همشهری در گفت‌وگو با متخصصان روان، چگونگی خارج شدن از شرایط مشقت‌آور و ایجاد آرامش در زندگی را بررسی کرد.

همشهری- یکتا فراهانی: کرونا جهان را غمگین کرد. تاکنون بیش از ۵ میلیون نفر  جانشان را از دست داده‌ و حدود ۲۵۰ میلیون نفر هم مبتلا شده‌اند. آمارها همچنان صعودی است. با این که بیش از ۷ میلیارد دوز واکسن در دنیا، تزریق شده، اما آینده پاندمی، مبهم است. جهان در تلاش برای غلبه بر کروناست، مردم اما خسته از رعایت پروتکل‌های بهداشتی و تغییر در سبک زندگی، از آینده هراس دارند. حدود ۲ سال از عمرشان را در پاندمی گذرانده‌اند، سفرهایشان محدود شده، اشتغال‌شان تحت تاثیر شیوع، گرفتار بحران شده، روابط عاطفی و اجتماعی دستخوش تغییر شده است. زندگی در دوران کرونا، روی موج دیگری قرار گرفته که نتیجه آن کمرنگ شدن احساس شادی و امید به آینده است. آمارهای رسمی در ایران حکایت از جان باختن بیش از ۱۲۷ هزار نفر در ۲۱ ماه گذشته دارد، همه اینها در شرایطی است که از اواخر سال گذشته تاکنون، بالای ۹۶ میلیون دوز واکسن تزریق شده و پاندمی همچنان ادامه دارد. تاریخ پایان پاندمی، بازگشت مردم به زندگی عادی در دنیایی بدون ویروس کرونا، حالا تبدیل به رویایی دست نیافتنی شده است؛ وضعیتی که روزنه امید را در گروه‌های بزرگی کور کرده است. افسردگی، اضطراب، استرس و بلاتکلیفی تنها بخشی از وضعیتی است که مردم در مواجهه با بحران‌های طولانی تجربه می‌کنند.حالا روانشناسان و روانپزشکان، به مردم توصیه می‌کنند تا با تمرکز   بر جنبه‌های دیگر زندگی، امید را در زندگی‌شان تزریق کنند.
 

شرایط سخت را بپذیریم

امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران به چگونگی مواجهه افراد با مشکلات اشاره می‌کند و به همشهری می‌گوید:«برای اینکه برای هر وضعیتی راه‌حلی داشته باشیم، ابتدا باید بتوانیم مسئله را به اندازه کافی درک کنیم و از آن تعریف درستی داشته باشیم. باید توجه کرد که پیچیده‌تر کردن بیش از اندازه هر مسئله‌ای تنها ما را در یافتن راه‌حل مناسب ناتوان می‌کند».

به‌گفته جلالی، قرار گرفتن در شرایط کرونا، موضوع بغرنجی است که نباید آن را انکار کرد؛«در این شرایط بهترین کار این است که وضعیت را همانگونه که هست بپذیریم و سعی کنیم برای خروج از وضعیت سخت، به فکر راه‌حل باشیم. بخشی از مشکلات به‌دلیل نداشتن درک دقیق از شرایطی است که می‌خواهیم برای آن راه‌حلی بیابیم، در نتیجه باید بدانیم قرار نیست ما با امکانات شخصی و در وضعیتی مانند کرونا که به جنبه‌ها و زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی زیادی بستگی دارد، تأثیر معناداری بگذاریم.»

