شهری که بیش از 750 کیلومتر مربع مساحت دارد، کمترین امکانات را برای بهرهمندی سالمندان اختصاص دادهاست. در واقع زندگی در این شهر بزرگ اقتضائاتی را میطلبد که یکی از آنها سالمند نبودن است. در واقع تهران شهری است برای کار و تلاش و نه چیز دیگر. اگر کسی به دوران بازنشستگی رسید مسلما جایی بهتر از پارکها در انتظارش نیست. البته فرهنگسرای سالمند طی سالهای اخیر و با تشکیل گروهها و تشکلهای مختلف سعی در اصلاح این تلقی دارد.
سهم سالمندان از مجموع قوانین تصویب شده در کشور ما فقط یک درصد است که ۶۲ درصد آن به امور اقتصادی، ۲۲ درصد اجتماعی و ۱۶ درصد به امور رفاهی، بهداشتی پرداخته است که اغلب این مصوبات به شکل بخشنامههای دولتی و سازمانی صادر شده است. بیش از ۷۰ درصد سالمندان معتقدند که از تجارب آنها کمتر استفاده میشود و پیام پنهانی آن نیز عدمفراخوانی سالمندان به مشارکت در امور است. این درحالی است که براساس آمارها هماکنون نزدیک به ۵ میلیون سالمند در کشور زندگی میکنند که این رقم تا سال ۱۴۰۰ به ۱۰میلیون خواهد رسید. (براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، در حال حاضر حدود ۶۰۰ میلیون نفر در جهان در رده سنی بالای ۶۰ سال هستند) بنابراین ضرورت توجه به مسائل سالمندی چه از سوی دولت و چه از سوی خود افراد اجتنابناپذیر و حتی ضروری است.
احمدعلی اکبری کامرانی، رئیس مرکز تحقیقات سالمندی که سالهاست درخصوص سالمندان فعالیت میکند، میگوید: مرکز تحقیقات سالمندی ایران، توسط وزارت بهداشت راهاندازی شده است. حوزه فعالیت این مرکز در ۳حیطه آموزش، پژوهش و خدمات است. این مرکز بهصورت عمده بر تحقیقات کاربردی در زمینه سالمندی تمرکز دارد تا با توجه به شرایط فرهنگی، اعتقادی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ایرانی، نیازهای سالمندان را شناسایی کند و متناسب با آن خدمات مناسب را برای پاسخگویی نیازها به ارگانهای اجرایی معرفی کنند.
بسیاری بر این باورند که تا وقتی دغدغه اصلی جامعه، جوانان و مسائل مربوط به این قشر است چه ضرورتی به پرداختن به مسائل سالمندی است که هنوز بحرانی نشده است. در حالی که همه میدانیم یکی از مؤلفههای برنامهریزی کلان کشور، جمعیت است. با نگاهی به آمار و کمی دقت بر ترکیب جمعیت میتوان پی برد که چرا بر توجه به مسائل سالمندی و برنامهریزی برای آن از هماکنون تأکید میشود. «سال ۱۳۶۵، ۴۵ درصد جمعیت ما را افراد زیر ۱۵ سال تشکیل میدادند؛ جمعیتی که نیازمند مدرسه و آموزش بودند. بنابراین بحران آن زمان ساخت مدرسه و آموزش آنها و بهداشت این گروه بود و در کنار آن برنامهریزی برای کنترل جمعیت که خوشبختانه نتیجه داد و الآن جمعیت زیر ۱۵ سال ما، ۲۵ درصد است. اما آن جمعیت زیر ۱۵ سال، سال ۱۳۶۵ هماکنون جوانی را سپری میکنند و خواهان شغل، ازدواج و مسکن هستند.
