد. تا اینکه اوضاع من خراب شد و خانوادهام طردم کردند. به خود که آمدم دیدم کارتنخواب شدهام.
تا اینکه توسط یکی از بهبودیافتهها با اینجا آشنا شدم. حالا هم برای ترک آمدهام. هیچوقت فکر نمیکردم که دوباره سقفی بالای سرم داشته باشم. اینجا غذای گرم میخورم. کسی تحقیرم نمیکند. دوستانم هر روز حالم را جویا میشوند.» رسم جالبی در اینجا برپاست. به گفته مامان ندا هرکسی موفق به ترک اعتیاد میشود، بانوان برای دوست بهبود یافتهشان جشن میگیرند. او میگوید: «بچهها با دف و هلهله کنان فرد ترک کرده را به سوی خوابگاه هدایت میکنند.»
- هنرکده بانوی مهر
انتهای حیاط یک کلبه چوبی است. روی آن نوشته شده هنرکده بانوی مهر. اسکلت آن با نی درست شده و همین زیبایی مضاعفی به کلبه داده است. ماندنی میگوید: «در اینجا کلاسهای هنری برگزار میشود. نقاشی روی سفال، عروسکسازی و گل برجسته، آینه شکسته و معرق از جمله صنایعدستی است که در هنرکده آموزش داده میشود. هر از چندگاهی هم نمایشکاه برپا کرده و دستاورد بانوان را در آن به نمایش میگذاریم. در نظر دارم کلاس کیکپزی هم برگزار کنم.» چند بچه با دیدن مامان ندا از اتاق دیگری بیرون میآیند. دورش حلقه میزنند.
مامان ندا سر به سر همهشان میگذارد. بچهها دوستش دارند و برای خوشحال کردنش سعی میکنند در درس و ورزش بهترین باشند. ماندنی میگوید: «در حال حاضر ۱۱ کودک در اینجا هستند. اغلبشان از هوش بالایی برخوردارند. برای آنها کلاسهای آموزشی برگزار میکنیم. از قرآن و ورزش تا کامپیوتر و صنایعدستی. خیلی از بچهها در ورزشهای رزمی مقام آوردهاند. اینطور نیست که وقتشان را به بطالت سپری کنند. بازی و تفریح همراه با آموزش. آنها شرایط بدی را پشت سر گذاشتهاند. اغلبشان ضربه روحی خورده و باید خود را پیدا کنند. برای همین بازی درمانی هم جزو کلاسهایشان برگزار میشود. تابلوهایی هم که به دیوار نصب شده را نگاه کنید. حکم قهرمانی آنهاست.
مدال طلا گرفتهاند.» نوبت به بازدید از خوابگاه میرسد. تعداد اتاقها زیاد است. همهشان مجهز به وسایل رفاهی هستند. بهترین امکانات در آن جا دیده میشود. در هر اتاق ۳ـ ۴ تخت دیده میشود البته اتاق مادر و کودک جداست. مامان ندا میگوید: «با توجه به رده سنی بانوان اتاقها را تقسیمبندی کردهام. ۱۷ تا ۲۵، ۲۵ تا ۴۰ و ۴۰ به بالا. برای اینکه حرفهای هم را متوجه شوند و بتوانند دوستان خوبی برای هم باشند.»
- ریشه مشکل باید خشکانده شود
مامان ندا یک مادر جدی است با مهربانیهای خودش، میگوید: «از سال ۹۴ تاکنون ۷۸۰ نفر به اینجا مراجعه کرده و پاک شدهاند. البته یکسری هم لغزش داشتهاند ولی کلا ۶۸ درصد خانمها به خانوادهها برگشتهاند یا مشغول کارند.» او باکسانی هم که از اینجا رفتهاند باز ارتباط خود حفظ کرده و هر از چندگاهی سراغشان را میگیرد که مبادا دوباره به بیراهه بروند.