جلالی می‌گوید پاندمی کرونا به همه نشان داد ممکن است شرایطی پیش بیاید که حتی مقابله با آن در توان دولت‌ها و اقتصادهای بزرگ جهان نباشد، به‌گونه‌ای که ناچار به استفاده از روش‌هایی مثل قرنطینه شوند؛ موضوعی که سال‌هاست فراموش شده. یا از فاصله‌گذاری فیزیکی استفاده شود؛ اتفاقی که تصور می‌شد هیچ وقت عملی نشود. این روانپزشک تأکید می‌کند که جهان همچنان از موقعیت شیوع کرونا در رنج است و با ادامه‌دار بودن وضعیت، فشار زیادی به جامعه انسانی وارد شده. اما در گام اول، همه نیاز به پذیرش دارند تا بتوانند مواجهه بهتری با ماجرا داشته باشند. با طولانی شدن روند شیوع کرونا و ادامه‌دار بودن آن حتی با واکسیناسیون گسترده، دایره ناامیدی افراد را بزرگ‌تر کرده است و حالا این روانپزشک به همین موضوع اشاره می‌کند؛« همه تصور می‌کردند که پاندمی، زودگذر است اما به مرور زمان، متوجه شدیم که پایان مشخصی برای آن وجود ندارد، وضعیت همین است و چاره‌ای جز پذیرفتن نیست، بنابراین باید به‌خودمان یادآور شویم که هر شرایط دشواری روزی به پایان می‌رسد، پاندمی کرونا هم روزی تمام می‌شود، هر چند که اثرات منفی بحران‌ها، طولانی است و آینده تیره‌وتار و نامطمئنی رقم می‌زند. این شرایط زمانی بحرانی‌تر می‌شود که چشم‌اندازی از تغییرات در آینده را هم نمی‌توانیم تصور کنیم.»

به اعتقاد این روانپزشک، این موضوع یک چالش شناختی است، افراد باید با تصوراتشان روبه‌رو شوند. زنده نگه‌داشتن امید در میان انبوهی از افکار منفی کار سختی است اما باید برای به‌دست آوردن آن تلاش کرد. حالا سؤال اینجاست که در این وضعیت بحران‌زده که نه آینده   شیوع پاندمی، شفاف است و نه افراد برای از سر گرفتن زندگی عادی‌شان، امیدی دارند، این روانپزشک بر تلاش برای شاد بودن تأکید می‌کند. به‌گفته او، انسان برای شاد بودن به عوامل و لوازم زیادی نیاز دارد، اما باید توان به‌دست آوردن شادی آن هم با لوازم کم را داشته باشد. جلالی می‌گوید:«پاندمی کرونا عادات خواب و خوراک و به‌طور کلی سبک زندگی ما را هم تغییر داد. کرونا به ما نشان داد که تغییرات هر چند ساده در سلامت جسم و روان، چقدر می‌تواند بر کیفیت زندگی تأثیرگذار باشد. پاندمی ما را با نوعی تحریف شناختی درباره تاریکی و ابهام روبه‌رو کرد. مواجهه و چالش درست با این مسئله، بسیار مهم است.»

به اعتقاد جلالی، نوع نگاهی که با شیوع کرونا نسبت به آینده ایجاد شده، می‌تواند باعث غفلت ما از خود شود و در نهایت بر سلامت‌مان تأثیر گذارد. در این میان محدودیت در برقراری روابط اجتماعی به این موضوع دامن زده است. او ادامه می‌دهد:« هر فرد با توجه به امکاناتی که دارد باید با رعایت نکات ایمنی و پیشگیری از بیماری که همه با آن آشنایی دارند، روابط اجتماعی را احیا کند.  استفاده از فضای مجازی برای برقراری ارتباط، جایگزین کوتاه‌مدتی بود، چرا که هیچ‌چیز نمی‌تواند جایگزین ارتباط حضوری افراد باشد. گفت‌وگوی افراد، می‌تواند کمک زیادی به فقدان روابط اجتماعی کند.» جلالی توضیح بیشتری درباره اهمیت ارتباطات اجتماعی می‌دهد. 

به‌گفته او، تأثیر مهمی که ارتباطات میان فردی می‌تواند داشته باشد، برخورداری از احساس تعلق است؛«وقتی ما در کنار گروهی از دوستان یا اعضای خانواده هستیم، احساس تعلق و قرار گرفتن در یک گروه در ما ایجاد می‌شود، بنابراین تداوم یا احیای روابط اجتماعی با درنظر گرفتن تمام محدودیت‌ها و همچنین در فضای مجازی با درنظر گرفتن آداب آن می‌تواند احساس بهتری در افراد ایجاد کند. البته روابط مجازی نباید محدود به ارسال پیامک یا فایل‌های صوتی باشد، مهم دیدار افراد، شنیدن صدای یکدیگر و باخبر شدن از حال آنهاست. اینها ازجمله مواردی‌اند که می‌توان به‌طور فردی رعایت‌شان کرد. سایر موارد هم به بازگشایی و جان گرفتن جامعه مربوط می‌شود.»

