همشهری آنلاین _ مریم قاسمی: «سمیرا» یکی ازجوانان شهرماست؛ از همان بچههای دهه هشتادی با حجاب معمولی که به ظاهرشان خیلی میرسند. او بهطوراتفاقی و از طریق کانالهای مجازی با این گروه جهادی آشنا و بعد از آن مسیر زندگیاش عوض شده است. بانویی که تا چند ماه قبل با دیدن گروههای مجازی متعلق به بسیج، فوری از آن خارج میشد و حوصله نداشت سر از کارشان در بیاورد، حالا خودش عضو کانال «قرارگاه جهادی و محرومیتزدایی جنوب غرب تهران» شده که ۴۰۰ دنبالکننده دارد. آنها از همه اقشار هستند؛ پزشک، مهندس، کارگر و کاسب و بسیجی، همینطور طلبههای جوان و... اعضای این گروه به مناطق محروم و افراد آسیبدیده از فقر و نداری سر میزنند و تا آنجا که میتوانند گره از کار آنها باز میکنند.
«جواد قربانی» بانی تشکیل قرارگاه جهادی و محرومیتزدایی در جنوب غرب تهران است. گروهی که آوازه کارها و فعالیتهایش به دوردستها رسیده؛ از امدادرسانی به ساکنان روستاهای زلزلهزده سرپل ذهاب و آق قلعه گرفته تا مردمان محروم سیستان و بلوچستان، کپرنشینهای چابهار و شهروندان سیلزده شهرستان آمل و گلستان. اوایل تعدادشان به شمار انگشتان دست نمیرسید، اما حالا و پس از ۸ سال، جمعیتشان روزبهروز در حال افزایش است.
- رسمشان گمنامی، مرامشان مردمداری
حاج «ناصر» از جوانان جهادگر قرارگاه محرومیتزدایی جنوب غرب تهران است. از همان روزهای اول با دوستانش عهد میبندد و دست علی میدهدکه در امور خیرخواهانه و انجام مأموریتهایی که برای کمک به نیازمندان است از هیچکاری فروگذار نکند، درست مثل جواد، علی، کریم، نادر، روحالله و... آنها رسمشان گمنامی و مرامشان مردمداری است. درکوچه و محله، مسجد و بازار بارها با آنها برخورد کردهایم، اما نه میشناسیمشان و نه میدانیم که چه گرههایی از کار مردمان نیازمند باز کرده و میکنند. قربانی، این گروه را دور هم جمع کرده و بهتر از هرکسی با اخلاق و مرامشان آشنایی دارد: «کارشان واقعاً دلی است و برای همین تأثیرخودش را میگذارد. روز اولی که در صحن مطهر حضرت زینب(س) نشسته بودیم، درهمان فضای معنوی برای راهاندازی قرارگاه محرومیتزدایی فکرمان را روی هم ریختیم که نتیجهاش قرارگاه جهادی مردمی شدکه تاکنون در انجام مأموریتهای خود کوتاهی نکرده است.»
- پای کارآمدند، حتی آنها که باورمان نداشتند
یکی از کارهایی که باعث شده تا مردم در جریان فعالیت قرارگاه محرومیتزدایی قرار بگیرند انتشار به موقع فیلم و عکس از کارهای خیر اعضا در کانالها و گروههای اجتماعی است. هرچند این کار به نیت اعتمادسازی انجام شده، اما توانسته نگاه خیلیها را عوض کند و آنها را به مشارکت در چنین اموری بکشاند. چند وقت پیش فیلم کوتاهی از خانواده نیازمندی در کانال به اشتراک گذاشته میشود. این خانواده در شرایط بدی روزگار میگذراندند. آنها حتی فرش و زیرانداز مناسبی درخانه نداشتند و مادرسالخورده به سختی از پلههای بیشمار زیرزمین رفتوآمد میکرد. چند دقیقه بعد موجی از احساسات و عواطف مردمی در گروههای مجازی به راه میافتد که نتیجه آن میشود بازسازی و مرمت این خانه و فراهم شدن امکانات اولیه زندگی مثل فرش، موکت و... قربانی، برگهای را نشانمان میدهد که حاکی از افزایش روزبهروز تعداد اعضای گروه است: «خیلیها باورمان نداشتند، برخی حتی با اعتقادات ما همسو نیستند، اما کاری را که انجام میدهیم مورد تأییدشان است. در فضای مجازی با صدها جوان مانند سمیرا آشنا شدیم که پوشش مورد تأیید ما را نداشتند یا خالکوبی میکردند، اما هر کمکی که از دستشان بر میآید انجام میدهند، از کار یدی گرفته تا کمک مالی، کارهایی که شاید قبلاً یکبار هم انجام ندادهاند.»