در حالی که اگر ما پیشبینیهای لازم را برای گروهی که هماکنون به جوانی رسیده میکردیم دیگر با سونامی مسکن روبهرو نمیشدیم. دقیقا به همین دلیل است که ما تأکید داریم با برنامهریزی و مدیریت صحیح جلوی بحران سالمندی که دو دهه دیگر گریبانگیر کشور خواهد شد، گرفته شود. کشورهای مبتلا به سالمندی میگویند که با وجود پیشبینیها و برنامهریزیها باز هم نسبت به پدیده سالمندی غافلگیر شدهایم، در آمریکا جمعیت بالای ۶۵ سال ۱۲ درصد است و هزینه درمان آنها ۳۶ درصد و یک سوم کل پذیرش بیمارستانی مربوط به سالمندان است و بیمه این کشور سالانه حدود ۷۰ میلیارد دلار بابت هزینه سلامت سالمندان میپردازد و این ارقام هشداری است برای برنامهریزان، مسئولان و ادارات بیمه که از هماکنون باید پیشبینیهای لازم را در این مورد انجام دهند.
پیشبینیهای لازم و آیندهنگری هر فرد برای اینکه در دوران سالمندی از امنیت اقتصادی بهرهمند باشد، ضروری است. هر چند در این زمینه صندوقهای بازنشستگی نیز باید در کارکرد خود دقت و تجدیدنظر کنند؛ چرا که فردی که در جوانی میزانی از حقوق خود را برای دوران بازنشستگی پس انداز میکند و نزد این بخش میگذارد انتظار دارد در زمان کهولت از آن حق به خوبی بهرهمند شود.
عمدهترین مشکل سالمندان در کشور نبودامنیت و در گام نخست نبودامنیت اقتصادی است، این امر بسیاری از ناراحتیهای جسمی و روانی را به همراه دارد که با این وصف، مهمترین اقدام جامعه برای سالمندان باید ایجاد امنیت اعم از امنیت اقتصادی، بهداشتی و سلامتی، اعتباری و اجتماعی و شغلی باشد. این در حالی است که طرح مدون، سراسری و همه جانبه مسائل سالمندی در کشور وجود ندارد، فعالیتهای غیرمنسجم و جسته گریختهای از سوی برخی افراد و سازمانهای دلسوز در گوشه و کنار شروع شده و به تبع آن نتایجی نیز حاصل شده است، اما بهدلیل اینکه این فعالیتها محدود است و تنها در بخشی از نقاط شهر یا کشور صورت میگیرد، تأثیر آن نیز نامشخص و نامحسوس است.
ایجاد کلینیک ویژه سالمندی توسط دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی یکی از اقداماتی است که برای سلامتی و بهداشت جسمی و روانی سالمندان صورت گرفته است. برخی سازمانهای فرهنگی برای سالمندان، توانستهاند گام نخست را بسیار محکم بردارند. اما این امر با کار یک سازمان و نهادی خاص به سرانجام مطلوب نمیرسد و تنها زمانی نتایج کار مؤثر خواهد بود که متخصصان و کارشناسان، مسئولان اجرایی و فرهنگی کشور، مسئولان بهداشت و درمان و همین طور مسئولان رفاه و تامین اجتماعی همه در کنار یکدیگر قرار گیرند.
اینکه جامعه جوان امروز به سرعت به سمت سالمندی میرود و سالمندی نیز جزء لاینفک زندگی و مسئله همه افراد است، ابتدا ضرورت دارد این نکته را در کشور جابیندازیم تا همه به این باور برسند که مسئله سالمندی مربوط به قشر یا گروه خاصی نیست و همه مردم نیز آن را تجربه خواهند کرد، پس چه بهتر که برای آن برنامهریزی کنیم و این امر را مستلزم یک برنامه منسجم و همگانی بدانیم که در آن نه یک سازمان که همه سازمانها، نه هر یک به سوی هدف خود، که همگام و در یک جهت پیش روند.
وزارت رفاه بهعنوان یکی از سازمانهای متولی سالمندان براساس قانون اساسی موظف به ارائه خدمات به این قشر است. متأسفانه در کل کشور خدمات بهطور کامل و مرتب با توجه به رشد جمعیت انجام نمیشود. این در حالی است که باید در این زمینه برنامهریزیهای بیشتری صورت بگیرد.