همشهری آنلاین _ راحله عبدالحسینی: «نابینایی و همسریابی» نام کتابی است که «زهرا عموقلی میراخوری» نوشته و به تازگی منتشر شده است. میراخوری تحصیلاتش را در مقطع کارشناسی ارشد مشاوره ادامه داده و حالا به یکی از مغفولترین مشکلاتی پرداخته که افراد دارای معلولیت بهویژه نابینایان با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ همسریابی و ادامه زندگی مشترک. با او درباره تحقیق و پژوهش که منجر به نگارش نخستین کتاب در این حوزه شده است گفتوگو کردهایم. میراخوری معتقد است که نگاه یا همان فرهنگ کلی جامعه به مقوله ازدواج افراد دارای معلولیت نیازمند تغییر و اصلاح است. در فاصله بین ۲ کلاسش با او همکلام میشویم. میراخوری شطرنج را هم برای کمبینایان و هم برای دیگر افراد تدریس میکند. آنلاین و حضوری هم فرقی نمیکند. او حسابی مشغول ادامه تحصیل در رشته تربیتبدنی است، اما بعد از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد مشاوره تصمیم گرفت نتیجه تلاش و تحقیق خود را به شکل کتاب منتشر کند. میگوید: «ازدواج و انتخاب همسر در دختران کمبینا ونابینا با رویکرد پدیدارشناختی» موضوع اصلی کتاب اوست.
- مسئولان، مخاطب ویژه
میراخوری از مشکلاتی که تا به حال درباره افراد دارای معلولیت مطرح شده و بارها به گوشمان خورده است، میگوید. میپرسیم: مخاطب این کتاب کیست و آیا مخاطب کتاب جامعه کم بینایان هستند؟ اینطور پاسخ میشنویم: «افراد کمبینا و نابینا که خودشان میدانند اوضاع از چه قرار است. چه نیازهایی دارند و چطور در جامعه نادیده گرفته میشوند. در واقع مخاطب من در این کتاب همه افراد جامعه هستند و بهطور ویژه، مسئولان را مخاطب قرار دادهام. من در این کتاب در مورد چالشها و حرفهای ناگفته یک دختر نابینا یا کمبینا صحبت کردهام. زندگی تجربه شده و عین جملات او را در کتاب آورده و تحلیل کرده و راهکار ارائه دادهام. بیراه نیست اگر بگویم این کتاب، هم برای افراد عادی و هم برای اقشار تحصیلکرده بسیار قابل استفاده است.
همینطور برای نهادهایی مثل شهرداری، بهزیستی، وزارت کار و جوانان. این کتاب حرف برای گفتن دارد.» کتاب را تورق میکنیم و نگاهی به آمار میاندازیم. پژوهشها با هدف بررسی پدیدارشناختی ازدواج وانتخاب همسر دردختران کمبینا و نابینا انجام شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، گروه نمونه که شامل ۲۰ نفر از دختران کمبیناو نابینای دارای پرونده در سازمان بهزیستی تهران که ۲۵ تا ۴۰ساله هستند و تا به حال ازدواج نکرده و مجرد ماندهاند، در بازه زمانی اردیبهشت تا آبان ماه ۱۳۹۶ برای شرکت در مصاحبه انتخاب شدند که به پرسشها در قالب یک مصاحبه ۴۵ تا ۷۵ دقیقهای پاسخ دادند. درمجموع پس از۱۳۴۰ دقیقه مصاحبه، دادهها، تحلیل ونتایج بررسی شد.
- ازدواج، حق بلافصل افراد دارای معلولیت
میراخوری میگوید: «این کتاب از آمار صحبت میکند و خیلی ساده با مخاطب ارتباط میگیرد. بحث این است که نیاز ازدواج را برای افراد کمبینا و نابینا یکی از حقوق بلافصل زندگی این افراد ببینیم. همانطور که دیگر افراد جامعه این حق را دارند، نباید به واسطه نابینایی این حق از افراد کمبینا یا نابینا سلب شود.» مهمترین حرف این کتاب یا بهتربگوییم مهمترین چالشی را که نابینایان برای انتخاب همسر با آن روبهرو هستند، نویسنده اینگونه بیان میکند: «نخستین مورد ترسهایی است که افراد کمبینا یا نابینا با آن درگیر هستند.
بخشی از ترسها فردی است و بخش دیگر، ترسهایی که از سوی جامعه به افراد داده میشود. به دلیل طرز تفکر اجتماعی و فرهنگی ما، این ترسها برای نابینایان بیشتر میشود.» او در ادامه درباره یکی از مهمترین ترسها میگوید: «قیاس کردن. مقایسه مهمترین ترسی است که افراد کمبینا یا نابینا با آن درگیرند. مثلاً اگر استکان از دست شما بیفتد و بشکند، همه میگویند مواظب باش. اما اگر این اتفاق برای یک فرد نابینا بیفتد میگویند طفلکی نمیبیند. این اتفاق عادی ممکن است برای همه رخ بدهد و بین بینا و نابینا فرقی نیست. اما بزرگنمایی یک اتفاق برای افراد معلول خیلی بیشتر است. ترس دیگر اینکه این افراد نسبت به تعهد همسر خود دلهره دارند که آیا همسر پایبند زندگی است و تا چه زمانی در زندگی مشترک متعهد میماند. اشتغال، هزینهها و اطرافیان که دائم در حال مقایسه هستند هم مزید بر علت است.»
- یادگیری مهارت زندگی
میراخوری در این کتاب راهکارهایی هم ارائه کرده است و آموزش برخی مهارتها برای نابینایان را لازم میداند: «آموختن ۱۰ مهارت زندگی ضروری است. مثل مهارتهای اجتماعی و شناختی، کنترل خشم، برقراری ارتباط و... دقت کنید که من نابینا از خودم شناخت دارم، ولی از جنس مخالف هیچ شناختی ندارم. این یکی از معضلات بزرگ جامعه نابینایان است. مهارتهای خودآرایی، خانهداری، همسرداری و فرزندپروری هم از جمله مهارتهایی است که باید آموزش داده شود.» این کتاب میگوید که حرف دختران نابینا، ترسهایشان و معیارهایشان برای انتخاب همسر چیست. طرز تفکر خانوادهها نسبت به جامعه معلولان و طرز تفکر جامعه را بررسی میکند که آیا اصلاً این حق را برای نابینایان قائلند که ازدواج کنند یا نه. میراخوری میگوید: «خانوادهها توقع دارند که نابینایان حتماً با افراد نابینا ازدواج کنند یا نابینا اصلاً حق ازدواج ندارد که شاید فرزندانشان هم نابینا شوند و این چرخه ادامه یابد.» میراخوری قصد دارد مستندات علمی و پژوهشی کتاب را برای چاپهای بعدی تکمیل کند: «در خلال پژوهش، آقایان نابینا گفتند چرا از زبان ما پژوهش انجام نشده. فعلاً مراحل اولیه تحقیق آغاز شده است.»