- یک فنجان چای داغ مهمان آقا صفر
آقا «صفر» بازنشسته آموزش و پرورش است و حالا چند سالی میشود که با قرارگاه جهادی و محرومیتزدایی جنوب غرب تهران همراه شده است. او در اینجا دیگر قرار نیست معلم باشد، حالا کارش چایی ریختن برای بچههای جهادگر است تا با نوشیدن یک فنجان چای داغ کمی نفس تازه و ادامه راه را سرحالتر طی کنند: «چه ثوابی بالاتر از اینکه خادم بچههایی هستم که خانه مردم فقیر و درمانده را میسازند. تعدادی از این بچهها قبلاً شاگردانم بودند. وقتی میبینم که درس اخلاق و زندگی را به خوبی یاد گرفتهاند بسیار خوشحال میشوم و به آنها افتخار میکنم.» از ابتدای سال ۱۴۰۰ تا آذر، ۳۶۴ خانه فرسوده و ناامن در نقاط مختلف جنوب شهر بازسازی و قابل سکونت شده که از این تعداد ۵۰ خانه متعلق به خانواده شهدا بوده است.
- کار خیر کم از دفاعمقدس نیست
«جلال» از رزمندگان سالهای دفاعمقدس است که در واحد خنثیسازی مین و پاکسازی معبر خدمت کرده و در یکی از مناطق عملیاتی پای راستش را جا گذاشته است. او با کمک یکی دونفر دیگر از بچههای قرارگاه، کارتنهای لوازم خانگی را یکی یکی و مرتب پشت ماشین میگذارد که یک دفعه سر و کله کوکب خانم با یک بشقاب خرمالوی تازه پیدا میشود: «خدا رفتگانتان را بیامرزد. دخترم از ۳ سال قبل با پسر عمویش عقد کرده، اما به خاطر اینکه نتوانستم جهیزیهاش را آماده کنم، مراسم ازدواجش عقب افتاد. نمیدانید وقتی زنگ خانهمان را زدند و گفتند برای دخترتان جهیزیه آوردهایم چقدر خوشحال شدم. حالا تنها دخترم را به خانه بخت میفرستم و میدانم که روح همسرم از این اتفاق شاد میشود.» عضو قدیمی قرارگاه محرومیتزدایی جنوب غرب تهران با دیدن شادمانی مادرسالخورده انرژی بیشتری میگیرد: «وقتی درخط مقدم با خنثی کردن مینها راه را برای عبور رزمندهها باز میکردیم لذت زیادی میبردیم، اما حالا میبینیم که شیرینی رفع مشکلات پیش روی جوانها برای ازدواج و تشکیل زندگی کمتر از آن نیست.»
پوشه مربوط به جهیزیه نوعروسان نشان میدهد از ابتدای امسال تاکنون ۱۵۹ جهیزیه تهیه شده و به شکل آبرومند به دست خانوادهها رسیده است.
