همشهری محله _ مریم باقرپور: هزار و ۴۲۰ دانشآموز و ۶۰۰ خانوار در جنوب کرمان، بیجار، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان، آذربایجان شرقی، کرمانشاه، ایلام، سنندج و خرمشهر تحت پوشش قرارگرفتهاند تا بوی خوش نیکوکاریای که از محله بیمه و شهرکهای اکباتان و آپادانا برخاست با شکلگیری «بنیاد نیکوکاری رایحه» گسترش یابد. «فاطمه تندگویان» که بیشتر او را به واسطه برادر شهیدش، «محمدجواد تندگویان»، میشناسیم، از بنیانگذاران خیریه و مدیرعامل بنیاد است. این روزها، بیشتر اوقات او با پیگیری امور بنیاد نیکوکاری رایحه سپری میشود.
چطور شد که محله بیمه، کانون شکلگیری خیریهای شد که این روزها بیش از هزار دانشآموز را تحت پوشش دارد؟
سال ۱۳۶۲ به محله بیمه آمدم. آن زمان ارتباط چندانی با اهالی نداشتم تا اینکه در ماه مبارک رمضان، در جلسهای خانگی شرکت کردم که اعضای آنبا توجه به شرایط کشور، در کارهای فرهنگی و در زمینه کمک به جبهه، برپایی کلاسهای تفسیر قرآن و روخوانی و حتی آموزش دفاع شخصی فعالیت داشتند. پس از آن کانون فرهنگی با مشارکت همین بانوان شکل گرفت که کلاسهایش در قالب دورههای چندساله برگزار میشد و حتی اعضا مدرک دریافت میکردند. تأکید کانون بر ارتقای توانایی علمیو ظرفیتهای بانوان بود. البته همچنان کلاسها در خانه اعضای کانون برگزار میشدو شامل دختر خانم دباغ در شهرک اکباتان هم میشد. این روند ادامه داشت تا سال ۱۳۷۶ که با همان بانوان فعال محله بیمه تصمیم به راهاندازی خیریه گرفتیم و در نهایت سال ۱۳۸۰ خیریه به ثبت رسید؛ گرچه در این مدت کارهای ما در قالب فرهنگی و خیریه ادامه داشت.
یعنی تقریباً ۴۰ سال کار فرهنگی و خیرخواهانه. سخت نبود؟
کاری که برای مردم و با نیت رضای خدا باشد، با همه موانعش زیباست. اتفاقاً ما با موانع زیادی رهبهرو بودیم و حتی در دورهای با اداره اوقاف به دلیل قرارگرفتن مرکز خیریه در کنار یک مکان دینی درگیر شدیم. اما به لطف خدا توانستیم همه مشکلات را پشت سر بگذاریم.
شما هنوز هم در محله بیمه ساکن هستید؟
نه. اما تا سال گذشته منزل را داشتیم، چون از آنجا خاطرات زیادی داشتم. بهویژه از زمانی که پدر و مادرم از سال ۱۳۷۶ به دلیل شرایط جسمانی پیش ما آمدند و با حضور آنها و وجهه برادرم، چهرههای زیادی به منزل ما رفتوآمد میکردند.
خیریه رایحه با گذشت زمان رشد کرد. اما گویا هنوز هم در بیشتر فعالیتها، خود شما حضور فعال دارید. ماجرا چیست؟
رایحه مانند بچهای است که به من سپرده شد. این روزها گرچه به بلوغ رسیده و دامنه فعالیتش در سراسر کشور بسط یافته، اما بخشی از هویت وجودی ما شده است و ادامه فعالیتش با تلاش ما معنا مییابد. در این سالها شاهد بودهام که برخی بدون هیچ چشمداشتی با ما همکاری کردهاند. بنابراین، بیمعناست که من فقط نظارهگر فعالیت دیگران باشم. به همین دلیل، ۱۴ تا ۱۵ ساعت از روزم را به این کار اختصاص میدهم. البته اینطور هم نیست که تمامی مسئولیتها را برعهده داشته باشم؛ برای هر حوزه فعالیتی، از اشتغال تا درمان و...، مسئولی انتخاب شده که بیشترشان هم جوان هستند و اطمینان دارم اگر روزگاری من نباشم، آنها میتوانند رایحه را موفقتر از حالا اداره کنند.
