مینا شهنی: همیشه از کنارشان می‌‌گذریم، در پیاده‌روها آهسته‌آهسته راه می‌روند، روی نیمکت‌های پارک می‌نشینند و به دور دست خیره می‌شوند.

چشمان‌شان خسته‌است و صدای گرفته‌شان انگار از جایی از دوردست به گوش می‌رسد. گروه‌گروه دور هم جمع می‌شوند؛ همه سرگرمی زندگی‌شان همین است و دیدار خویشاوندان.

عبور از کوچه‌ها و نشستن در پارک تا وقتی ادامه دارد که هوا خوب است، هوا که رو به گرمی و سردی می‌رود جمع‌نشینی‌ها هم یکسره تعطیل می‌شود، ماندن در کنج خانه تنها راه گذراندن زمان است.براساس نتایج یک تحقیق اختلالات اضطرابی در سالمندان شایع‌تر و رایج‌تر است.

بررسی‌های دانشمندان دانشگاه پترزبورگ نشان می‌دهد که اختلالات اضطرابی در سالمندان روی کیفیت زندگی آنها تاثیر زیادی می‌گذارد.به گفته این دانشمندان، افراد پیر در مورد سلامت، مسائل اقتصادی، رخدادهای معمولی زندگی در 6 ماه آینده بسیار نگرانند و این نگرانی فعالیت‌های روزمره آنان را مختل می‌کند و کیفیت خواب آنان بدتر می‌شود.

درک  شرایط روحی سالمندان، معمولا برای خانواده‌ها کمی دشوار است. غالبا خانواده‌ها در برخورد با سالمندان به‌دلیل نداشتن آگاهی کافی و چگونگی برخورد با آنها این نگرانی‌ها را ندارند و همین سبب بروز اختلاف در میان خانواده‌ها می‌شود.

بازنشستگی آغاز بحران

بازنشستگی نخستین نقطه سالمندی برای بیشتر افراد است. آیا شده به کسی، بازنشستگی‌اش را تبریک بگوید و او شادمان پاسخ تبریک را بدهد. آنها بیش از آن‌که خوشحال باشند که پس از بازنشستگی وقت بیشتری برای استراحت و تفریح دارند، معمولا نگران شرایط جدید هستند.

با آغاز دوره بازنشستگی، حقوق دریافتی کمتر از زمان اشتغال است، این در حالی‌است که همزمان خانواده فرد بازنشسته گسترش پیدا کرده و حضور عروس و داماد و نوه نیازمند صرف هزینه‌های بیشتری است. رفت‌وآمد خانواده فرزندان، بازنشستگان را با هزینه‌های زیادی روبه‌رو می‌کند که معمولا از عهده آن برنمی‌آیند. مشکلات مالی از یک سو و ماندن در خانه از سوی دیگر فرد بازنشسته را کلافه می‌کند و درست همان هنگامی که فرد نیازمند روابط عاطفی قوی‌تری است، این رابطه‌ها سردتر و کم‌رنگ‌‌تر می‌شوند و احساس ناامنی را افزایش می‌دهند.

بیرون از خانه نیز چیزی جز جمع‌های دوستانه در انتظار بازنشستگان نیست. نیمکت‌های پارک‌های محلی و گفت‌وگو با سایر بازنشستگان تنها کاری است که می‌‌توانند انجام دهند، البته در شرایطی که آب و هوا هم مناسب باشد.

وعده خانه‌های مهر

خانه‌های مهر که بنا بود در تمامی شهرهای کشور ساخته شود، پاسخ دولت به نیاز بازنشستگان بود، این خانه‌ها قراربود در پارک‌ها ساخته شوند و بازنشستگان بتوانند از فضای آن استفاده کنند.

در همین رابطه مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی گفت: شهرداری‌ها در هر مرکز استانی که زمین بدهند خانه‌های مهر بازنشستگان احداث و راه‌اندازی می‌شود. پس از آن‌که وزیر رفاه و تامین اجتماعی کشور اعلام کرد که خانه‌های مهر برای رفاه حال بازنشستگان در سراسر کشور ایجاد می‌شود، طرح ساخت این خانه‌ها فراز و نشیب زیادی را پشت سرگذاشت و هنوز به سرانجام نرسیده است. آخرین بار در مرداد ماه  مدیر‌عامل سازمان تامین اجتماعی در این‌باره گفت: احداث خانه‌های مهر در تمام مراکز استان‌های کشور جزء مصوبات استانی هیات دولت بوده که در این راستا در هر مرکز استانی که شهرداری زمین به سازمان تامین اجتماعی ارائه دهد خانه‌های مهر احداث می‌شود. 

 به گفته حسینعلی ضیایی، سازمان تامین اجتماعی بدون اینکه زمین را بنام بزند در همان محل مورد نظر شهرداری در هر مرکز استان، خانه مهر را با بودجه خود سازمان تامین اجتماعی احداث می‌کند. به هر حال وعده خانه‌های مهری که دولت به بازنشستگان به‌عنوان گروه بزرگی از سالمندان کشور داده‌ هنوز عملی نشده‌است و زمستان امسال هم بازنشستگان می‌مانند و صندلی‌های پارک‌های شهر.

