« خدایا از تو به جمیلترین جمالت سؤال و طلب میکنم و همه جمالت جمیل است...»
این فقره از دعا به یک بحث کلی اختصاص دارد که به نوعی دیگر اسامی در فقرات بعدی دعا، به این بحث بازمیگردد.اسماءالله به یک نظر به جمال و جلال تقسیم میشود. آنچه از اسماء و صفات که به لطف و رحمت تعلق دارد اسماء و صفات جمال است و آنچه مقتضی قهر است، اسماء و صفات جلال.
از اسرار این تقسیم این است که در باطن هر صفت جمال، جلالی مستتر است و در باطن هر صفت جلال، جمالی پنهان. باید توجه داشت که چون اسماء و صفات عین ذات و عین یکدیگرند، ذات الهی گاه بهصورت جمال تجلی میکند و گاه بهصورت جلال. به عبارت دیگر هر تجلی آشکارکننده وجهی از ذات است که در مراتب اسماء و صفات منعکس میشود. حال اگر این تجلی جنبه لطف داشته باشد و رزق وجود و... حق را در عالم بگستراند آن را جمال گویند و اگر وجه مقابل این امر باشد و قهر و انتقام و... حق را آشکارکند آن را جلال نامند.
از دیگر لطایف و نکات این فقره، ترتیب جمال و جلال است. نکته اول این است که تقدم جمال برجلال از لسان معصوم میتواند به نوعی اشاره به تقدم رحمت بر غضب داشته باشد و نکته دیگر این است که کفه خوف و رجا نزد سالک مساوی است؛ وقتی جنبه رحمت حق تجلی میکند شور و شوق، عشق و رجا میآفریند اما برای جلوگیری از غرور و سرمستی، یا تـَنـَبُه سالک و یا توجه دادن او به وجوه دیگر اسماء حضرت حق، جلالی بردل او مستولی میشود که این خود وسیله ارتقاء سالک است و او را دچار قبضی میکند که مقدمه بسط و شور دیگری است. باید توجه داشت که بعضی قلوب، خوفی و برخی اهل رجاءهستند اما این فقره از دعا بیانگر حال کاملان است که جمع بین این دو مقامند.
بعضی اهل معرفت معتقدند غلبه خوف، مقام کشف موسوی(ع) و غلبه رجا، مقام کشف عیسوی(ع)است و تساوی بین این دو مقام کشف محمدی(ص) است که خوف موسوی و رجاء عیسوی را به کمال و تعادل میرساند.در ادامه این فقره از دعا نیز بحث عظمت خداوند مطرح میشود؛« اللهم اِنی اَسئلـُک مِن عظمتک باعظمها... .» هراسم از اسامی حضرت حق در عین اینکه برذات خداوند دلالت میکند بر ویژگیهای مرتبه خودش نیز اشاره دارد و رابطه خودش را با دیگر اسامی نشان میدهد.
اسم شریف عظیم که در مرتبه ذات بیانگر عظمت بینهایت و غیرقابل دسترسی حضرت حق است و هرگز در تور کشف هیچ سالکی درنخواهد آمد، در مرتبه صفات نیز قاهریت حق بر عوالم و تسلط و غلبه او بر تمام مراتب خلق و امر را میرساند. تجلی فعلی آن ذات بینهایت ما را با عجایب عالم رودررو میکند و ما بیشتر پی به عجز خویش میبریم.اهل معرفت برای شناخت مرتبه افعالی اسم شریف عظیم، سیر و تأمل در عوالم مادی که بیشتر برای ما قابل فهم است را توصیه میکنند و برای شناخت مرتبه صفاتی این اسم تهذیب نفس و ارتقاء به عالم ملکوت و جبروت را توصیه میکنند تا پس از آن بتوان به سیر در مرتبه ذاتی این اسم در حد وسع بشر مشغول شد.
نکته بسیار مهمی که نباید از آن غافل بود این است که شهود و درک صحیح مرتبه صفاتی اسم عظیم در نشئه دنیا تنها نصیب قلیلی از بندگان مخلـص میشود که دل از ما سوی الله تهی کردهاند تا الله در آن جایگزین شود. اما غیر مخلـصین مرتبه صفاتی اسم عظیم را در قیامت شهود میکنند و اگر قول بعضی اهل معرفت را مبنی برجلاله بودن اسم عظیم بپذیریم تمام گردنکشان و متکبران و عاصیان در قیامت با تجلی جلالی حق در غالب اسم عظیم و اسامی جزئی تری چون قهار و منتقم...که به اسم عظیم وابستهاند روبهرو میشوند.
به همین خاطر است که عبد سالک پس از تمنای درک اسماء جمال و جلال جهت تعیین مصداق، ابتدا تمنای شهود عظمت حق در این دنیا را دارد که در سایه ابهت وجلال، آن همه منیت و خودخواهی و... یکباره از بین رود و چیزی برای قیامت باقی نماند.