همشهری آنلاین _ پروانه بهرامنژاد: این فیلم در واقع بخشی از زندگی «مجید شریفواقفی» را به نمایش میگذاشت. آنچه میخوانید فراز و فرود حیات اجتماعی و سیاسی یک استعداد درخشان است که با هنر نقاشی آشنا بود، تدریس میکرد، در قیام مردمی به رهبری امام خمینی کفن پوشید، عنصری تأثیرگذار در مبارزات علیه رژیم پهلوی بود و سرانجام پیش از انقلاب ترور شد.
«مجید شریفواقفی» مهرماه ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. مدرسه را به دلیل نبوغ و استعداد ذاتیاش از کلاس دوم شروع کرد و در پایان تحصیلات دبیرستان در مسابقات معلومات عمومی کشور حضور یافت و حائز رتبه سوم شد. او تابستانهایش را کنار دست «محمدحسین مصورالملکی»، هنرمند و مینیاتوریست نامدار، میگذراند و کار میکرد و همانجا به شاگردان خارجی پدرش زبان فارسی آموزش میداد. قبل از ورود به دانشگاه، سال ۱۳۴۲، به دنبال قیام مردم قم به رهبری امام خمینی(ره)، همراه کفنپوشان به پشتیبانی از امام(ره) در راهپیمایی حاضر بود و عکسها و اعلامیههای امام را در بازار و کوچهها نصب میکرد.
سال ۱۳۴۵ در کنکور دانشکده فنی دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی تهران و دانشکده نفت آبادان شرکت کرد و در هر سه عرصه، رتبههای اول و دوم را به دست آورد و در تیر ۱۳۴۹ تحصیلاتش را در رشته مهندسی برق به پایان رساند.
او در طول دوران تحصیل دانشجویی ممتاز بود به گونهای که از سوی وزیر دربار وقت و معاونش تقدیرنامههایی گرفت. همچنین در تشکیل انجمن اسلامی، تأسیس کتابخانه دانشگاه، برپایی جلسات سخنرانی، برنامهریزی برای مبادله کتاب بین دانشجویان و راهاندازی گردشهای علمی و ورزشی برای آشنایی و اتحاد بیشتر دانشجویان فعالیت داشت.
پس از فراغت از تحصیل، او بخشی از دوره آموزش نظامی خدمت سربازی را در اداره برق منطقه فارابی تهران طی کرد و در همین ایام به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد که در آن روزها به اقدام مسلحانه علیه سلطنت پهلوی میپرداخت.
در شهریور سال ۱۳۵۰ با اسناد و مدارکی که از یک خانه تیمی به دست آمده بود نام شریف واقفی هم لو رفت و مأموران به سراغ او رفتند، اما توانست از دست ساواک بگریزد. مجید از آن پس زندگی مخفی را آغاز کرد. محسن سید خاموشی که در ترور شریفواقفی دست داشت، مینویسد: «یک روز شریفواقفی در محل کارش بود؛ از طرف ساواک آمدند که او را دستگیر کنند. پیش او آمدند، گفتند: آقای شریفواقفی کجاست؟ او در جواب گفت: همینجا بایستید، الآن میروم صدایش میکنم. و بعد رفت و متواری شد.»
با شروع زندگی مخفی، شریف واقفی به همراه احمد رضایی به بازسازی سازمان مجاهدین پرداخت که تمام کادرهای برجسته خود را از دست داده بود. در مهر ماه ۱۳۵۱ مجید به مرکزیت سازمان راه یافت. نزدیک به ۳ سال بعد، تقی شهرام بعد از عضویت در مرکزیت سازمان، با همراهی بهرام آرام، مارکسیست شدن سازمان را اعلام کردند، اما مجید شریفواقفی و چند تن از دوستانش در مقابل این موج ایستادند.
کار تصفیه عناصر مذهبی سازمان با عضوگیری نکردن از آنها، شرکت دادن آنها در درگیری مسلحانه یا خلع سلاح و محدود کردن آنها آغاز شد و در نهایت، اعضای مارکسیستی سازمان به این نتیجه رسیدند که از طیف مذهبی سازمان انتقام سختی بگیرند و مجید شریف واقفی را به قتل رساندند.