اینگونه نگریستن به هستی و هرچه در آن است یعنی «نگاه شاعرانه». نگاه شاعرانه به اشیا و پدیدههای پیرامون یکی از مهمترین ابزارهای شاعر برای کشف سوژه است. خیلی وقتها این کشف، کشف عواطف انسانی است که برای شاعر، بهعنوان خمیرمایهی اصلی، در ساختن جهان شعر، کاربرد دارد. به شعر زیر از بیژن نجدی دقت کنید:
یک شیشه عطر
از پنجرهای افتاد در لندن
و شکست
بوی بازارچهی نیشابور آمد و رنگ زعفران
از غروب
ریخت
شعر از اینجا در ذهن شاعر جرقه میزند که یک شیشهی عطر از پنجرهای به بیرون میافتد؛ همین. این اتفاق ممکن است برای هرکسی پیش بیاید یا اگر این اتفاق را از نزدیک ببینیم یا از کسی بشنویم، برایمان عادی باشد. اما شاعر از همین پدیدهی پیشپاافتاده و آشنا استفاده میکند و با مقابل هم قراردادن دو جغرافیای بسیار دور از هم، یعنی لندن و نیشابور، عواطفی انسانی را به زبان شعر بیان میکند. بهطوری که با پخششدن عطر نیشابور، غروب خورشید لندن هم در ذهن شاعر یاد رنگ زعفران نیشابور را بیدار میکند.
و اینگونه شاعر، براساس یک پیشآمد ساده و معمولی، عواطفی مثل غم غربت، تنهایی، دلتنگی، دورافتادن از کسی یا چیزی یا جایی را که به آن دلبستگی و وابستگی داریم، کشف میکند و جهان شگفت شعر ساخته میشود.
در شعر زیر، شمس لنگرودی هم با نگاه شاعرانه به درخت گلابی، احساس آرامش از درکشدن توسط فردی دیگر مثل دوست یا اعضای خانواده را به شعر درآورده است:
سپاسگزارم درخت گلابی
که به شکل دلم درآمدی
چه تنها بودم!
شاعر بهجای اینکه فقط شباهت ظاهری میوهی گلابی به دل (قلب) انسان را گزارش بدهد، آن را دستمایهی سرودن و کشف عواطف انسانی میکند.
مهدی مرادی نیز عواطف انسانی مثل حسرت، دلتنگی و آرزو را با نگاه شاعرانه به بطری آبمعدنی کشف کرده است:
دست من به چشمهسارها نمیرسد
دورم از تمام جویبارها
خیره میشوم به بطری زلال آبمعدنی
حالا نگاه کنید به دو بیت از غزلهای قیصر امینپور و ببینید شاعر چگونه با نگاه شاعرانه به پدیدههای معمولی و واقعی پیرامون، احساس و عاطفه کشف میکند. نگاه شاعرانه به بارش نمنم باران و کشف عاطفهی دوستداشتن در بیت زیر:
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم: تو را دوست دارم
و همچنین نگاه شاعرانه به یک گلدان خالی ترکخورده، صحنهای که بارها و بارها ممکن است دیده باشیم. شاعر به زیبایی میتواند عاطفهی اندوه و حس غم ناشی از تحمل طولانی رنج و سختی را کشف کند:
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترکخوردهایم
اگر یک بار دیگر به مثالهای این یادداشت دقت کنیم، متوجه میشویم که شاعران برای آفرینش شعر ناب، عواطف ناب انسانی را در شعر قابل مشاهده و قابل لمس میکنند. شاعر در رویارویی با همهی اشیا و همهی پدیدههای معمولی و واقعی باید مثل کودکان رفتار کند؛ طوری که انگار اولینبار است آن شیء یا آن پدیده را میبیند. نگاه شاعرانه یعنی نگاه تازه به همهی چیزهای تکراری!