به هر معبری سر بزنی از میدان شهدای کن تا دره زرنو، سه‌راه قربانی، عسگری، یخچال و... با تعدادی مهاجر افغانستانی روبه‌رو می‌شوی.

همشهری آنلاین _ مریم باقرپور: آنقدر تعدادشان زیاد شده که دیگرنمی توانی بی‌تفاوت از کنار این مسئله بگذری. برخی در باغ‌ها ساکنند و تعدادی هم در خانه‌هایی که در گذشته محل سکونت کنی‌ها بود. اهالی می‌گویند با این روند تعداد اتباع افغانستانی از ساکنان قدیمی کن پیشی خواهد گرفت، حتی ساکنان بین خود کوچه‌های کن را به کوچه‌های کابل تشبیه می‌کنند. کار تا جایی پیش رفته که کاسبان هم سبک فروش خود را بر اساس سلیقه افغان‌ها تغییر داده‌اند.

باغ‌هایی که سکونتگاه شد
در گرگ و میش هوا، پژو سیاه رنگ با ورود از بزرگراه شهید همت و عبور از خیابان شهدای کن و کاشانی، در تقاطع خیابان رمضان توقف می‌کند. در کمتر از چند ثانیه حدود ۱۰ نفر از کودک تا کهنسال از خودرو پیاده می‌شوند و همگی به سمت جنوب خیابان به راه می‌افتند. وسیله‌ای با خود ندارند و داشته‌شان در نهایت یک ساک رنگ و رورفته است.
 مسافران از راه رسیده با راه‌بلدشان، مسیر خیابان کاشانی را تا انتها طی می‌کنند و به خیابان بالون می‌رسند. به زبان خودشان حرف می‌زنند و خانمی که لباس محلی به تن دارد و کودکی را در آغوش گرفته، به زبان پشتو می‌گوید که «راه زیادی مانده است». راهنما باغی را نشان می‌دهد که قرار است او و سایر مسافران در آن ساکن شوند. باغ دیوارهای خشتی کوتاهی دارد و با درختان خرمالو وگردو پوشیده شده است. راه‌بلد به زبان محلی می‌گوید: «بفرمایید داخل». اسم راه‌بلد «مسعود» است و فارسی را خوب حرف می‌زند. او از ۳ سال پیش به ایران آمده و به قول خودش راه و چاه زندگی در ایران را می‌شناسد. افرادی هم که همراهش هستند، هم‌ولایتی‌های او در قندهارند که پس از ماه‌ها سرگردانی در شهرهای مختلف خود را به تهران رسانده‌اند و حالا قرار است به همراه خانواده ۵ نفره مسعود و ۳ خانوار دیگر در این باغ زندگی کنند.
«عبدالله درویش» از ساکنان قدیمی کن می‌گوید: «کن محدوده‌ای با هویت است که با باغ‌های خرمالو، گردو، توت و... معرفی می‌شود. در گذشته از اتباع برای کارکردن و نگهداری از باغ‌ها استفاده می‌شد، اما این روزها باغ‌ها به قرق افغانستانی‌ها درآمده و از این فضاهای بکر برای سکونت آنها استفاده می‌شود.»

  • اتاقک‌های اجاره‌ای، گران و بدون امکانات

در گوشه‌ای از باغ، مسعود اتاقکی را نشان تازه واردها می‌دهد و به پشتو می‌گوید: «چند روزی مهمان ما باشید، اما اگر مالک باغ بیاید باید بروید یا اینکه می‌توانید آن اتاقک را اجاره کنید.»
مالک باغ گویا گفته که اتاقک را بدون پول پیش به یک ونیم میلیون تومان اجاره می‌دهد. اتاقک فضایی ۱۲ متری دارد و در آن از سرویس بهداشتی و حمام و آشپزخانه خبری نیست. مسعود هم خودش یکی دیگر از همین اتاقک‌ها را از ۲ سال پیش با ۳ میلیون ودیعه و ۵۰۰ هزار تومان ماهانه اجاره کرده است. با این تفاوت که محل زندگی مسعود و خانواده‌اش، یک اتاق و آشپزخانه دارد که آن را هم در طول این سال‌ها با تکه‌های آجر و سیمان و ایرانیت درست کرده‌اند. حمام هم در گوشه‌ای دیگر با قرار دادن چند ورقه فلزی در کنار هم ایجاد شده است. مسعود به تازه واردها می‌گوید: «اگر آن اتاقک را خواستید، بگویید تا با مالک صحبت کنم، البته اینجا فقط برق دارد. یک شیر آب داریم. گاز هم باید از کپسول استفاده کنید. حمام هم مشترک است.» در پاسخ به او، تازه واردها شرایط جدید زندگی را قبول می‌کنند.

