همشهری محله _ سحر جعفریان:. در محله فرحزاد زندگی میکند و سرگرم تحصیل در کلاس نهم است. میخواهد در آینده دندانپزشک شود و بر تعداد مدالهای قهرمانی کلکسیون ورزشیاش بیفزاید. همه این ویژگیها به خودی خود برای جذاب شدن یک مصاحبه کافی است. گفتوگوی ما با این نوجوان قهرمان که خود را برای مسابقات جهانی پیش رو در ترکیه آماده میکند، مقابل شماست.
- افتخارآفرینی ملی در گرو استعدادپروری
«امید رضایی»، پدر و مربی هستی، از استعداد ذاتی دخترش میگوید: «استعداد دخترم فقط برخاسته از فضای خانه و علاقهمندی من به موتور نیست. گاهی تواناییهایی در او با این سن کم میبینم که میتوانم ادعا کنم این استعداد در او ذاتی است؛ کاش استعدادهایی مانند هستی هرگز هدر نروند، چون هم سلامت فرد و هم سلامت جامعه را تأمین میکند؛ سلامت جسمی، روحی و اجتماعی که مهمترین ارمغان آن میتواند پیشرفتهای ورزشی و افتخارآفرینیهای بزرگ ملی باشد.» رضایی میافزاید: «هر مسابقهای در سطح کشوری و جهانی در راندهای مختلف برگزار میشود که هر راند هزینه زیادی دارد. بهطور مثال، در حال حاضر هر راند خارج از کشور، آن هم در حوزه کشورهای خلیجفارس، حدود ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان برآورد میشود. واضح است که هر خانوادهای بضاعت تأمین این هزینهها را ندارد. کاش تدبیری اندیشیده شود تا نخبههای ورزشی، ضمن شناسایی، از حمایتهای عضویت در تیمهای ملی و شرکت در اردوها برخوردار شوند.»
- جای خالی برخی حمایتها
آخرین افتخارآفرینی هستی، دی ماه در مسابقات دی. ام. ایکس امارات بود. او توضیح میدهد: «دختران بسیاری هستند که به این رشته ورزشی علاقه دارند، علاقهای که برای به ثمر رسیدن، نیاز به حمایت و پشتیبانی مادی و معنوی از سوی سازمانها و نهادهای مرتبطدارد. البته تاکنون فدراسیون موتورسواری و اتومیبلرانی بانوان، بهویژه خانم فیروزه سیدمهدی، بهعنوان نایب فدراسیون، حمایتهای دلگرمکنندهای از من و امثال من کردهاند. اما هنوز هم جای خالی حمایتهایی مانند تبلیغات، اطلاعرسانی، آموزش تخصصی و اسپانسرهای قوی احساس میشود. در مورد حامی مالی باید بگویم که توجه به بانوان قهرمان موتورسوار میتواند سودآوریهای مالی مطلوبی به همراه داشته باشد.»
- برای هدفم گاز میدهم
او که تاکنون در ۱۳ مسابقه ملی و بینالمللی شرکت کرده، یکی از ماکتهای موتور را که گوشهای از میز تحریرش جا دارد در دست میچرخاند و میگوید: «پدرم مربی من شد و با مهربانی تجربههایش را در اختیارم گذاشت. از طرفی مطالعه و تحقیق درباره این رشته ورزشی را هم خودم دنبال کردم. سال ۱۳۹۶ با همان موتور که هدیه گرفتم در مسابقات کشوری بانوان، رده سنی ۷ تا ۱۲ ساله، مقام نخست را کسب کردم. تشویق و همراهیهای پدر و مادرم، مرا باانگیزهتر میکرد. به هر حال این رشته ورزشی برای بانوان خطرناک تلقی میشود و از سویی پرهزینه هم است. بنابراین اگر دلگرمی آنها نبود، شاید امروز این افتخارها و موفقیتها را در این سن تجربه نمیکردم.»
او میافزاید: «بعضیها تصور میکنند این رشته ورزشی مردانه است یا چون برای بانوان خطرناک محسوب میشود، نباید در آن فعالیت کنند. به همین دلیل گاهی افراد از من میپرسند که نمیترسی؟ یا اگر آسیب ببینی چه؟ من هم پاسخ میدهم آدم برای هدفش میجنگد. البته دقیق ترش این است که من برای هدفم با جمع امتیازهای لازم گاز میدهم! من و موتورم قهرمان هستیم.»
- موتور؛ هدیه تولد ۹ سالگی
در اتاقش، علاوه بر کتابخانه و میز تحریر، میتوان ماکت انواع موتور و پوسترهایی از قهرمانان موتورسوار راتماشا کرد و با نگاهی گذرا به اطراف میشود از علاقه و آرزوهای او آگاه شد؛ علاقهای که به واسطه پدر در اوایجاد شده و رشد کرده است. هستی میگوید: «پدرم به موتورسواری علاقه داشت. در مسابقات مختلفی هم شرکت میکرد تا اینکه با وارد شدن آسیب جدی به پایش، تصمیم گرفت مسابقات موتورسواری را کنار بگذارد. موتور همیشه جزو جدانشدنی زندگی ما بوده و همین نکته باعث شد تا من هم به موتورسواری، بهعنوان رشته ورزشی، علاقهمند شوم تا اینکه پدرم در جشن تولد ۹ سالگیام یک موتور ۷۰ سیسی به من هدیه داد که آن زمان بیش از ۳ میلیون تومان قیمت داشت. بهترین هدیهای بود که تا آن زمان گرفته بودم. هنوز هم آن موتور را دارم.»