محدودیت‌های کرونایی یک‌به‌یک در حال کمرنگ شدن است؛ این موضوعی است که متخصصان نظام سلامت را نگران کرده. چرا که ارتباطات نزدیک افراد و تجمع آنها در مکان‌های سربسته می‌تواند منجر به بیدار شدن هیولای کرونا شود، با این حال جلالی تأکید می‌کند که اگر بازگشایی‌ها منجر به نتایج منفی نشود و شرایط بیماری را وخیم‌تر نکند، می‌تواند در کمرنگ شدن ترس مردم از مواجهه با یکدیگر تأثیر داشته باشد؛«نمی‌توان منکر ترس شد، به هر حال جامعه در نوعی هراس از ابتلا و شیوع، به سر می‌برد که در مقاطع مختلف با توجه به وقوع پیک‌ها، کم و زیاد می‌شود، به همین دلیل باید اجازه داد بخشی از این ترس تجربه شود. همچنین پوشش بالاتر واکسیناسیون در تمام کشور قطعا ایمنی بازگشایی‌ها را افزایش می‌دهد.»  

جلالی می‌گوید تنها کاری که در شرایط بحران می‌توان انجام داد، کاهش آسیب است؛«هر کس می‌تواند به‌خودش کمک کند اما میزان و اندازه آن بسیار محدود است بنابراین لازم است بسیاری از اقدامات در سطح جامعه انجام شود، مثلا هم‌اکنون شهرداری تهران درنظر دارد با همکاری وزارت بهداشت برای بازتوانی روان‌شناختی در پاندمی، امکانات شهری را در اختیار این وزارتخانه قرار دهد؛ امکاناتی مانند سرای محلات و... از آن طرف هم مشاوران وزارت بهداشت با برگزاری جلسه‌های گروهی، این فرصت را به افراد بدهند تا با طرح مشکلات خود در این جلسه‌های گروهی و مشاوره تا حدودی نگرانی‌ها و تنش‌هایشان را مهار کنند.» او تأکید می‌کند که باید در سطح جامعه مجموعه اقداماتی انجام شود تا افراد از حالت انزوا و تنهایی‌شان خارج شوند، البته با رعایت پروتکل‌های بهداشتی و کمترین ضرر.
 

تمرکز بر داشته‌ها و توانایی‌ها

عباس جواهری، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و درباره نحوه مواجهه با مشکلات در دوران کرونا یا بحران‌های دیگر به همشهری می‌گوید: «اضطراب مواجهه با کرونا و به‌ویژه حواشی آن غیرقابل‌انکار است، بنابراین بهترین راهکار در مواجهه با چنین شرایطی تمرکز بر داشته‌های فردی است. توجه داشته باشیم هر فرد با هر شرایطی، توانایی‌هایی دارد که می‌تواند با تمرکز بر آنها، حال بهتری پیدا کند.» به گفته او یکی از مسائلی که منجر می‌شود تا افراد کمتر احساس خوشحالی و شادمانی کنند، حسرت‌خوردن برای ازدست‌دادن برخی توانایی‌ها یا شرایطی است که حتی قبل از اینکه از دست‌شان بدهند، از داشتنشان احساس رضایت و شادی نمی‌کردند. مردم اغلب قدر داشته‌هایشان را نمی‌دانند و بر آنها تمرکز نمی‌کنند.