  • مشکلاتی که رخ می‌نماید

باغی که با ورود تازه واردها حالا تعداد خانوارش به عدد ۵ رسیده و در هر اتاقکش حداقل ۵ نفر سکونت دارند، در نزدیکی‌ باغ‌رستورانی است که یکی از ساکنان قدیمی آن را ساخته است. با دیدن تازه واردها صاحب باغ می‌گوید: «با ابلاغ نشدن طرح تفصیلی کن، این شرایط هم به وجود می‌آید. برخی مثل من با کمی تغییر در باغ و البته بدون تخریب درختان، باغ‌رستوران را درست می‌کنیم تا این محدوده به قطب گردشگری تبدیل شود و برخی از مالکان هم متأسفانه برای کسب سود بیشتر باغ‌های خود را اجاره می‌دهند. بدون اینکه به عواقب آن توجهی داشته باشند، چون افرادی که وارد می‌شوند شغل و درآمدی ندارند و از طرفی باید اجاره بدهند. با خود سرمایه‌ای هم نیاورده‌اند. در نتیجه با گذر زمان معضلاتی مثل سرقت، زباله‌گردی و مشاغل کاذب خودش را نشان می‌دهد. همین چند وقت پیش در فلزی یکی از باغ‌ها دزدیده شد، البته ما نمی‌توانیم ثابت کنیم که چه کسی آن را دزدیدند، اما وقتی پدری چند روز شاهد گرسنگی فرزندش باشد در نهایت شاید مجبور به سرقت شود یا این روزها زباله‌گردهای زیادی را در محله می‌بینیم که از روی ناچاری سراغ مخازن مکانیزه می‌روند.»

  • ما مانده‌ایم تنهای تنها

چند ساعتی از طلوع آفتاب می‌گذرد و کم‌کم خیابان‌های کن شلوغ می‌شود. در هر معبری از دره زرنو تا بالون، یخچال و... حداقل ۵ تا ۱۰ کودک در حال‌ تردد یا بازی هستند. برخی با مرغ و خروس‌هایی که در باغ نگهداری می‌کنند، روزگار می‌گذرانند. «سحر» علاوه بر مرغ و خروس در باغ‌شان گربه هم دارد. پوشش برخی از کودکان یک پیراهن با شلوار نازک و دمپایی است. «محمد» ۹ ساله به همراه ۳ خواهر و برادرش در ساختمانی زندگی می‌کند که گاز ندارد و در هر اتاقش یک خانوار سکونت دارد. او می‌گوید: «۹ ماه پیش به ایران آمدیم. برادرانم در کابینت‌سازی کار می‌کنند و خواهرانم تا زمان برداشت میوه‌ها در باغ کار می‌کردند و فقط من درس می‌خوانم.»
اوضاع «اکبر» ۱۰ ساله هم چندان بهتر از محمد نیست. او به همراه خانواده‌اش در اتاقکی در کوچه باران بدون هیچ امکاناتی و تنها با چند پتو و فرشی مندرس زندگی می‌کنند. مادرش می‌گوید: «چند ماه پیش به همراه همسرم و ۵ فرزندم به ایران آمدیم. به محض رسیدن، همسرم مریض شد و حالا من مانده‌ام با کرایه ۳۰۰ هزار تومانی، همسر مریض و بچه‌هایی که لباسی برای پوشیدن و غذایی برای خوردن ندارند.»

