همشهری- فرشاد شیرزادی: محبوبه نجفخانی از مترجمان چیرهدست ادبیات کودک و نوجوان است. شمار کتابهایی که او تا به امروز منتشر کرده از ۲۳۰ عنوان گذشته است. نظرها و پیشنهادهای او در حوزه ادبیات کودک و نوجوان قابل اعتناست و ازجمله مترجمانی است که نظر و تجربههای خودش را دارد و به هیچ عنوان در کار هنری از دیگری تقلید نکرده است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته گذشته آماری از مطالعه نوجوانان در سال ۹۸ ارائه داد که تکاندهنده بود. در اینباره و موضوعاتی دیگر در ارتباط با حضور پررنگ زنان در ادبیات کودک و نوجوان با محبوبه نجفخانی گفتوگو کردهایم.
- در ۲ دهه اخیر، حضور زنان در عرصه تولید و ترجمه ادبیات چشمگیر بوده است. حضور فعال آنان را حاصل چه مشخصههایی میدانید و چه نتیجهای در برخواهد داشت و چقدر به سود ادبیات بوده است؟
در عرصههای مختلف هنری، زنان فعالیت پیگیر و مستمر دارند و حضور و فعالیت آنها به ادبیات محدود نمیشود. حضور زنان در حوزه کتاب به کشورمان ایران هم محدود نمیشود. در کشورهای غربی و توسعهیافته نیز حضور زنان پررنگ است. در ادبیات کودک، بدیهی است که زنان بیشتر از مردان فعال هستند؛ نه اینکه نویسنده مرد نداشته باشیم، اما تعداد نویسندگان زن بهمراتب بیشتر است. شاید دلیلش این باشد که بانوان مادرند یا با کودکان کار میکنند و شناخت جزئینگرانهتری از روحیات کودکان دارند و بهتر میتوانند نیازها، علایق و آرزوهای کودکان را در داستانها و رمانها منعکس کنند. البته هر نویسندهای با توجه به دید و تجربه و آنچه از نقایص کودکان در جامعه آماری خودش میبیند، دست به آفرینش ادبی و ترجمه میزند. اما در عین حال باید اشاره کنم که نیازهای کودکان در هر سنی بیش و کم شبیه به هم است؛ بهطوری که نمیتوان گفت این نیاز صرفا مختص یک کودک غربی یا آسیایی یا عرب است. از سوی دیگر شاید سرزمینی از بیخ و بن، رنگ و بوی نیازهایش متفاوت باشد یا به فرض غم نان داشته باشد یا بچهها امنیت نداشته باشند، اما در کشورهایی که غم نان کمتر است و امنیت نسبی تأمین میشود، کودکان نیازهای مشترکی دارند و روحیاتشان مشابه هم است و مشکلاتی که نوجوانان با پا گذشتن به سن بلوغ، درگیرش میشوند، شاید ۸۰ تا ۹۰ درصدش شبیه به یکدیگر است. بانوان حتی اگر مادر نباشند، با درک زنانهای که از نیازهای کودکان و نوجوانان دارند، اگر دست به قلم ببرند، بهتر میتوانند در اینباره بنویسند و مسائل را مطرح کنند. کودکان اقصینقاط جهان نیز پس از مدتی این درک و دریافت را خواهد داشت که فقط آنها نیستند که با مشکلات دستوپنجه نرم میکند.
- نوع نگاه زنان تفاوت بنیادین با نگاه مردان در ادبیات دارد؟
به گمانم زنان ریزبینترند و با جزئیات همهچیز را میبینند و با حس زنانه و لطیفی که دارند بهخوبی میتوانند احساسات کودکان و نوجوانان را جذب کنند. شاید بتوانیم بگوییم زنان به همین دلیل در این عرصهها موفق ظاهر شدهاند.
- هفته گذشته آماری را از زبان وزیر ارشاد شنیدیم مبنی بر اینکه در سال ۹۸، ۷۰ درصد نوجوانهای ایرانی بین سنین ۱۵ تا ۱۸ سال اصلا کتاب غیردرسی نخواندهاند. بهنظر شما این آمارها نگرانکننده نیست؟
سالهاست که صرفا درباره این آمارها صحبت میشود. وقتی آمار گرفته میشود باید راهحل موضوع را هم مطرح کنند، اما طی سالهای اخیر حرکتی برای رفع این مشکل انجام نشده یا اگر شده مقطعی بوده است. در دورهای یارانههایی به ناشران میپرداختند که بهنظر من اشتباه محض بود؛ چرا که باعث شد ناشرانی وارد بازار کتاب شوند و به صرف کتاب چاپ کردن، آثار بیکیفیت را بهدست بچهها برسانند تا از امتیازهایی بهره ببرند.
- راهحل این موضوع از نظر شما چیست؟
باید از کشورهایی که در این زمینه موفق بودهاند، الگوسازی کنیم. موفقیت آنها بدین شکل است که از مدارس و آموزش و پرورش آغاز میشود و سالی ۱۰ تا ۱۲ عنوان کتاب در کنار کتاب درسی ادبیات، برای بچهها معرفی میشود و این کتابها جوایز متعدد گرفته و از ژانرهای مختلف است یا نقدهای زیادی روی آنها نوشته شده و بحث درباه آنها در محافل ادبی بالا گرفته است. حالا چه فانتزی و چه رئال و تاریخی و افسانهای و... . آنها گروههای متخصصی دارند که از کتابداران حرفهای مدارس بوده و خودشان یک پا داور و منتقد کتاب هستند. آنها چنین فهرستهای جدیدی را هر سال استخراج میکنند و معلم ادبیات هم نامزد میشود تا در کنار بچهها این کتابها را بخواند و در کلاس با بچهها راجع به این کتابها بحث کند و حتی نویسنده را به مدرسه دعوت کنند. این امتیاز هم برای بچهها درنظر گرفته میشود که بهطور مثال تا سقف ۵ نمره از درس ادبیات منوط به همین کتابهای درسی و رمان باشد.
