اینها دغدغههای «محبوبه نجفخانی»، مترجم نامآشنا و پرکار کتابهای کودک و نوجوان است. به گزارش خبرنگار دوچرخه، نجفخانی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ادامه داد: بچههای امروز از خردسالی با تبلت و گوشیهای هوشمند آشنا هستند و زمان زیادی را به بازیهای کامپیوتری اختصاص میدهند. حالا ما میتوانیم روی این موارد سرمایهگذاری کنیم؛ یعنی اگر در این بازیها به تاریخ و فرهنگ هم توجه شود، اتفاق خوب و خوشایندی است. برای مثال پسربچهها به بازیهای اکشن، علاقه دارند. پس میتوان در قالب بازیهای کامپیوتری آدمهایی را به تصویر کشید که ضدقهرمان و شخصیتهای منفی داستاناند و کارشان از بین بردن محیط زیست و میراث فرهنگی است؛ از آن طرف هم میتوان محیطبانها حافظان میراث فرهنگی و بناهای تاریخی را قهرمانها و شخصیتهای مثبتی دانست که با تخریبگران میجنگند و آنها را نابود میکنند.
به گفته مترجم «آبشار یخ»، نویسندگان غربی از انجیل و افسانههای خود، به طور غیرمستقیم بهره برده و داستانهای جذاب نوشتهاند، در حالیکه تعداد انگشتشماری از نویسندگان ایرانی از این امکان و ظرفیت استفاده کردهاند. البته ناگفته نماند که آثار درخوری هم نوشتهاند؛ اما در مجموع، بیشتر بازنویسیها و داستانهای مذهبی ما برای کودکان و نوجوانان جذاب نیستند.
او با اشاره به اینکه مترجمان در کارهای خود به مسایل و دغدغههای جهانی توجه میکنند، بیان کرد: ما دست به انتخابهایی میزنیم که تنها به فرهنگ و آداب و رسوم یک کشور خاص تعلق ندارند و به یک دغدغه جهانی پرداختهاند. برای مثال در مجموعهی «جودی دمدمی» به داستانی با عنوان «جودی دنیا را نجات میدهد» برمیخوریم که در آن به مسئله بازیافت توجه شده یا در «مدرسه عجیب و غریب» با معلم هنری آشنا میشویم که به بچهها میگوید هیچ چیز خود را دور نریزید؛ ما میتوانیم با همهی دورریختنیها، کاردستی بسازیم و کار هنری کنیم و نمایشگاه بگذاریم. سؤال من این است که واقعاً چند درصد معلمهای هنر ما اینگونه رفتار میکنند؟