همشهری آنلاین _ راحله عبدالحسینی: او و همسرش «فرزانه نظری» معتقدند که کمک از ساحت ادبیات، ما را به سلامت از گزند و تلخی این روزها میگذراند. نظری که مترجم است و دستی بر قلم دارد نیز معتقد است که دلمشغولی از جنس یادگیری دانش یا هنر جدید دریچهای نو برای نگریستن به زندگی میشود که نباید از خودمان دریغ کنیم. خانم و آقای عامری از یک دهه پیش همسایه ما در محله زرگنده و عضو کانون جهاندیدگان فرهنگسرای آفتاب هستند. به مناسبت ۲۷ شهریور، روز شعر و ادب فارسی مهمان خانه آنها شدیم.
عامری در خانوادهای اهل قلم بزرگ شد. پدربزرگ و پدرش نیز شاعر بودند و در خانه پدری او همیشه حرف از ادبیات و شعر و کتاب بود. اما خودش را شاعر نمیداند و میگوید که هنوز برای چاپ اشعارش راه درازی در پیش است: «پدر مادرم به زبان عربی و فارسی شعر میسرود. نویسنده و مترجم و روزنامهنگار بود. روزنامه پیک ایران را منتشر میکرد. با استاد سعید نفیسی ارتباط داشت. استاد محمد محیط طباطبایی، ادیب و پژوهشگر از بستگان پدرم بود. به همین دلیل منزل ما همیشه کانون تجمع اهل ادب و قلم بود. حدود ۴۰ هزار بیت شعر از پدرم گردآوری کردم که هنوز چاپ نشده.»
- خانهنشینی، فرصتی بیانتها برای کتابخوانی
عامری به تازگی از بستر بیماری برخاسته. تجربهاش را اینطور بازگو میکند: «روزگار کرونا برای من با بیماری خود ایمنی همراه بود. بیش از سایرین دچار عارضه اجتماعی، روحی و روانی کرونا شدم.» او که صنعتگر و دانشآموخته مهندسی شیمی نساجی است از فرصتهای دوره کرونا هم میگوید: «روزگار خانهنشینی و قرنطینه فرصتی است برای انجام کارهایی که علاقه داریم. من در این مدت بالغ بر ۲۰ هزار صفحه مطالعه کردهام. بیماری خود ایمنی باعث شدهبود که ۷۲ ساعت بیخواب باشم و بعد چند ساعتی بخوابم. لحظات بیداری را با مطالعه میگذراندم. مطالعات در بخش علمی مرتبط با رشته تحصیلی وکاری را همیشه داشتم که این روزها هم ادامه دادم. بخش دیگر مطالعات من در حوزه علوم انسانی بهویژه روانشناسی است که از دوران نوجوانی مطالعه در این حوزه را آغاز کردهام.»
- دوباره بنگرید
میگویند اگر کتابی را ۲ سال پیش خواندهای، امروز بهتر است بگویی آن کتاب را نخواندهای. زیرا با دانش و تجربه امروزت خواندن آن کتاب، افق دید تازهای به تو میدهد. عامری هم در این فرصت، کتابها را بار دیگر تورق کرد و از منابع جدید بهصورت پی دی اف و کتاب صوتی بهرهجست. اما به قول خودش کتاب کاغذی جدیدی نخرید: «حافظ شعر نویی نمیسراید. اما هر لحظه که غزلی از حافظ میخوانیم، انگار متناسب همان حال و احوال ماست. پس بیراه نیست بگوییم که اگر دوباره بنگرید چیزهای جدیدی خواهید دید.»
- کاین غصه هم سرآید
دست و پنجه نرم کردن با بیماری، هم برای بیمار طاقتفرساست و هم برای اطرافیان. عامری میگوید که باید حواسمان به حفظ تعادل روحی اطرافیان هم باشد: «شعری از اخوان ثالث را زمزمه میکردم. انگار جانی تازه به من میداد: تو چه دانی که پس هر نگه ساده من/چه نیازی، چه جنونی، چه غم است... تکرار کلمات آهنگین که حرف دل ماست، آرامشی نصیب ما میکند. علامه طباطبایی در تعریف شعر میگوید که وقتی اقیانوس روح متلاطم میشود، شعر همچون مروارید از قعر اقیانوس بیرون میریزد. بنابراین اشعاری که امروز جان ما را صفا میدهد، بسان مروارید است. من مصرفکننده شعر هستم. مثل کسی که دارویی را مصرف میکند و شفا مییابد. مثلاً در طول روز چند بار این مصرع را مرور کنیم: گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سرآید... خواهیم دید که قطعاً حال روحی ما بهتر میشود. هر فردی هم متناسب حال و احوالش میتواند از این دریای بیکران شعر و غزل و ادبیات فارسی، گوهر و مروارید بردارد.»