  • چوب‌خط‌های پر شده از فقر

در میانه‌های روز مسافران تازه از راه رسیده گشتی در کن می‌زنند تا شاید بتوانند با اندک پولی که به همراه دارند، چیزی تهیه کنند. به سوپرمارکت «مهدی غلامزاده» سری می‌زنند. چوب‌خط بسیاری از افغانستانی‌ها در دفتر غلامزاده پر شده است. سوپری او به همراه یک کپسول‌پرکنی بالاتر از دره زرنو قرار دارد؛ جایی که محدوده سکونت جمعیت زیادی از مهاجران افغانستانی است. بیشتر وسایلی هم که می‌فروشد مثل شکلات، شامپو، بیسکویت و... بین افغانستانی‌ها پرطرفدار است. می‌گوید: «محله بی‌شباهت به کوچه‌های کابل نیست. حوالی ظهر تعداد بچه‌ها آنقدر زیاد می‌شود که حد و اندازه ندارد. آنها که پولی دارند برای خرید شکلات و لواشک می‌آیند، اما خیلی‌ها حتی توان خرید تخم‌مرغ را هم ندارند. من هم‌کاری نمی‌توانم انجام بدهم.»
افرادی در برخی دوره‌ها به افغانستانی‌ها کمک و حتی با راه‌اندازی پویش‌های مردمی برایشان لباس، پتو و حتی غذا تهیه کرده‌اند. «آمنه بابایی» مدیر محله سازمان آب یکی از آنهاست. او می‌گوید: «بارها به دره زرنو و کن آمده و برای افغانستانی‌ها پوشاک و غذا آورده‌ایم، اما نیازهای‌شان یکی دوتا نیست. هر روز هم به جمعیت‌شان افزوده می‌شود. از طرفی برخی از ساکنان کن به ما برای این کمک‌رسانی اعتراض می‌کنند، در حالی که باید اول از خودشان پرسید که چرا باغ‌های‌شان را بلوک‌بندی کرده‌اند و به اتباع افغانستانی اجاره می‌دهند، اما با این کمک‌ها مخالفند.»

  • راهی برای به دست آوردن یک لقمه نان

شب از راه رسیده، تازه‌واردان با مالک بر سر اجاره به توافق رسیده و وارد اتاقک خود می‌شوند. با کمک مسعود چند پتو برای گرم شدن تهیه کرده‌اند، اما این کافی نیست و باید کسب وکاری پیدا کنند. مسعود می‌گوید که می‌تواند یکی را با خود به کارگاه ساختمانی در منطقه ۲۲ ببرد. به یکی از جوانان هم پیشنهاد می‌دهد تا گشتی در محل زده و هر جا بطری یا شیشه و پلاستیکی پیدا کرد جمع کند تا با فروشش پولی داشته باشد. تعداد افرادی که در کن در حال جمع‌آوری زباله هستند کم نیست. «فاطمه سعادت» ۵۰ ساله و از ساکنان قدیمی می‌گوید: «تعداد افغانستانی‌ها آنقدر زیاد شده که حد و اندازه ندارد. عصرها در خیابان یخچال قدم به قدم نشسته‌اند و دستفروشی می‌کنند. اگر طرح تفصیلی کن ابلاغ می‌شد ما دیگر شاهد این تغییر جمعیتی نبودیم. بین کن و شهران فاصله‌ای نیست، اما افغانستانی‌ها کن را برای سکونت انتخاب می‌کنند. چون اینجا باغ‌ها و خانه‌های فرسوده زیادی دارد که صاحبان‌شان آنجا زندگی نمی‌کنند و در مقابل آنها را به افغانستانی‌ها اجاره داده‌اند تا تکلیف طرح تفصیلی مشخص شود.»

