همشهری آنلاین_ثریا روزبهانی: هدف از این ضوابط جلوگیری از بههمریختگی نماهای تهران است، اما این بههمریختگی و آشفتگی ظاهر یکی از مشکلات پایتخت است که در مناطق غرب تهران به وضوح دیده میشود. اگر از ارتفاعات «کوهسار» یا «لتمان» به بناهای این محدوده نگاه کنید، آسمان خراشها در کنار خانههای ویلایی یا ساختمانهای شیشهای در تضاد با مجتمعهای مسکونی سیمانی به پیکره شهر دهن کجی میکنند.
نمای هر خانه با دیگری متفاوت است، اما وقتی این موضوع را در وسعت مناطق محدوده غرب تهران زیر ذره بین میگذاریم، ناهماهنگی و آشفتگی ظاهری بیداد میکند. نمای یک خانه، «سنگی» و سیمانهای سفید، نما خانهای دیگر به سیاهی میزند. یکی آجر سه سانتی و دیگری سنگ مرمر و برخی هم مانند خانههای محله «کن» خشتی است. کارشناسان باور دارند نماهای ساختمان لباسی برای قامت محلهها هستند که اکنون این لباس برازنده هویت محلهها نیست. در این گزارش نما بناهای ساختمانها را در مناطق ۵، ۹، ۲۱ و ۲۲ در گفتوگو با مسئولان و کارشناسان این مناطق بررسی کردهایم.
- نخستین ایده نمای یکدست و همگن در منطقه اجرا شد
ساماندهی نمای ساختمانها با تصویب ضوابط و مقرراتی از سوی اعضای «شورای عالی معماری و شهرسازی» در دهه ۸۰ مورد توجه قرار گرفت و پس از حدود یک دهه در سال ۱۳۹۴، شورای چهارم لایحهای را برای ساماندهی فضا و نمای شهری پایتخت تهیه و تصویب کرد. «علیرضا بهرامی»، معاون شهرسازی و معماری شهردار منطقه ۲۲، درباره وضعیت نمای این منطقه توضیح میدهد: «قانون ممنوعیت استفاده از نمای شیشهای در ساختمانها سالها است که در شورای اسلامی شهر تهران تصویب شده، اما هنوز نمای برخی از ساختمانهای بزرگ در حال ساخت یا تازه بنا منطقه ۲۲ مانند «مگامال» یا بیمارستان «مغز» شده، شیشهای است».
«علیرضا بهرامی» در ادامه به بافت همگن و یکسان منطقه ۲۲ اشاره میکند و میگوید: «این منطقه در دوران مختلف شکل گرفته است. به همین دلیل اغلب ساختمانهای این منطقه ۳ طبقه هستند. در نتیجه شاید از برخی جنبهها در مقایسه با دیگر مناطق، بافت همگنتری داشته باشد. در مناطق دیگر مانند مرکز شهر، ساختمانها، تعداد طبقات، کاربری و شکل ظاهریشان با هم متفاوت و در مجاورت هم قرار دارند. ولی در منطقه ۲۲ بافت و نما یکپارچه است. چه در دورههای پیشین که سازندهها نمای ساختمان را بر اساس سلیقه خود میساختند و چه در این دوره که زیر نظر کمیته نما، یکسانسازی صورت میگیرد. به همین دلیل میتوان گفت بیشتر نمای این منطقه، ترکیبی از سنگ و آجر و در واقع سبک مدرن ساده و بومیساز است.
همچنین این یکسانسازی در پروژههای بزرگ تعاونیساز و انبوهساز نیز به وضوح قابل مشاهده است. آنها نمای سیمانی ساده دارند که کشورهای دیگر هم از همین الگو پیروی کردهاند. همچنین نمای ساختمانهای برخی از محلهها را شهرداری طراحی کرده و در اختیار مالکان و سازنده قرار داده است. برای مثال، شهرک «الهیه غرب» که با وجود اینکه خانهها در سالهای مختلفی ساخته شدهاند و برخی از آنها ۱۵ سال قدمت دارند و برخی هم در حال ساخت هستند، اما همه این شهرک، یک نمای واحد دارند. محله «کوهک» هم نمونه دیگری در این زمینه است. در نمای خانههای این محله، همه از سقف «شیروانی سفالی» با رنگ «اخرایی» استفاده کردهاند. یکدستسازی و یکپارچگی نما که در این منطقه صورت گرفته، نخستین ایده اجرای نمای یکسان در مناطق شهر تهران است.»
