همشهری آنلاین _ پروانه بهرام نژاد:با دستان کبره بسته و آبسرد مشغول شستن کهنه و لباس بچههاست. چند دقیقه آنها را داخل لگن با دست میفشارد و اندکی بعد دستانش را از آب بیرون میآورد و زیربغل میگذارد تا گرم شود. نه خبری از پوشکهای بستهبندی است، نه موادشوینده متعدد. بانو چند لگن لباس برای شستن به حیاط آورده و با صابون آنها را کفمال و زیرلب دعا میکند که کاش آبگرمکن زودتر راه بیفتد تا او و بقیه مادران کورههای آجرپزی مجبور نباشند در سرما با آب سرد لباس بشویند. آنها جایی در جنوبشرق پایتخت و حدفاصل فرونآباد و خاتونآباد زندگی میکنند. ۱۹کوره آجرپزی در این محدوده وجود دارد و اکنون ۱۷۰ خانوار ۲ تا ۸ نفره در آنجا ساکن هستند و در حسرت برخورداری از حداقل امکانات بهداشتی و درمانی. در آخرین روزهای پاییز مهمانشان بودیم و از خواستههایشان گفتند و شنیدیم. شخصیتها حقیقی هستند اما نامها مستعار. چون دلشان نمیخواهد اسمشان رسانهای شود.
- کسب درآمد فقط ۵ ماه از سال
در کمرکش جادههای خاکی و پشت دیوارهای آجری به نسبت بلند، آنجا که خبری از هیاهوی شهر نیست، مردان و زنان هر روز با دمیدن خورشید بیدار میشوند و خستگیناپذیر برای خشتخشت زندگی میجنگند. سر صبح است و داخل محوطه مسکونی کوره آجرپزی، خلوت. جز هیاهوی ۲ خردسال مشغول بازی در حیاط، صدایی به گوش نمیرسد. بانوی جوان به استقبال ما میآید. میگوید: «۱۹کوره آجرپزی در محدوده فرونآباد و خاتونآباد وجود دارد. اکنون ۱۷۰ خانوار ۲ تا ۸ نفره اینجا ساکن هستند اما تابستان تعدادشان به بیش از ۲۰۰ خانواده میرسد. هر دو اتاق برای یک خانواده است که معمولاً از روستاهای دورافتاده شهرهای مختلف کشور و افغانستان به اینجا آمدهاند. روستاییان زمستان به خانههای گلی خود برمیگردند و تابستان دوباره به کورههای آجرپزی میآیند. چون آنجا کار ندارند، مجبورند به اینجا بیایند. اهالی اینجا ۵ ماه در سال کار دارند و در این مدت هم آنقدر درآمدشان بالا نیست که بتوانند بقیه سال را از آن استفاده کنند. بقیه روزها بیکارند یا جوانترها در کارخانه کار میکنند. برخی هم برای درآوردن پول نان در اطراف، ضایعات جمع میکنند تا زنده بمانند. مگر چقدر در این محدوده ضایعات هست؟ البته چند روزی است که گروه جهادی شهید قنبر ثامنی برای ما حمام و دستشویی میسازد و برای تعدادی از مردان کارآفرینی شده که غنیمت است.»