میگوید: «در بعضی از مراکز ترک اعتیاد فقط این بیماری را درمان میکنند. اما ریشهیابی نمیکنند که چرا فرد پی موادمخدر رفته است. اما من در اینجا با کمک دانستههای خودم و تجربه کارشناسان روانشناسی ریشهیابی میکنم. پای درددلشان مینشینم. یکی از مددجویان اینجا دختر جوانی بود که به دلیل مشکلات خانوادگی به اعتیاد مبتلا شده بود. برای اینکه کسی مزاحمش نشود لباس مردانه میپوشید. وقتی آمد اینجا در بدترین وضع ممکن بود. اما رشد کرد. اعتیاد را که کنار گذاشت هیچ الان یکی از کارکنان همین مرکز است. ازدواج هم کرد و الان خیلی خوشبخت است. ترک اعتیاد تنها راه چاره نیست باید ریشه مشکل خشکانده شود.»
- محبوبه شادانیا، کارشناس مددکار اجتماعی/علتهای فردی و اجتماعی کارتنخوابی
مادران معتاد و کارتنخواب نسبت به دیگر اقشار آسیب دیده جامعه شرایط سختتری را تجربه میکنند. دلواپسی برای به دست آوردن مواد و نبود سرپناه از یک سو، آوارگی فرزند از سوی دیگر باعث میشود اوقاتشان به تلخی سپری شود. از اینرو میتوان گفت فرزندی که مادر کارتنخواب دارد، از هر حیث در وضعیت بدی به سرمی برد. نبود تغذیه مناسب، امکانات آموزشی و تفریحی، جایگاهی برای استراحت کردن، مواردی است که این بچهها تجربه میکنند.
به گفته «محبوبه شادنیا» مددکار اجتماعی، کارتنخوابی ۲ علت فردی و اجتماعی دارد. او در اینباره توضیح میدهد: «اعتیاد به موادمخدر و الکل و فقر و ترس و ناامنی و حمایت نشدن از سوی خانواده جزو عوامل فردی هستند. اما عوامل اجتماعی شامل وضعیت نامناسب اقتصادی و بیکاری و بههم ریختگی هنجارها و ارزشهای اخلاقی میشود.» به باور شادنیا پدیده بیخانمانی و کارتنخوابی زنان در ایران پدیده نوظهوری است. بنابر گزارشهای موجود بیش از ۱۵ هزار نفر بیخانمان در شهر تهران حضور دارند، ۱۵ تا ۲۰درصد این افراد را زنان تشکیل میدهند. او در ادامه به نکته دیگری اشاره میکند: «تا چند سال پیش بیشتر زنان بیخانمان و کارتنخواب میانسال و سالمند بودند و حالا تعداد بانوان جوان کارتنخواب افزایش یافته است.
حتی در بین کارتنخوابها دختران نوجوانی دیده میشوند که به دلیل فرار از خانه یا داشتن سرپرست بیتعهد به این روز افتادهاند. میانگین سن زنان کارتنخواب شهر به ۱۷ و ۱۸ سال کاهش یافته است.» اما نکته حائز اهمیت این است که چرا دختران جوان ما زندگی در خیابان و آوارگی را به سکونت در خانه پدری ترجیح میدهند. سؤالی است که شادنیا اینگونه پاسخ میدهد: «سابقه آزار دیدن و تجاوز محارم در دوران کودکی، مشکلات ناشی از سوءمصرف مواد والدین، نداشتن اختیار و قدرت انتخاب برای ازدواج، بیکاری، فقر و تن فروش اجباری، ضرب و شتم، تحقیر و بعضا بیماری روانی از جمله مواردی است که باعث کارتنخوابی یک دختر جوان میشود.»
- از ترک اعتیاد تا اشتغال به کار
اما مهمترین اقدامی که در این مرکز انجام میشود، فراهم کردن شرایط کسب درآمد است. به گفته ماندنی عدهای از بانوان بهبودیافته در سرای حافظ مشغول کارند. عده دیگری هم بهعنوان پرستار شبانه به مؤسسههای خدماتی معرفی میشوند. او ادامه میدهد: «یکی از طرحها لقمه مهر است. سفارش طبخ غذای خانگی میگیریم و ۲ بانویی که بهعنوان آشپز در این مرکز فعالیت میکنند میپزند. در واقع بازار کار برای آنها جور میکنیم.»