در کتابهای غیردرسی ادبیات تنها به یک جنبه از ادبیات پرداخته میشود و تعاملات اجتماعی و چالشهایی که یک نوجوان در زندگی با آن روبهرو میشود و همچنین ارتباط با خانواده و همکلاسیها آموزش داده نمیشود. اما اینها در رمانهای نوجوانان و حتی کتابهای تصویری کودک بهوفور یافت میشود و کمک بزرگی به بچههاست، اما کتابهای درسی بهمراتب کمتر به بچهها در این حیطه کمک میکند. البته از آنها هم میتوان آموخت، اما بچهها طبعا از داستانهای جدید که بتوانند در زندگی خودشان آن را حس کنند، استقبال میکنند. بهتبع نویسندهای هم که کتابش جوایز متعدد کسب میکند روی روانشناسی کودک پژوهش کرده و المانهای زیباییشناسی را میشناسد تا دستکم، کتابی که مینویسد، زیرساخت جذاب، قوی و غنی داشته باشد و با ناخودآگاه ذهن کودک و نوجوان ارتباط بگیرد و آموزشها ملکه ذهن بچهها شود. طبعا بچهها با چنین کتابهایی بهتر ارتباط میگیرند و چه بسا راحتتر بر مشکلات زندگیشان غلبه کرده و از روی زندگی و شخصیت قهرمانهای داستان الگوسازی میکنند.
- وضع در ایران چگونه است؟
شما چند درصد معلمان را میشناسید که کتاب کودک و نوجوان بخوانند؟ بعضیها که در مقطع دبستان تدریس میکنند، کتابخانه عمومی دارند، اما از سوی دیگر ۶۰ تا ۷۰ درصد مدارس ما متأسفانه به هیچ عنوان کتابخانه ندارند. حتی برخی مدارس غیرانتفاعی شمال شهر تهران، یک کتابخانه محقر دارند. تعداد مدارسی که کتابخانه غنی داشته باشند، بسیار اندک است. در یک کلام، کتابخانهای که به کتابهای روزآمد و جدید مجهز باشد، بسیار نادر است. برخی مدارس هم که کتابخانه دارند، متأسفانه کتابدار حرفهای ندارند. کتابدار حرفهای خودش باید یک کتابخوان حرفهای باشد و علاوه بر این که بر ردهبندی کتاب براساس ردهبندی کتابخانههای پیشرفته آمریکا، مسلط باشد، خودش باید بهعنوان مشاور کتاب عمل کند. بسیاری از نوجوانان کتاب دوست دارند و در اینستاگرام درباره آنها مینویسند، اما واقعا چند درصد از بچهها چنین هستند؟ این بچهها معمولا بچههای خانوادههایی هستند که اهل کتابند. بچههای دیگر اما نیاز دارند که مشاوره بگیرند و راجعبه فواید کتابخوانی صرفا صحبت نشود و به خواندن و دانستن و دریافت کتاب ترغیب شوند و به بچههایی که در این فعالیت داوطلبانه شرکت میکنند، امتیاز تعلق بگیرد. از سوی دیگر اغلب مدارس ما متأسفانه معلممحور است و بچهها باید شنونده باشند و نمیتوانند روی نظر معلم حرف بزنند.
- چرا؟
معلم درصورت دیدن چنین وضعی به تریج قبایش برمیخورد! همین دلیل باعث میشود تا بچهها برای اینکه مبادا نمرهای از دست بدهند، ساکت باشند و حرفی نزنند و نظراتشان را در درون خود پنهان و سرکوب کنند و به مرور از درس و کتاب و خواندن و نوشتن دلسرد شوند. ما در این عرصه حالا حالاها کار داریم.
- علاج درد موضوع چیست؟
میتوان از کارشناسان کتاب و شورای کتاب کودک نهادیاست که از سال ۱۳۴۲ روی این مسائل کار و بهترینها را انتخاب میکند و در فهرستی ارائه میدهد، بهره برد. البته بعدها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم این کار را کرد، اما به شکل کمرنگتر؛ چون شورای کتاب در هر حوزهای کارشناس و بررس دارد و فهرستها را هم به شکل رایگان در اختیار بچهها و کتابداران و کتابخانهها قرار میدهد. پس از آن سایت «کتابک» آمد که سایتی غنی و قوی است و از بررسیهای شورای کتاب استفاده میکند و براساس رده سنی کودک و به شکل موضوعی کتابها را طبقهبندی میکند. بهطور مثال اگر شما بخواهید به بچهای کتابی درباره مسئولیتپذیری یا اعتماد به نفس ارائه دهید، شاید این سایت، بالغ بر دهها عنوان کتاب به شما معرفی کند. حوزه روانشناسی و تربیت کودک و رشد بچهها برای آیندههای دور و آموزش آنها که بحثی جداگانه است، اینها را هم شامل میشود. بعدش هم که «لاکپشت پرنده» آمد که کارشناسان آن همان بررسهای شورای کتاب کودک هستند و نویسندگانش، نویسندگان جوانیاند که سالها با کتاب کودک و نوجوان سر و کار داشتهاند. شاید اساسنامه آنها با هم قدری متفاوت باشد، اما وقتی ۲ فهرست را کنار هم میگذارید، درمییابید که ۸۰ تا ۹۰ درصدش شبیه به هم است. همگام با این نهادها حرکت کردن و تلاشها را با آنها هماهنگ کردن شاید بسیاری از مشکلات را کمرنگتر کند یا از میان بردارد.
نظر شما