- حمام و دستشویی مشترک
پردهرنگی در ورودی را پوشانده و سرامیکها بوی نو میدهد. یک گوشه تلی از سیمان ریخته و در سوی دیگر چند لوله آب و روی آبخوری هم آفتابه سفید جا خوش کردهاست. بانوی جوان که بچهها او را «خاله مریم» صدا میزنند، ساختمان درحال تکمیل را نشان میدهد و میگوید: «اعضای گروه جهادی شهید قنبر ثامنی برای ارتقای بهداشت و درمان اینجا با توزیع لباس گرم و کفش تا بازسازی حمام و دستشویی فعالیتهای خوبی داشتند که از آنها تشکر میکنیم. یک ماه پیش وسایل بازی برای بچهها در محوطه نصب کردند. قبلاً حمام و سرویس بهداشتی مشترک اهالی، کهنه و سیمانی بود. هرچه میشستیم تمیز نمیشد اما حالا خیلی خوب شده و قابل شستوشوست.» کارگران مشغول کار هستند. یکی با فرغون مصالح میبرد و دیگری سرامیکها را روی هم نصب میکند. هر کسی یک گوشه کار را گرفته تا زودتر ساخت این حمام و دستشویی به سرانجام برسد. بانوی میانسال که کنار شیر آب مشغول شستن کهنه و لباس بچههایش است، میگوید: «دستشویی و حمام قابل استفاده نبود و سنگ آن شکسته بود. حتی جوهر نمک هم آن را تمیز نمیکرد و محل تجمع ویروس و بیماری بود. از طرفی سرویس بهداشتی خانمها و آقایان یکی بود.»
- در قلمرو گرسنگی و سوءتغذیه
در دورتادور محوطه مسکونی کورهها، درهای آهنی شبیه به هم دیده میشود که زنانش همپای مردان تابستانها کار میکنند. بانوی جوان ادامه میدهد: «کار برای مردان به تنهایی سخت است. بانوان گل درست میکنند و خشت خام میزنند. عملاً در سرما اینجا کار نیست و خیلیها به نان شب محتاج هستند، چه برسد به دکتر رفتن. چند وقت پیش صدای گریه یکی از بچهها تا نیمهشب امان همه را بریده بود. طاقت نیاوردم و سراغ مادرش رفتم و علت را پرسیدم. بچه از گرسنگی گریه میکرد. خانوادههای اینجا خوراک بچهها را به زور تأمین میکنند، چه برسد به میوه. خیلیها سوءتغذیه دارند.» خاله مریم یک کیسه دارو برمیدارد و راهی کورههای دیگر در انتهای جاده خاکی میشود. پسرک با دیدن او که برایش تداعیگر خبرهای خوب است، دواندوان به سوی اتاقها میرود و فریاد میکشد: «خاله آمده... بازم دست پر آمده...» خاله، مردان و زنان را صدا میزند و داروها را یکی یکی تحویلشان میدهد. یکی معده درد دارد و دیگری برای سردردهای مداومش، مسکن میخواهد. چندنفری شامپوی ضدشپش برای بچهها میگیرند. خاله میگوید: «چند مورد شپش مشاهده شده. این شامپو را برای بچهها استفاده کنید. مسکنها را هم وقتی درد شدید دارید، بخورید. خیّران تهیه کردهاند. داروهای ضروری مورد نیازتان را بگویید تا بگویم باز بخرند. قرار است دکتر بیاید. خبر میدهم.»
- زمان از دسترفته برای مداوا
خاله مریم و همسرش برای شناسایی خانوادههای دارای بیمار و نیازمند کمک بسیار تلاش میکنند اما خیلی وقتها از دست آنها نیزکاری برنمیآید: «لگن یکی از بچههای کوچک دررفته. ۴ ماه در عذاب بود. هزینه ۲۰میلیون تومان درمان آن را نداشت تا اینکه خیّران این مبلغ را تأمین کردند اما متأسفانه عمل موفقیتآمیز نبود و خوب نشد. چون برای مداوا دیر شده بود. یکی از ویژگیهای مشترک اهالی اینجا این است که برای درمان دیر اقدام میکنند و همین عامل درمان را خیلیوقتها غیرممکن میکند. یکی از بچهها که الان ۱۲ ساله است از نوزادی ناراحتی قلبی دارد. حالا هیچ دکتری جراحی او را قبول نمیکند. میگویند: عمل او باید یکسالگی انجام میشد. باید با قلب سوراخ زندگیاش را ادامه دهد. از این موارد اینجا زیاد است. چند نفر از بچهها شکاف کام داشتند. وقتی غذا میخوردند در گلویشان میپرید که خیّران هزینه را قبول کردند و جراحیها موفقیتآمیز انجام شد. چند ماه پیش یکی از همسایهها قرار بود در خانه زایمان کند؛ چون هزینه دکتر و بیمارستان را نداشت. اگر به کمک خیر او را به بیمارستان نمیرساندیم حتماً هم او و نوزادش از بین میرفتند. خیلی وقتها خیّران نمیتوانند کمک کنند. چون هزینهها بالاست.»