خاطرهای از این سالها برای مابگویید؟
هر روز ما خاطره است. یکی از این خاطرات مربوط به همین چند روز پیش بود. ما ۳ برادر را تحت پوشش داشتیم که پس از گذراندن دوره دانشگاه از پوشش ما خارج شدند. چند روز پیش یکی از آن برادران با شمارهای از خارج از کشور تماس گرفت و گفت: «میخواهم حامی یک نفر باشم. شماره حساب بدهید.» او شبانه ۱۵۰ دلار اندوخته خود را به حساب ما واریز کرد. ما توقعی از آن فرد نداشتیم، اما با این کارش خستگی را از دوش ما برداشت و نشان داد که هنوز محبت رنگ نباخته است.
افراد چه زمانی از گروه شما خارج میشوند؟
شرط اصلی خودکفایی است؛ در برخی موارد در دوره دیپلم و گاهی با پایان دوره دانشجویی. خواسته ما از افراد تحت پوشش، تحول است و به همین دلیل در این زمینه روی خانوادهها، حتی ساکنان روستاهای دورافتاده، زیاد کار میکنیم.
گویا برادرتان هم در کارهای خیر مشارکت داشت. چقدر از او الگو گرفتهاید؟
چند روز پیش به دروازهغار رفتم تا باخیریه «صبح رویش» آشنا شوم. آنجا مدرسهای بود که من در ۱۶ سالگی همراه برادرم به آنجا میرفتم. خاطراتم با دیدن مدرسه زنده شد، چون برادرم در هر دوره باکلی کتاب و دفتر به آن محدوده محروم میرفت تا به بچهها درس بدهد. گرچه در این میان کارسیاسی هم انجام میداد تا مردم را آگاه کند. من هم همراهیاش میکردم. بعدها با زندانی شدن و شهادتش، من کارهایش را ادامه دادم. البته این روزها دیگر کار سیاسی را برای همیشه کنار گذاشتهام، چون معتقدم که سیاست به کار خیر لطمه میزند. به همین دلیل، دغدغهام فقط رایحه و مردمم است.
- ۷ خدمت متفاوت
خدمات بنیاد نیکوکاری رایحه شامل ۷ بخش تحصیلی، درمانی، اشتغالزایی، مددکاری، پشتیبانی، مشاوره و فرهنگی با زیرشاخههایشاناست.
خدمات تحصیلی: شامل برنامهریزی تحصیلی، پشتیبانی تحصیلی، مصاحبه و مشاوره تحصیلی، کلاسهای کمکآموزشی و مهارتی، ارائه کتابهای کمکآموزشی و برنامههای فرهنگی است.
خدمات درمانی: در این بخش با تشکیل شناسنامه سلامت برای افراد تحت پوشش، مددجو به پزشک ودندانپزشک ارجاعو از خدمات کمک هزینه درمان و بستری، تأمین تجهیزات درمانی، تأمین دارو، تأمین شیرخشک نوزادان و آموزشهای خودمراقبتی بهرهمند میشود.
خدمات اشتغالزایی: شامل مشاوره شغلی، استعدادسنجی، آموزش مهارتی و حرفهای، خوداشتغالی و کارآفرینی، وام اشتغال، بازاریابی و برپایی نمایشگاه و بازارچه میشود.
خدمات مددکاری: شامل شناسایی و مصاحبه، بهبود وضعیت زندگی، تشخیص و ارزیابی مشکلات، بررسی وضعیت خودکفایی و... است.
خدمات پشتیبانی: این خدمات را میتوان شاملتأمین ملزومات مورد نیاز خانوادهها، اعطای وام به مددجویان، تأمین بستههای معیشتی، تأمین جهیزیه و سیسمونی و... دانست.
خدمات مشاوره: در زمینههای فردی، خانواده، ازدواج و زوج درمانی است.
خدمات فرهنگی: شامل آموزش مهارتی، هنری و رایانه با اعطای دیپلم رسمی کاردانش، مهدکودک و پیشدبستانی و کتابخانه است.
- از دامداری تا خیاطی بانوان
توانمندسازی مادران سرپرست خانوار و توسعه اشتغال آنان یکی از فعالیتهای مؤسسه است و در همین زمینه متناسب با محل، برنامهریزی میشود. بهعنوان مثال، بیشترین فعالیت در کهگیلویهو بویراحمد در زمینه توسعه دامدر روستاهاست. به همین دلیل، مؤسسه با اهدای دام زنده و با هدف تکثیر و پرورش دامها، فعالیت مؤثری داشته است. یا بااهدای طیور (مرغ و خروس) برای پرورش و اشتغالزایی، به ۴۰ خانواده در روستاهای لیر، کوشک، بلوط بنگان، دشمن زیاری، سوق و خلیفهای، تلاش شده آنها به خودکفایی برسند. البته در شهرستان سوق از توابع استان کهگیلویه، رایحه با ایجاد یک کارگاه خیاطی، زنان سرپرست خانوار را به کار گرفت. این کارگاه با۲ دستگاه چرخ خیاطی صنعتی و یک دستگاه اتوی مخزندار تجهیز و راهاندازی شد.