- شعر بسان دارویی شفابخش
عامری در پاسخ به این پرسش که وقتی گرفتاری و بیحوصلگی جایی برای شعرخوانی نمیگذارد چه باید کرد، میگوید: «ادبیات و شعر به داد ما میرسد و ساحت ادبیات نجاتبخش ما میشود. هرکدام از شاعران بزرگ ما یک مکتب فلسفی هستند که علم و دانش را در قالب شعر به ما میگویند. شعر کهن فارسی فقط یک کلام مقفا نیست؛ بلکه حکمت و فلسفه زندگی است. پس شعر همیشه نجاتبخش بوده و هست. همانطور که گفتم تأثیر دارویی دارد. حکمت وقتی در زندگی ما جاری و ساری باشد، سراسر شفاست.»
- نگاه تازه به زندگی
نظری، مترجم، نویسنده و شاعر کودکان است و زبانهای عربی و انگلیسی تدریس میکند. کتابی با نام «ماجراجوییهای یک پسر جوان» از «ادواردجانتریلونی» را ترجمه کردهاست. او که لیسانس ارتباطات اجتماعی دارد میگوید: «۳ دهه پیش در نشریه صنعت نساجی، معاون سردبیر بودم. مقاله مینوشتم و ترجمه میکردم. همان روزها با همسرم آشنا شدم.» او ادامه میدهد: «با شروع کرونا تصمیم گرفتم روزهای در خانه ماندن را با ادامه تحصیلاتم در رشته جغرافیا بگذرانم. با رتبه ۲ دانشگاه تهران قبول شدم و الان مشغول نوشتن پایاننامه هستم. معتقدم یادگرفتن چیزهای تازه مرا زنده نگه میدارد. هر علم و هنر تازه دریچه جدیدی برای نگاه کردن به زندگی است. به همین دلیل در هر کلاسی که در فرهنگسرا یا سرای محله برگزار میشود شرکت میکنم. وقتی از کلاس بیرون میآیم، انگار روحم در پرواز است.»
- فرصتهای نو
درباره حال و هوای این روزها اینطور میگوید: «همیشه به ما میگویند باید از تهدیدها فرصتی برای خود بسازیم. من این تجربه را در روزهای کرونایی داشتم. سعی کردم در دل این روزهای سخت، با کمک علم و دانش عبور کنم. ما فکر میکنیم فقط ما هستیم که مشکل داریم. در حالی که من معتقدم سقف هر خانهای را که برداریم، مشکلات ریز و درشت خودنمایی میکند. پس باید راهی برای پذیرش مشکلات پیدا کنیم. چند سال پیش که در کلاسهای روانشناسی سرای محله زرگنده شرکت میکردم با کتابی به نام تئوری انتخاب آشنا شدم که روی زندگی من تأثیرگذار بود و متوجه شدم که خودمان تصمیم میگیریم چه انتخابی داشتهباشیم. باید مسئولیت انتخابمان را بپذیریم و در انتخابهای بعدی دقت کنیم.»
- فرزاد عامری پس از بهبود بیماریاش برای قدردانی از همسرش شعری سرود که چند بیت از آن را با هم میخوانیم:
این راز عیان گویم با حضرت مولانا
تا وارهد او اینک از جستن و جستنها
گفتی که ملولی تو از دیو و همه ددها/ من فاش تو را گویم تا وارهی از غمها
گویی که نجویم من چون مینشود پیدا/ آری نشود پیدا در کوچه و برزنها
آن کس که نشد پیدا از جستن دوشینه/ من یافتمش اینک در خرمن گلشنها
او مونس جان من آرام و قرار من/ با خصلت نیکویش محبوب همه دلها
او همسر من باشد، تاج سرمن باشد/ فرزانه بود نامش کویش به بستانها
گر نیک بیندیشی در گفته و کردارش/ الگو بودای جان بهر همه انسانها
ثابت قدم و راسخ در فکر و هماندیشه/ داروی همه غمها آرام همه جانها
فرزانه شد از فرزاد از هم نفسی با او/ با صبر و شکیبا شد هر دم پی جولانها
شکرانه همی گویم یارب مددی فرما/ تا جان کنمش قربان در عید قربانها
- دیدار در فضای باز فرهنگسرا
فرزانه نظری، فعال اجتماعی سرای محله زرگنده و فرهنگسرای آفتاب است. میگوید: «تا قبل از کرونا، هر هفته روزهای یکشنبه در فرهنگسرای آفتاب برای اعضای کانون جهاندیدگان برنامه داشتیم. برای اعضا زبان تدریس میکردم. ورزش، شعرخوانی و گردشگری هم از برنامههای ما بود. بعد از کرونا فعالیت را در فضای مجازی و بهصورت تولید محتوا پیش میبریم. بیشتر اعضای جهاندیدگان روزهای تنهایی را میگذرانند و فرزندانشان مهاجرت کردهاند. اگر شرایط کرونا اجازه بدهد تعداد محدودی هم در فضای باز فرهنگسرا جمع میشویم و دیداری تازه میکنیم.»