«این نامه، بدون آن‌که باز شد باشد، برگشت خورده و فقط رویش نوشته: «گیرنده شناخته نشد». چه کلمات شومی! چطر ممکن است شناخته نشود؟ حتما معنی‌اش این است که اتفاقی برای او افتاده...»

به گزارش همشهری آنلاین، «گیرنده شناخته نشد» داستانی است از کاترین کرسمن تیلور که به سبک نامه‌نگاری (Epistolary) نوشته شده است. ما روایت را از طریق نامه‌نگاری دو دوست صمیمی پی می‌گیریم که بعد از جنگ جهانی اول به امریکا مهاجرت کرده‌اند، در این کشور صاحب گالری‌اند و وضع مالی خوبی دارند. دهه ۱۹۳۰ است و یکی از آن‌ها به زادگاهشان آلمان بازمی‌گردد، برای خانواده‌اش عمارتی اعیانی تدارک می‌بیند، با ثروتش فخرفروشی می‌کند و در طبقه اجتماعی ممتاز آلمان سری میان سرها درآورده است.

دو دوست با یکدیگر نامه‌نگاری می‌کنند، و آن‌که امریکا مانده و از قضا یهودی است، خبر از کار و کاسبی مشترکشان می‌دهد و دیگری، از وضع خانواده و اوضاع اجتماعی آلمان. دو دوست دلتنگند و همچنان از حال و احوال هم خبر می‌گیرند، تا اینکه خبر ظهور هیتلر و نازی‌ها به امریکا می‌رسد، ماکس، دوست یهودی نگران است و رفیقش را آزادی‌خواه و عدالت‌طلب می‌داند، مارتین، رفیق بازگشته به وطن اما در دم و دستگاهی دولتی جایی برای خود پیدا کرده و با آرای هیتلر هم‌سو شده است. در این میان، یک رویداد تراژیک، همه چیز را بر هم می‌زند و داستان به شکلی غافلگیرکننده پایان می‌یابد.

تیلور این داستان را پیش از شروع جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۳۸ نوشت. در آن زمان، خطر هیتلر برای جهان چندان جدی گرفته نمی‌شد و جنبش انزواطلبی سیاسی در امریکا طرفداران زیادی داشت. تیلور با نوشتن این داستان قصد داشت جامعه امریکا را از خطری آگاه کند که در آلمان رفته‌رفته قوی‌تر و هولناک‌تر می‌شد. در یادداشت مترجم در مقدمه کتاب، از قول پسر نویسنده آمده است که منبع الهام این داستان، خبری بوده که در روزنامه‌ای امریکایی منتشر شده است. ظاهرا دانشجویانی که در آلمان مشغول به تحصیل بودند، از جنایات نازی‌ها خبر داده و در پاسخ به دوستانشان در امریکا که هیتلر را مسخره می‌کردند، نوشته بودند: «بس کنید. این‌ها با کسی شوخی ندارند. همین نامه‌های شما می‌تواند سر آدمی را به باد دهد.»

در سال ۱۹۴۴ (یک سال قبل از پایان جنگ) فیلمی با عنوان گیرنده شناخته نشد،
با اقتباس از رمان تیلور، به کارگردانی ویلیام کمرون منزیز اکران شد

این داستان ابتدا در مجله استوری چاپ و به تشخیص سردبیر، نام زنانه نویسنده از آن حذف و به اسم کرسمن تیلور منتشر شد و البته نویسنده این نام را به عنوان نام هنری خود نگه داشت. استقبال زیاد خوانندگان از این داستان موجب شد در سال ۱۹۳۹ در قالب کتاب منتشر و به زبان‌های آلمانی و هلندی هم ترجمه شود، گرچه تیغ سانسور جنگ جهانی دوم جلوی انتشار آن‌ها را گرفت. در سال ۱۹۹۵ و یک سال قبل از مرگ نویسنده، به مناسبت ۵۰ سالگی برچیده شدن اردوگاه‌های مرگ، این کتاب دوباره چاپ و این بار با استقبال گسترده‌تری روبه‌رو شد.

این کتاب را بهمن‌ دارالشفایی ترجمه و نشر ماهی منتشر کرده و به تازگی به چاپ یازدهم رسیده است.