- رایحه از چه کسانی حمایت میکند
بنیاد رایحه با شعار «تحصیل فرزندان مستعد و توانمندسازی خانوادههای زنسرپرست» و ارائه خدمات، فرصت استفاده بهینه از زندگی و دسترسی به آیندهای بهتر را برای این قشر فراهم کرده است. این بنیاد بهطور معمول قریب به۳۰۰ خانواده زنسرپرست بافرزندان کمتر از۱۸ساله را در شعبه مرکزیو بیش از ۹۰۰ دانشآموز را در تهران و مناطق محروم تحت پوشش دارد. حدود ۷۰ نیروی داوطلب هم بهصورت پارهوقت و تماموقت در بنیادمشغول به فعالیتاند که بیشترشان را بانوان داوطلب تشکیل میدهند. بخشی از منابع مالی بنیاد و همچنین ساختمان و هزینههای مربوط به آن از طریق مؤسسه فرهنگی رایحه فاطمه(س) تأمین میشود.
- کتابخانهای برای همه
سال ۱۳۸۶ با مشارکت «کاظم قلمچی» کتابخانه مؤسسه در فضایی به وسعت ۲۰۰مترمربع، شامل بخش مخزن سایت و سالن مطالعه، راهاندازی شد. در این کتابخانه بخش مخزن کتابخانه با ۱۵ هزار جلد کتاب در موضوعات مختلف با سالن مطالعه وجود دارد و در طول سال شهروندان از ساعت ۸تا۱۶ میتوانند از کتابخانه استفاده کنند. این کتابخانه در جاده مخصوص کرج، نرسیده به شهرک اکباتان، خیابان بیمه سوم، خیابان شهید عظیمی، خیابان شهید قربانی، روبهروی پارک گلایل است و نه تنها افراد تحت پوشش، بلکه تمامی شهروندان میتوانند از آن استفاده کنند. شمارههای کتابخانه ۴۴۶۳۱۳۱۳ـ ۴۴۶۶۱۵۱۵ است.
۱۰ استان کشور و استان تهران تحت پوشش رایحه هستند.
۱۵ دانشجو هم از خدمات بنیاد رایحه بهرهمند هستند.
۶۰۰ خانوار در کشور تحت پوشش رایحه هستند که شامل تهران نمیشود. چون استان تهران تا نیمسال نخست قریب به۳۰۰ خانواده و ۲۶۰ دانشآموز را تحت پوشش دارد که اکثرشان در مناطق ۵، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۱۸ و ۱۹هستند.
۱۴۲۰ دانشآموز تحت پوشش بنیاد هستند که توسط خیّران از آنها حمایت میشود. البته بنیاد رایحه در طول سال، شماری از محرومان مناطق حاشیه تهران، در محدودههای اسلامشهر و پاکدشت، و تعدادی از تبعه افغانستانی را هم تحت پوشش دارد.
- بانیانی که دلگرممان میکنند
«رؤیا معصومی»، عضو بنیاد نیکوکاری نیکوکاری رایحه، میگوید: «در طول این سالها، همکاری خیّران و نیروهای داوطلب با رایحه، باعث ایجادخدمات گستردهای در مناطق کمبرخوردارشده است و در این میان حضور افرادی مانندمجتبی احمدیان، بیشتر بانیان را دلگرم میکند. چون احمدیان و امثال او که روزی مددجوی مؤسسه بودند، حالا جزو حامیان هستند. تعداد این افراد کم نیست. امیدواریم گامی برای کاهش رنج شهروندان برداریم.»
- من پسر رایحهام
«مجتبی احمدیان» از نخستین ساعتهای پنجشنبه باید مسیر شرق تا غرب پایتخت را در روز تعطیل کاریاش طی کند تادر برنامه آموزشی برای نوجوانان پایه دوازدهم مؤسسه خیریه مشارکت کند. او همیشه از این وضعیت ابراز خوشحالی میکند و حتی نوجوانان دبیرستانی او را با القاب عمو و آقا مجتبی صدا میکنند. او روزهای پنجشنبه به محلی میرود که خودش سال ۱۳۸۲ بهعنوان مددجو در آنجا پذیرش شد و حالا با گذشت ۱۸ سال، مددکار، راهنما و مربی است. او میگوید: «من پسر رایحهام و خوشحالم که میتوانم به محلی خدمت کنم که روزی حامی من بود.»