- ساختمانهای شهرک فرهنگیان یک الگوی خوب برای سازندگان
محلههای «دکتر هوشیار» و «استاد معین» در مقایسه با محلههای دیگر منطقه ۹ در زمینه ساختوساز، یک قدم جلوتر است. به همین دلیل نمای ساختمانهای این محلهها با خانههای محلههای «امامزاده عبدالله» (ع) خیلی تفاوتتر دارد. «علی حسننژاد»، کارشناس معماری و شهرسازی، درباره وضعیت نما در این منطقه میگوید: «محلههای «سرآسیاب»، «مهرآباد جنوبی» و «شمشیری» از محلههای قدیمی منطقه به شمار میروند که با توجه به تراکم جمعیت و فراوانی خانههای فرسوده کوچک، موقعیت شاخصی داشته و در این سالها بعضی از اهالی بهصورت انفرادی یا تجمیعی خانههای فرسودهشان را تخریب و بناهای تازهای ساختهاند.
در این محلهها بافت نوساز و فرسوده به یک نسبت در محله وجود دارد و همین مسئله سبب شده است که جلوه ساختمانهای نوساز با طراحیهای نوین و معماریهای امروزی نتواند بین دیگر بافتهای فرسوده خودنمایی کند. همچنین محلههایی مانند امامزاده عبدالله(ع)، «شهید دستغیب» و صنعتی نیز وجود دارد که بافت فرسوده آن بیش از ۷۰درصد است و اغلب مردم در خانههای قدیمی ساکن هستند. معماری و طراحی ساختمانها در این محله به ۴ تا ۵ دهه پیش بر میگردد. با رفتن به این محلهها منظرهای با معماری و طراحی منحصربهفردی نخواهیم یافت. نباید نادیده گرفت که همه خانههای فرسوده در زمره بناهای غیراستاندارد و ناموزون قرار نمیگیرند.
برای مثال، ساختمانهای شهرک مسکونی همچون «فرهنگیان» که در دهه ۴۰ در بلوار استادمعین بنا شدهاند، نمای آجری رنگ دارند، اما با طراحی و معماری خاص خود، منظر بسیار زیبایی را در نمای محله ایجاد کردهاند. سازندگان این بنا در آن سالها، این ساختمانها را بهگونهایی طراحی کردهاند که در قسمتی از نمای بیرونی خانهها جایی برای نصب گلدان و ایجاد فضای سبز وجود داشته باشد.
از سوی دیگر عرض معابر و ارتفاع خانهها با یکدیگر همخوانی دارد. البته برخی از نماها میتوانند الگویی برای دیگر سازندگان و طراحان باشد. برای مثال، ساختمانهایی که نمای آن با سنگ سایهـ روشن بهطور برجسته و فرو رفته، ظاهری خوب به چهره منطقه دادهاند. این نماها را در محله دکتر هوشیار، خیابان شهیدان، استاد معین، ۲۱ متری جی، شهید واشقانی فراهانی و... زیاد میتوان دید. نمای قالب این منطقه در سالهای اخیر، سنگی و بیشتر از این عنصر در نما استفاده شده است. هرچند تا ۳ دهه پیش، سیمان بر روی نمای خانهها جا خوش کرده بود.»
- ساختمانهای سنگی در کنار کارگاههای سیمانی
بیست و یکمین تکه از پایتخت به منطقه «صنعت و سکونت» معروف است. در این منطقه کارخانههای بزرگ، همسایه خانههای مسکونی هستند. به همین دلیل میتوان در ذهن تصویری از ساختمانها را با نمای سنگ و آجر در کنار کارگاههای سیمانی با سقفهای شیروانی تجسم کرد. به باور «مهدی روحی»، سرپرست معاونت شهرسازی و معماری شهرداری منطقه ۲۱، آشفتگی دلایل بسیاری دارد: «سابقه گسترش بافتهای صنعتی، کارگاهی و انبارداری بیشتر از بافتهای مسکونی منطقه است و بیشتر به سالهای ۱۳۴۰و۱۳۵۰ باز میگردد. این منطقه در نخستین طرح جامع شهر تهران بهعنوان پهنه اصلی استقرار کارخانجات صنعتی و فعالیتهای وابسته به آن در نظر گرفته شده است. اغلب محلههای آن به استثنای «وردآورد» و بخشی از «چیتگر» که از گذشته بهترتیب بهصورت روستا، حاشیهنشین و دارای جمعیت بودهاند و نیز بخش محدودی از شمال تهرانسر که بافت آن مربوط به دهه ۵۰ است،
قسمت عمده بافت مسکونی منطقه شامل شهرکهای فرهنگیان ـ آزادی، استقلال، آسمان، شهرداری، دژبان، دریا، ثامن، هواپیمایی کشوری، چیتگر، ۲۲ بهمن و تهرانسر، در سالهای ۱۳۶۰ و پس از آن گسترش یافتهاند. در گذشته کارگران کارخانهها در این محدوده سکونت داشتند. برای همین اغلب نمای خانهها سیمان و آجر بود. اما اکنون با توسعه محلههایی همچون تهرانسر و ساختوسازهای اخیر، نماها اغلب سنگی شدهاند.