- داستان کپرنشینها و سرازیر شدن کمکهای مردمی
«نعیم» نامی است که شهید «حاج قاسم سلیمانی» روی او گذاشته و دوستان و اهل و عیالش او را به همین نام صدا میزنند. او از اردوهای جهادی که به نقاط مختلف کشور رفته و امدادرسانی به شهروندان زلزلهزده و یا گرفتار درسیلاب خاطرات زیادی دارد: «چند ماه قبل به همراه تعدادی از اعضای قرارگاه به سمت محل زندگی کپرنشینها در منطقه چابهار رفتیم و صحنههای ناراحتکنندهای دیدیم. کودکان و نوجوانان پای برهنه روی ریگزارها و زمینهای پر از سنگ و شیشه راه میرفتند. دیدن زخم و خون روی پای بچهها آنقدر دلخراش بود که همان موقع آقاجواد فیلم کوتاهی گرفت و آن را در چند گروه مجازی منتشر کرد تا نگاه مسئولان را به مناطق محروم کشور جلب کند. این کلیپ کوتاه آنقدر دست به دست شد که رئیسجمهور در دومین سفر استانی خود به همین محل رفت تا مشکلات کپرنشینها را از نزدیک ببیند.» پس از آن خیلیها حتی از خارج کشور برای کمک اعلام آمادگی کردند وپول مورد نیاز برای خرید هزار جفت دمپایی و کتانی برای همه بچههای کپرنشین فراهم شد و ظرف چند ساعت به دستشان رسید.
در یک سال گذشته هزار خانه در کپرها ساخته شد که ۴۰۰ تای آن تکمیل و آماده سکونت شده است.
- روز شمار افتتاح زورخانه جهادگران آسمانی
درسالهای گذشته درخواستهای زیادی از طرف شهروندان ساکن در محله خلیجفارس به دست مسئولان قرارگاه محرومیتزدایی میرسید که برایشان زورخانهای بسازند، اما هیچوقت باور نداشتند که روزی به خواستهشان برسند. «سعید» از مدافعان حرم اهلبیت(ع) و حضرت زینب(س) است که در محله خلیجفارس بزرگ شده و نیازهای محلهاش را به خوبی میشناسد. اصلاً یکی از دلایلی که باعث شده عضو افتخاری قرارگاه شود، همین است. او که یکی از باستانیکاران زورخانه قائم(عج) شهرک ولیعصر(عج) است از مراحل پایانی ساخت زورخانهای مجهز در محله خلیجفارس حرف میزند که میتواند نیاز جوانها و علاقهمندان به رشته باستانی را برآورده کند: «نامش را گذاشتهاند «زورخانه جهادگران آسمانی» به یاد شهیدان معظم حاج «رضا چراغی» و حاج «حسین اسداللهی» فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) که تا چند روز دیگر به بهرهبرداری میرسد.»
حیات دوباره «آشیانه قاصدکها»
«منصور» در قرارگاه و بین بچهها حکم تدارکاتچی را دارد. به قول اعضای قرارگاه اگر او نباشد هیچ چیز جفت و جور نمیشود. اگر بچهها برای رفتن به مأموریتی، مثل بازسازی خانه شهروندی، به خودرو و بیل و کلنگ و... نیاز داشته باشند میدانندکه تدارکاتچی از قبل فکر همه چیز را کرده و در محوطه قرارگاه منتظر است تا این اقلام را تحویلشان دهد. او که سالها در انجام این کارها همکاری داشته است یکی از خاطرات شیرینش را تعریف میکند: «اسمش را میتوان گذاشت «آشیانه قاصدکها» همان مرکزی که ویژه آموزش و توانبخشی کودکان استثنایی بود؛ جایی که به دلیل فرسودگی تعطیل شده بود و خیلیها منتظر بودند تا دوباره فعالیتش آغاز شود تا بچههایشان را آنجا ببرند. زمانی که بچههای قرارگاه کار بازسازی این مرکز را شروع کردند خانوادهها ابراز محبت بسیار کردند و حالا حیاط این مرکز آماده شنیدن صدای شادی و قهقهه این بچههاست.»