امام جمعه بخش کن

  • همه نسبت به اتفاقات کن مسئولیم

موضوع حضور افغانستانی‌ها و اتباع در محله کن در ماه‌های اخیر جدی شده است، تا آنجا که در آخرین نماز جمعه کن، حجت‌الاسلام «احمدعلی قانع» امام‌جمعه بخش کن در خطبه‌ای به موضوع ناامنی‌ها و زورگیری‌ها توسط اراذل و اوباش و معتادان و اعتراض اهالی نسبت به حضور اتباع افغانستانی اشاره کرد و گفت: «گرچه مقام‌های مسئول وظایف خود را انجام می‌دهند، اما هریک از ما یک مسئولیت فردی و اجتماعی داریم و مالکان و بنگاه‌های معاملاتی به‌عنوان واسطه بین موجر و مستأجر باید توجه داشته باشند که خانه و باغ خود را به چه کسی اجاره می‌دهند. همچنین مواظب رفت و آمدهای مشکوک باشند.» در همین زمینه با او گفت‌وگو کرده‌ایم.

 یکی از اعتراض‌های اهالی در ماه‌های اخیر افزایش تعداد اتباع افغانستانی در محله کن است. در این زمینه چه باید کرد؟
مهاجرت افراد از کشورهای جنگ‌زده موضوعی طبیعی است. ایرانی‌ها انسان‌های شریف و مهمان‌نواز بوده و هستند و این امر ثابت شده است. همچنین با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری ما باید به افغانستانی‌ها کمک و حتی زمینه تحصیل‌شان را فراهم کنیم، اما آنچه که باید مورد توجه قرار بگیرد، کنترل جدی به حضور اتباع در محله‌هایی مانند کن است. باید آمار کاملی از حضور مهاجران افغانستانی وجود داشته باشد و وقتی وارد محله می‌شوند باید مشخص شود که کجا و چگونه زندگی می‌کنند و مسئولیتش هم برعهده نهادهای مربوطه است.


 از نظر شما حضور افغانستانی‌ها در محله کن مشکلی ایجاد نمی‌کند؟
افغانستانی‌ها افراد زحمتکشی هستند و سخت‌ترین کارها را انجام می‌دهند و چه بسا حقوق ناچیزی هم دریافت کنند، بنابراین فرصتی برای ما به شمار می‌آید و می‌توانیم از حضور آنها برای پیشرفت کشور استفاده کنیم، اما باید نظارت شود و اگر بین این گروه فردی خلافکار باشد باید با او برخورد کرد تا عبرت سایرین باشد. این در مورد شهروندان ایرانی هم صادق است و حتی اگر یک ایرانی هم عامل خلاف و ناامنی شد باید با او برخورد شود.


 اهالی به ناکافی بودن امکانات و شرایط سخت زندگی در این محله اشاره می‌کنند. این مشکل از کجا می‌آید؟
مشکل اینجاست که توسعه شهری محله کن به تعویق افتاده است. کن باغ‌هایی دارد که به منزله ریه‌های تنفسی تهران عمل می‌کنند، اما متأسفانه کوچه‌پسکوچه‌ها و خیابان‌هایش مانند همه معابر شهر نیست و مناسب‌سازی در آن صورت نگرفته است. به‌طوری که با ورود یک خودرو امکان‌ تردد خودرو دیگر در آن معبر وجود ندارد و باید وزارت مسکن و شهرسازی، شهرداری و حتی خود مردم دست در دست هم بدهند و این مسائل را حل کنند. نبود این همکاری باعث شده تا این محدوده دچار مشکل شود.


 چه راهکاری برای رفع این مشکل پیشنهاد می‌کنید؟
از زمان حضورم به‌عنوان امام‌جمعه کن در جلسه‌های متعدد شرکت و تلاش کرده‌ام موضوع طرح تفصیلی و امنیت محله را پیگیری کنم، اما همه باید در این زمینه با هم همکاری کنند تا ضمن نگهداری باغ‌های کن به‌عنوان ریه تنفسی شهر و تقویت جذابیت‌های گردشگری، وضعیت املاک و کوچه‌های روستایی آن را اصلاح کنندتا این محله قدیمی به منطقه جذاب برای سکونت که دارای آب و هوای خوبی هم است، تبدیل شود. به بحث امنیت هم باید توجه شود؛ فرقی نمی‌کند ناقض امنیت ایرانی است یا غیرایرانی. خط قرمز ما امنیت است و با فرد خطاکار طبق قانون باید برخورد شود.