متأسفانه خانهها را بناها و کارگران یا بساز و بفروشان میسازند که تخصصی در زیباییشناسی بنا ندارند. فقط گاهی سلیقه و مد قالب برای استفاده در نما سبب میشود در دههای سنگ «تراورتن» در نماها استفاده شود که مناسب اقلیم و آبوهوای تهران نیست و کیفیت لازم را ندارد و یا نمای شیشهای که آنهم در تهران کاربردی ندارد. برخلاف داخل ساختمان، نمای بیرونی به شهروندان، رهگذران و یا عموم تعلق دارد. برهمین اساس نمای ساختمانها در زیبا نشان دادن محله و شهر بسیار تأثیرگذار است. اکنون همه پروندهها در کمیته نما بررسی میشوند و اعضای کمیته نمای ساختمانها باتوجه به قوانین و آییننامهها درباره آن نظر میدهند.»
- معماری ایرانی و اسلامی در نمای شهری کمتر دیده میشود
سالهای اخیر نماهای ترکیبی ساختمان محبوبیت بیشتری نسبت به دیگر انواع نما پیدا کردند. این انتخاب در منطقه ۵ هم نمود داشته است و نمای ساختمانها بهصورت ترکیب سنگ و آجر بیشتر در سطح منطقه دیده میشود.
«حسین کاملی» معاون معماری و شهرسازی شهرداری منطقه۵ به مزایای انتخاب این نما در منطقه اشاره میکند و میگوید «این نما به دلیل مزایایی چون مقاومت بالا و قیمت مناسب همواره با افزایش محبوبیت و فروش در بازار مصالح ساختمانی روبهرو است. همچنین در این سالها احیای سنتها و معماریهای اصیل ایرانی مورد توجه شهروندان و کارشناسان شهری قرار گرفته است.
برهمین اساس تناسبات عناصر درنمای تمامی ساختمانها امری مهم و ضروری است. قوسها، ستونها، گرهها، کاربندی و مقرنس و همچنین کتیبهها، از عناصر معماری اسلامی کشورمان محسوب و معمولاً از نماهای اسلامی بیشتر در مکانهای مذهبی نظیر مساجد، امامزادهها و مصلاها استفاده میشود. مصالح به کار برده شده در نمای ساختمان ایرانی بیشتر سنگ و کاشی است که امروزه نیز در نما ساختمانهای مورد استفاده قرار میگیرد، اما بهطور معمول معماری ایرانی و اسلامی کمتر در نما و بدنه شهری مشاهد میشود. علاوه بر این نماها در منطقه ساختمانهای بزرگ مانند مالها و مراکز خرید یا بیمارستان و مجتمعهای مسکونی با نمای شیشهای بنا شدند مانند مجتمع مسکونی میکا، مجتمع تجاری کوروش، مجتمع تجاری بوستان، تیراژه و... حال این سؤال مطرح میشود که آیا از دیدگاه شهرسازی و با توجه به وضعیت منطقه در زمان بروز خطرات طبیعی و غیرطبیعی آیا ساخت این سازههای انبوه با بخشنامههای ایمنی همسوست؟ لزوم پیشگیری از حوادث طبیعی و غیرطبیعی در حوزه ساختمان، ضرورتی اجتنابناپذیر به شمار میرود.