- تحمل دردهای جانکاه
وقتی حالشان بد است پیاده یا با موتور برای رسیدن به مرکز بهداشتی درمانی تا فرونآباد میروند که آن هم با سختیهایی همراه است. یکی از مردان میگوید: «باران رحمت خداست. دعا میکنیم همیشه ببارد و سختیهایش را به جان میخریم. اما مصیبت ما زمانی شروع میشود که باران میبارد و راه، گلآلود و تردد سخت میشود.» «زهرا» بانوی میانسال ساکن محدوده صحبتهای او را ادامه میدهد: «مگر میشود کسی مریض نشود؟ خیلیها مریض میشوند اما با آن کنار میآیند و تحمل میکنند تا خوب شوند. چون پول ندارند پیش پزشک نمیروند. خودم بعد از ۴ روز تحمل درد، توانستم به دکتر بروم. سرم نوشت اما هزینه تزریق آن را نداشتم. فقط مسکن را گرفتم تا دردم آرام شود. بچهها را برای سنجش به خانه بهداشت فرونآباد میبریم و رایگان واکسیناسیون انجام میشود. پوشک که نمیتوانی بخریم. با کهنه آنها را نگهمیداریم.»
- مُسکنهای موقت
همگی متفقالقول هستند که کمکهای موقتی بیفایده است. «صدیقه» میگوید: «خیلیها میآیند، عکس میگیرند و میروند. واقعیت این است که دیگر برنمیگردند. یکسری هم کارهای موقتی انجام میدهند که فایده چندانی ندارد. کار باید اساسی باشد. گاهی پزشک خیر به اینجا مراجعه میکند. اما چون دارو همراه ندارد عملاً معاینهاش بیفایده است. دولتمردان باید فکری کنند که در کنار توصیه به افزایش جمعیت، امکانات را فراهم کنند. بچههایی که به دنیا میآیند به رفاه و امکانات نیاز دارند. اینجا، حاشیه شهر تهران هیچ امکاناتی ندارد. دولت باید یک زمین در نظر بگیرد و برای اهالی اینجا خانههای ۴۰ و ۵۰مترمربعی بسازد. چون داشتن خانه برایشان رؤیاست یا کسب و کار راه بیندازد تا این افراد کار و تلاش کنند و درآمد همیشگی داشته باشند. راحت بگویم؛ الان پولشان فقط کفاف زنده ماندن را میدهد. منطقه، بزرگ و تعداد خانوادهها و بچهها زیاد است و نیازمند حمایت بیشتر. خیّران اگر کمک کنند، مساعدتها به دست نیازمندان واقعی میرسد. مردم اینجا سهمی از بودجه ندارند. چرا کسی به فکرشان نیست؟ آدمهایی داریم که چند شغل دارند اما جوانان اینجا در حسرت یک شغل و کسب درآمد هستند. وقت آن رسیده به مردم ماهیگیری یاد بدهند.» هوا سرد است. خیلیها بخاری ندارند و برای گرم شدن خانه، اجاق گاز را روشن میکند. خاله مریم تعریف میکند: «این کار خطرناک است. اما یکی از اعضای خانه، گوشی تلفن همراهش را کوک میکند تا هریک ساعت بیدار شود مبادا دچار مرگ خاموش شوند. ساعت زنگ میخورد و بیدار میشود و گاز را خاموش و در و پنجره را باز میکند تا بچههایش نمیرند. این فرد که معمولاً مادر خانواده است یک شب نمیتواند راحت بخوابد و زندگی نمیکند.»