جواهری می‌گوید که در روانشناسی، مفهومی به نام تمرکز و وسعت‌بخشیدن بر مشکلات وجود دارد، به این معنا که گاهی افراد تنها یک مشکل خود را در تمام عرصه‌های زندگی بسط می‌دهند و در تمام طول روز بر آن متمرکز می‌شوند. قرار نیست مشکلی مانند کرونا کوچک شمرده شود، موضوع به اندازه کافی بزرگ است. نکته اما اینجاست که باید هر مشکلی را در حد و اندازه آن دید و در همان محدوده هم برای از میان برداشتنش، اقدام کرد.  این روانشناس تأکید می‌کند که مردم نباید در سبد مشغولیت‌های ذهنشان، تنها مشکلات را قرار دهند: «همه ما از قبل از کرونا تاکنون، در کنار مشکلاتی که در زندگی داریم، قابلیت‌ها و ظرفیت‌های زیادی هم داریم که گاهی تمام آنها را نادیده می‌گیریم.»

به اعتقاد جواهری، در دوران شیوع کرونا، بهترین کار این است که افراد بیاموزند، توجه خود را به جای مشکلات، بر سایر توانمندی‌هایشان قرار دهند: «شاید بسیاری از ما برخورداری از سلامت یا داشتن خانواده و دوستان خوب خود را فراموش کرده‌ایم. کرونا بسیاری از داشته‌ها و توانایی‌های ما را پوشش داد و آنقدر ذهن ما را به‌خود مشغول کرد که دیگر فرصتی برای تمرکز بر داشته‌های خود نداریم. بنابراین نمی‌توانیم احساس شادی را مانند قبل تجربه کنیم.» جواهری می‌گوید با طولانی‌شدن دوران کرونا، علاوه بر داشتن انعطاف برای کنارآمدن با شرایط فعلی، باید خلاقیتی هم برای انجام کارهایی مانند دیدار دوستان یا رفتن به سفر داشت: «انجام فعالیت‌های ساده و لذت‌بردن از آنها در برخورداری از شادمانی مؤثر است، اما توجه داشته باشیم هیچ قرص جادویی برای خوب‌شدن حال افراد در شرایط سختی مانند کرونا وجود ندارد. کرونا با سبک زندگی که به افراد تحمیل کرد، منجر به ایجاد افسردگی در بسیاری از افراد شد، باید این واقعیت را پذیرفت.»
 

جامعه امیدوار توان مقابله با سختی‌ها را دارد

اردشیر گراوند - جامعه‌شناس: اگر شرایط جامعه را در چند سال گذشته نسبت به سال‌های قبل از آن بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که چندین اتفاق جدی، منجر به ایجاد تغییر در ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شده و در نهایت تأثیرات زیادی بر روان جامعه گذاشته است. جامعه ما پس از جنگ دچار تغییر و تحول زیادی شد، پس از آن از اواسط دهه ۷۰، جامعه یکباره با بالا رفتن سطح سواد افراد مواجه شد. این میزان افزایش سطح تحصیلات، همزمان شد با گرایش زنان به علم‌آموزی و بالا بردن سطح دانش. مجموعه این اقدامات منجر شد تا جامعه ما از تمرکز بر حوزه کشاورزی به حوزه صنعت و خدمات تغییر جهش پیدا کند. در این میان اما اتفاق دیگری افتاد، بخش صنعت ما هم نتوانست نیروهای باسواد استخدام کند؛ به همین دلیل، بخش بزرگی از آن گروه تحصیلکرده، بیکار ماندند و نرخ بیکاری در کشور بالا رفت. چنین مشکلی، وقتی با افزایش تورم فزاینده و کاهش ارزش پول پیوند می‌خورد، جامعه را به‌سوی ناامنی روانی پیش می‌برد.  چنین چشم‌اندازی به‌ویژه در میان جوانان، آنها را بلاتکلیف کرده است، جامعه در گیرودار آسیب‌های فراوانی بود که کرونا شایع شد. کرونا تنها یک ویروس نبود؛ مجموعه آسیب‌هایی بود که جامعه را به سمت ناشادتر بودن برد.