علاوه بر این شهروندان باید دستورالعملهای ایمنی را جز به جز رعایت کنند و مهندسان ناظر با دقت بر این امر نظارت داشته باشند. در ساخت اینسازها رعایت استانداردهای فنی و ایمنی و انرژی ضروری است. توجه به فناوریهای نوین، ضمن تأثیر در کاهش هزینهها در دراز مدت نتایجی از جمله افزایش سرعت ساخت، کاهش آلودگیهای زیستمحیطی، سبکسازی، کاهش مصرف انرژی و در نهایت ارتقای زندگی مردم در ساختمانهای ایمن را در پی دارد. به همین دلیل ساخت سازههای انبوه بدون رعایت اصول ایمنی و زیستمحیطی خطرات و پیامدهای جبرانناپذیر به دنبال خواهد داشت. رعایت ایمنی بهصورت صد در صدی در یک ساختمان میسر نیست اما میتوان در قسمتهای مهمی از خانه که احتمال بروز بحران در آنها بیشتر است از این اتفاقات پیشگیری کرد.»
- دکتر سید محمد بهشتی معتقد است نماهای دارای ارزش معماری در حال افزایش است /قبلاً فقط ساختمانسازی میشد، معماری وجود نداشت
«فضای معماری و فضای شهری لباسهایی به قامت زندگی در مقیاسهای مختلف است، اگر این لباس به قامت کسی اندازه باشد، یعنی هویتش در آن منعکس شده است.» «سید محمد بهشتی» کارشناسی ارشد مهندسی و معماری با بیان این جمله میگوید: «افراد هر لباسی را نمیپوشند. لباس حداقل باید اندازه اندامش باشداز طرفی این موضوع هم مدنظرشان است که این لباس را به چه منظوری قرار است بپوشد؟ فضای معماری و فضای شهری هم همین خصوصیت را دارد. یعنی اگر با زندگی که در آن جریان دارد، تناسب پیدا کند، طبیعی است که واجد هویت میشود.
زمانی بود که باور داشتیم زندگی از اولویت افتاده و به انزوا و حریم خصوصی پناه برده است که در آن فضا هم خیلی به رسمیت شناخته نمیشد. چنانچه معمار وقتی ساختمان طراحی میکرد، حداکثرکاری که میکرد میخواست تا به حوائج کارکردی آن شخص پاسخ دهد. چون وجه کارکردی اولویت داشت و اغلب پاسخ آن کارکردش را هم نمیداد. به همین سبب اسم این ساختمانسازی است نه معماری. اکنون رفته رفته این زندگی از فضای خصوصی بیرون آمده و شکفتهتر و بالندهتر شده است. به همین دلیل عطر و طعمش به مشام میرسد و اکنون لباس مناسب خود را میخواهد. امروز در همین کوچهپسکوچههای شهر تهران وقتی بچرخید میبینید ساختمانهایی که دارای ارزش هستند، تعدادشان بیشتر میشود.
این اتفاق را با روزگاری که ساختمانها نما نداشتند و نمایشان «آجرگری» بود، مقایسه کنید. بندکشی هم نمیشد، برای اینکه کسی نمیدید. اما اکنون دیده میشود و ساختمانها فقط پاسخگوی نیازهای کارکردی نیستند، از معماری، زیبایی، لطف و صفا برخوردار شدهاند. برای مثال، از دورانی به بعد، شاهد سبکی از معماری با عنوان «رومی» در شهر هستیم. باید در هر زمینهای به ۲ جنبه خوب و بد توجه شود. نمای آجرگری مانند رفتن به خیابان با «زیر پیراهن» و «رکابی» است. اما نمای رومی مانند پوشیدن لباس رسمی بدسلیقه است. پس به سبب آنکه نشاندهنده اهمیت یافتن کیفیت است، وجه خوب ماجرا را نمایندگی میکند. معمارهای برجسته و ماهر این سبک معماری را قبول ندارند.
اما این اتفاق رازی را در دل خود نهان کرده است. از یک سو میگویند که ذائقه شهروندان در حال فعال شدن است و میخواهند که ساختمانشان نمای جذاب داشته باشد. همچنین دیگر فقط جنبههای کارکردی برایشان مهم نیست. کمکم درمییابید که این سبک خواسته و نیازهای شما را پاسخ نمیدهد. به همین دلیل از این نوع معماری منصرف میشوند و فهم بیشتری پیدا میکنند و سراغ معمار و هنرمند میروند. اکنون معمارهای ما مشتری برای معماریشان دارند نه مشتری برای ساختمانسازیشان.»