میدانم که در ادبیات جهانی واژهی «کودکی» را در برابر بزرگسالی دارند و معمولاً افرادِ زیر سن بزرگسالی یا جوانی را کلاً، به ویژه در ادبیات حقوقی و البته به درستی، کودک مینامند. اما «نوجوانی» چیز دیگری است. بهنظرم دوچرخه و ما اهالی دوچرخه را همین جنون نوجوانی زنده و امیدوار نگه داشته است.
ببینید، دوچرخه حالا جوان برومند ۲۱سالهای است که همچنان نوجوان است و نوجوانی میکند. شما که غریبه نیستید، دوچرخه اصلاً نازپرورده نبوده و در این ۲۱سال عمری که از خدا گرفته، روزهای سخت کم ندیده، اما سعی کرده هیچ وقت ناامید نشود و بهرغم سختیها خودش را سرپا نگه دارد و قوی بشود.
* * *
اینروزها با کتاب خوبی آشنا شدهام بهنام «پادشکننده». این کتاب موضوع جذابی دارد و از این حرف میزند که دور و برمان کلی چیز هست که بر اثر ضربه، فشار، استرس و... میشکنند. این را دربارهی ظرفهای شیشهای بیشتر مشاهده کردهایم. مثلاً بعضی از ظرفهای بلوری، چینی و... ساده و با ضربه یا فشار نهچندان زیادی میشکنند. در مقابل اینها ظرفهایی هم هستند که نمیشکنند یا زود و ساده با هر ضربه و فشاری نمیشکنند و به آنها میگوییم «نشکن».
شاید بشود گفت اصل حرف کتاب این است که در برابر «شکننده» نباید واژهی «نشکن» یا «مقاوم» را گذاشت. متضاد چیزی که میشکند یا به تعبیر دیگر شکسته میشود، چیزی نیست که شکسته نمیشود و مقاوم است.
در این حالت انگار در مقابل «۲-» عدد «صفر» را بگذاریم. در مقابل «۲-» عدد «۲+» قرار میگیرد. بنابراین نویسنده در برابر واژهی شکننده واژهی دیگری میگذارد که مترجم کتاب به جای آن از«پادشکننده» استفاده است.
درواقع چیزی شبیه زهر و پادزهر را میگوید. پادشکننده چیزی نیست که فقط نمیشکند، بلکه چیزی است که براثر فشار و ضربه واسترس نه فقط نمیشکند، بلکه قویتر و مقاومتر هم میشود.
مثل وقتی که مقدار کمی یا ضعیف شدهی یک عامل بیماریزا مانند همین ویروس کرونا را در قالب واکسن به بدن ما تزریق میکنند. آن عامل بیماریزا یا ویروس میخواهد به بدن ما آسیب بزند، اما چون بدن ما پادشکننده است، در برابر این ویروس نه فقط نمیشکند که مقاومتر میشود و بعداً اگر مقدار بیشتری از این ویروس هم وارد بدن ما بشود، میتواند مقاومت کند و از پس آن برآید.
* * *
ماجرای کتاب پادشکننده نوشتهی «نسیم طالب» و ترجمهی «مینا صفری» را نوشتم که بگویم دوچرخه هم پادشکننده است. در طول این سالها سختیها و فشارهای زیادی بر دوچرخه وارد شده، اما دوچرخه از پس آنها برآمده و همچنان زنده و فعال مانده و قویتر شده است. دوچرخه در این سالها همیشه با فراز و فرودهایش پیش رفته، نوجوان مانده و تلاش کرده از تحولات دنیای نوجوانی و پیشرفتهای فناوری جا نماند.
آنروزهایی که تازه حضور در شبکههای اجتماعی رسم شد، دوچرخه کانال تلگرامی و صفحهی اینستاگرامی خودش را راه انداخت و هنگامی که هنوز در خانوادهی بزرگ همشهری، چندان به پادکست توجه نمیشد، رادیودوچرخه با کمک نوجوانها و جوانهای پرانرژی دوچرخهای فعال راه افتاد. حالا هم امیدوارم دوچرخه، این نوجوان ۲۱ساله، باز هم راهی از دل سختیها برای خودش باز کند و باز هم نوجوان و فعال برای نوجوانان ایران بماند.
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۴
مناف یحییپور: نمیدانم اولینبار چه کسی واژه یا اصطلاح «نوجوانی» را ابداع کرده و به کار برده، اما واقعاً دستش درد نکند؛ چه واژهی جذاب و متناسبی ابداع کرده است. جوانی خودش پر از شور و هیجان و انرژی است. حالا فکرش را بکنید که وقتی همین جوانی با «نو» همراه میشود، چه جنون زیبا و پرهیجانی میآفریند!