خانه‌نشین‌ها

حضور سالمندان در اجتماع تا آن‌جا ممکن است که توانایی بیرون رفتن به تنهایی را داشته‌باشند و بتوانند به راحتی خانه را برای مدتی ترک کنند، اما در بسیاری موارد سالمندان به‌دلیل مشکلات جسمی توانایی خارج شدن از خانه را ندارند. خانه‌نشین شدن سالمندان و مشکلات روحی آنان نیز به مشکلات خانواده‌ها و نزدیکان آنها  می‌افزاید. وقتی صدای گرفته زنی میانسال که مسئولیت نگهداری از مادر سالمندش را در خانه به‌عهده دارد در گوش می‌نشیند، حزن پنهان شده در پس کلمات مهرآمیزی که در وصف مادرش می‌گوید، نشانی از خستگی انجام کاری مداوم و سخت دارد.

او می‌‌گوید: شکایتی از نگهداری مادرم ندارم، سال‌هاست این کار را در کنار دیگر مسئولیت‌هایی که برعهده من است انجام می‌دهم، اما این روزها مدام به این فکر می‌کنم که چرا هیچ نهاد دولتی و حتی سازمان حمایتگر مردمی پیدا نمی‌شود به کسانی که از بستگان سالمندشان نگهداری می‌‌کنند، کمک کند.

بعد از هر جمله می‌گوید:« نه این‌که فکر کنید من از نگهداری مادرم ناراضی‌ام، فقط از نظر روحی گرفته و خسته‌ام.» از همسرش می‌‌گوید که نهایت همکاری را در این سال‌ها با او داشته و از مادرش در خانه‌ای که با همسر و پسرش زندگی می‌کند نگهداری می‌کند.
از همسایه‌ای می‌‌گوید که سال‌ها همدم مادرش بوده و عصرها دم غروب آفتاب می‌آمده بغل دست پیرزن می‌نشسته و از همه جا حرف می‌زده تا کمکی کرده‌باشد. از مادرش می‌گوید که چقدر مهربان بوده و هست و همیشه سپاسگزار زحمت‌های من  است و همین سپاسگزاری او سبب شده که همیشه با شوق و ذوق کارهایش را انجام بدهم.

به حرف زدن از خودش که می‌رسد، صدایش در گلو می‌شکند، سکوت می‌کند‌ و بعد از مکثی کوتاه بریده بریده ادامه می‌دهد، می‌‌گوید: باور کنید که خسته‌ام، اصلا انرژی برای زندگی کردن ندارم، مدام نگرانم، می‌‌ترسم نکند نیمه شبی که من خوابیده‌ام پیرزن به خواب ابدی برود، می‌ترسم از خانه بروم بیرون برای خرید و  برگردم ببینم پیرزن از روی تخت افتاده پایین.

سیاهه نگرانی‌اش آن‌قدر طولانی است که نفسش بند می‌آید. قسم می‌خورد که مادرش را بیش از حد دوست دارد، فقط از نگرانی‌ها و دلشوره‌ها خسته شده است.  میان کلماتش می‌گوید: اصلا دوست ندارم که به جایی بسپرمش، نه خانه سالمندان را دوست دارم نه جاهای دیگر را، می‌ترسم پیرزن از تنهایی و غصه  دق کند. این‌قدر نگران است که مبادا پیرزن غصه بخورد خودش را پاک فراموش کرده، اما سؤالش این است: چرا هیچ کس به فکر ما نیست؟ از میان این‌همه نهاد دولتی این‌همه نهادهای خیریه خصوصی هیچ کس به «ما» فکر نمی‌کند. منظورش از «ما» کسانی است که در شرایطی شبیه خودش سال‌هاست پاسخ مهر پدر و مادر را می‌دهند.

دلش می‌خواهد کسی به درد دلش گوش بدهد، کمی همدردی کند یا حتی تحسینش کند، به‌خاطر صبرش و برای عشقی که نثار مادرش می‌کند. از دلسوزی‌اش می‌گوید: گاهی دلم می‌سوزد مادرم حوصله‌اش سر می‌رود، دلش می‌‌خواهد کسی بیاید کنارش بنشیند و حرف بزند. کاش یکی بود هر چند وقت یک‌بار می‌آمد چند ساعتی کنار مادر می‌نشست با او گپی می‌زد و از تنهایی درش می‌آورد، من گاهی نمی‌توانم این کارها را انجام بدهم.

یک روز برای یک عمر

 در 365 روز سال یک روز بنام سالمند سند خورده‌است و همین یک روز توجه همه را به سالمندان و مشکلات‌شان جلب می‌کند.  بنا بر آمارهای دفتر سازمان ملل متحد در تهران، تا سال 2050 جمعیت سالمندان ایران به تعداد 26 میلیون و 393 هزار نفر خواهد رسید که در آن زمان سالمندان 26 درصد از کل جمعیت کشور را تشکیل خواهند داد.