- گروه جهادی شهید قنبر ثامنی برای ارتقای بهداشت کورههای آجرپزی آستین همت بالا زدهاست
ساخت حمام و سرویسبهداشتی
کمتر از یک ماه از حضورشان در محدوده جنوبشرق پایتخت میگذرد. اعضای گروه جهادی شهید قنبر ثامنی توانستهاند وضعیت متفاوتی در زمینه بهداشت اهالی ایجاد کنند. حالا آنها با فعالیت در کوره شماره ۳ موفق شدهاند، حمام و چند چشمه سرویس بهداشتی زنانه و مردانه مجزا با تجهیزات جدید بسازند تا گامی در جهت کاهش بیماریها و ارتقای بهداشت مردم بردارند. «هادی آذری» مسئول این گروه جهادی که از اواخر سال ۱۳۹۸ تشکیل شده است درباره اقدامات انجام شده میگوید: «در محدوده کورههای فرونآباد، بچهها امکانات بازی نداشتند و سرویس بهداشتی دچار نواقصی بود که پس از بازدید، آنها را بازسازی و تجهیز کردیم. بررسیها نشان داد عفونت بدن میان بچهها و بانوان، زیاد و ناشی از کمبود بهداشت بود. چون اهالی از دستشویی و حمام مشترک استفاده میکردند. اکنون ۴ چشمه مردانه و زنانه و حمام مجزا برای آنها ساختهایم. برای کورههای دیگر محدوده هم اگر بتوانیم این برنامه را اجرا میکنیم. از آنجا که هزینه ساخت این امکانات زیاد است، برای تأمین آن به کمک خیّران نیازمندیم.»
اشتغالزایی با فعالیتهای عمرانی
ساخت این سرویسهای بهداشتی و حمام تقریباً ۲۲ روز طول کشیده و برای تکمیل آن از توانایی افراد بومی نیز استفاده شده است. آذری میگوید: «با هدف اشتغالزایی از توان بومیها استفاده کردیم. میخواستیم از بیرون کارگر بیاوریم اما از مردم کمک گرفتیم تا حرفه یاد بگیرند و درآمدزایی داشته باشند. همچنین کنار توالت و حمام، آبخوریهای ایستاده نصب کردیم تا بتوانند برای شستوشوی ظرفهایشان از آنجا استفاده کنند. چون قبلاً ظرف را روی زمین میشستند که سلامتشان را به مخاطره میانداخت. قرار است بهزودی با پزشک متخصص به این محدوده برویم تا اهالی را معاینه کند. با توجه به گستردگی کورههای آجرپزی فرونآباد، فعلاً مستقر خواهیم بود. چون انجام کارهای نصفه، دردی از اهالی دوا نمیکند. همچنین با توجه به اینکه اهالی از نظر تغذیه نیز دچار مشکل هستند، سبدکالا تهیه و توزیع کردیم. وسایل بهداشتی و لباس زیر هم در اختیارشان قرار دادیم.»
- امیدآفرینی از سوی فرهنگسرای امید
مدیریت فرهنگی و هنری منطقه ۱۳ با هدف امیدآفرینی برنامههای مختلفی برای محرومیتزدایی اجرا میکند. «پروانه دوستی» مدیر این مراکز دراینباره میگوید: «توزیع لوازم بهداشتی، ماسک، الکل و موادضدعفونی دعوت از پزشکان برای معاینه اهالی و پایش وضیعت سلامتی آنها و اصلاح موی سر بچهها از جمله این کارهاست. با گروههای جهادی هم برای ساخت حمام و سرویس بهداشتی در کورهها مشارکت داریم. امیدوارم خیّران با احساس مسئولیت در حد بضاعت خود به کمک محرومان بیایند.