اما تو به شازدهکوچولو یاد دادی بین باغ گلهای سرخ، سرگشته و ناامید نشود و برایش ویژه و خاص بماند.
من با عشق تو فهمیدم خیلیوقتها میتوانی روباه باشی و از آدمها انسانتر باشی، صادقتر، عمیقتر و مهربانتر.
روباه عزیزم، ما تو را تحسین کردیم، به تو افتخار کردیم، اما خودمان بیش از هرچیزی محتاج اهلیکردن و اهلیشدن هستیم.
ما نیاز داریم اتفاقی غیرمنتظره برایمان بیفتد، تلنگری بخوریم، بفهمیم زندگی فقط سِیرکردن در دنیای مجازی نیست!
تو و ما ویژگیهای یکدیگر را داریم، اما با قالبهایی جابهجا شده!
تو انسانی با قالب روباه، قالبی که نمادی برای طمعکاری است، اما ما معنای واژهی طمعکاری هستیم، دروغ، حیله، نیرنگ، اما با چهرهی انسان!
آوین کیهانپور از تهران
- ماجراهای کلاس آنلاین
همینطور که مسواک میزند، در آینه به خودش نگاه و توی ذهنش روزی را که گذرانده، مرور میکند. بعد وارد اتاقش میشود. چراغخواب را روشن میکند و روی تخت دراز میکشد. به کلاسهای آنلاین و اتفاقهای بامزهی آن فکر میکند.
اول کلاس با سلام و علیکهای شبیه بههم شروع میشود بعضیها با نبوغ سرشاری که دارند، متفاوت سلام و علیک میکنند. بعضیها هم انگار میخواهند دکلمه کنند، متنی بلند برای سلامکردن آماده کردهاند.
وقتی معلم مشغول درسدادن میشود، میکروفنهای بعضی از بچهها باز میماند و هرمکالمهای که در شعاع صدمتریشان باشد، به گوش حدوداً ۲۰ نفر میرسد. موقع تدریس هم سؤالهای بیمورد و بیربط میکنند: «آقا ببخشید، این سؤال چندم است؟» یا «آقا، چند تا سؤال میخواهید بپرسید؟» بعضیها هم کندنویساند و همیشه عقب میمانند.
موقع پرسیدن درس، تمام کسانی که سلام و احوالپرسی دکلمهوار آماده کرده بودند، در سکوت فرو میروند یا میکروفنهایشان خراب میشود و دیگر نمیتوانند صحبت کنند. گاهی هم اینترنتشان بهطورکلی قطع میشود! به قول یکی از معلمهایمان «میکروفنها و اینترنت بچهها هوشمند است. زمانی که بخواهند درس جواب دهند، اینترنت و میکروفن دست به دست هم میدهند و تشخیص میدهند که باید قطع شوند!»
موقع ارسال تکالیف هم از انگشت دست گرفته تا شست پا را در تصویر میبینیم، اما چیزی که مهم است مشق است که اصلاً در تصویر پیدا نیست.
بالأخره خمیازهای میکشد و با فکر اینکه فردا چه اتفاقاتی میافتد، به خوابی عمیق فرو میرود.
شهداد شیخی
پایهی هفتم از گلپایگان
تصویرگری: بهناز سراوانی