قبل از آن هم ما از نظر فرهنگی و هنری و زمینه‌سازی برای ایجاد امید و شادی در کشور، توسعه پیدا نکرده‌ بودیم و همین مسئله سبب شد تا بعد از شیوع، تمام آسیب‌های قبلی با شدت بیشتری خودنمایی کند. کرونا منجر به شکل‌گیری مشکلات زیادی در نظام سلامت شده است، در کنار آن ابهامات زیادی هم برای مردم در زمینه‌های مختلف ایجاد کرده است. آنچه امروز شاهد هستیم این است که تمام شاخص‌هایی که در گذشته به‌عنوان عوامل شادی و رضایت از زندگی شناخته می‌شد، حالا تغییر رنگ داده‌اند. ما دیگر می‌دانیم که شرایط مالی خوب و برخورداری از یک خانواده متمول، به معنای ایجاد رضایت بیشتر در زندگی و احساس شادی بیشتر نیست، بلکه زمانی می‌توان گفت جامعه‌ای سلامت است که دارایی‌ها با گردش درست، تبدیل به فعالیت‌های شغلی و توسعه فرهنگی و اجتماعی شود؛ هر چند که بخشی از موانع موجود در جامعه به نوع اداره و مدیریت چالش‌ها و برنامه‌ریزی برای حل آنها و مصرف درست هزینه‌ها بستگی دارد، اما به‌طور کلی می‌توان گفت که برای رسیدن به آرامشی که منجر به احساس شادمانی و رضایت افراد می‌شود، باید از دارایی‌ها، استعداد و توان افراد به‌درستی استفاده شود. حالا با وجود تمام مشکلات و آسیب‌ها، جامعه برای برون‌رفت از شرایط سخت باید توجه بیشتری به هنر داشته باشد.

شادمانی قوه محرکه‌ای است که می‌تواند امید را به جامعه تزریق کند. جامعه امیدوار هم می‌تواند توان بیشتری برای مقابله با بحران‌هایی مانند کرونا داشته باشد. توجه به هنر از جنبه‌های مختلف می‌تواند زیبایی را به جامعه تزریق کند و شادمانی را برای افراد به ارمغان بیاورد. برای افزایش سطح امید در جامعه، می‌توان از موسیقی، ترانه‌های امیدبخش، شعر و ادبیات، بهره گرفت. توجه داشته باشیم رنج عامل مهمی در ناشاد بودن افراد جامعه است، اما می‌توان میزان آن را کم یا مدیریت کرد؛ همانگونه که شادمانی و امید در دورترین جوامع محروم آفریقا بسیار بیشتر از بعضی کشورهای پیشرفته اروپایی مانند سوئد و نروژ مشاهده می‌شود؛ چراکه آن جامعه توانسته در اوج محرومیت، خالق شادمانی باشد. در این میان توجه بیش از حد به اطلاعات و اخبار و همچنین دانش‌اندوزی می‌تواند باعث ایجاد استرس، اضطراب و ناشادی شود، اما هنر به مجموعه اینها لطافت می‌دهد. 

البته انتخاب نوع زندگی هم به‌دنبال آموزش درست برای بهره‌بردن از شادمانی بسیار مؤثر خواهد بود. مردم ایران افرادی مقاوم، با تاب‌آوری بالا هستند که این نیز تا حد زیادی با ادبیات، هنر و تاریخ کشور ما مرتبط است؛ به‌گونه‌ای که هم‌اکنون با وجود مشکلات زیادی که دارند همچنان به‌دنبال راه‌هایی برای یافتن شادی هستند. تربیت و پرورش به‌عنوان عوامل مهمی در جامعه شناخته می‌شوند که در ایجاد احساس امید و شادی کمک می‌کنند. در این وضعیت زنان نقش بسیار زیادی ایفا می‌کنند، آنها می‌توانند موجب توسعه‌یافتگی جامعه شوند، معلمان هم می‌توانند چنین نقشی را داشته باشند، آنها با تربیت افراد، می‌توانند موجب تغییر در جامعه شوند. در جامعه ما هم برای پیشرفت و برخورداری از چهره شادتر، باید روی همین بخش تربیتی تمرکز شود. اگر بخواهیم جامعه‌ای شادمان شود، باید برای هنر و موسیقی آن اعتبار قائل شویم و توجه داشته باشیم جوامعی که به نقش مادر، معلم و هنر توجه می‌کند، قطعا توسعه می‌یابد.