همشهری آنلاین - فاطمه عسگرینیا: به همین دلیل هر روز شاهد حضور مسافران بیشمار برای بهرهمندی از خدمات درمانی در این کلانشهر هستیم؛ مسافرانی که از راههای دور و نزدیک خود را به پایتخت میرسانند تا در مراکز درمانی دولتی به دردهای خود پایان دهند. ۴۶ بیمارستان دولتی در تهران فعال هستند. قدمت ۲۷ بیمارستان از ۵۰ سال هم بیشتر است که به همین علت ظرفیت کافی و متناسب با نیاز امروز تهران و بیماران سایر شهرهای ایران را ندارند. بیمارستانهای امام حسین(ع)، امام خمینی(ره)، امیر اعلم، بهارلو، دکتر شریعتی، رازی و... از این دست هستند.
بیمارستانهایی که روزگاری برای جمعیت محدود تهران ساخته شدند و حالا نمیتوانند پاسخگوی نیازهای موجود باشند و عمدتاً بیماران و همراهانشان در مسیر دریافت خدمات درمانی در این مراکز با مشکلات بسیاری مواجه میشوند؛ از انتظار طولانی برای اخذ نوبت ویزیت توسط پزشکان تا مراحل پیشرفتهتر درمان. گرچه مراکز درمانی دولتی از ابتدا با هدف ارائه خدمات درمانی رایگان یا ارزانقیمت در کشور ایجاد شدند اما این روزها نه تنها کاملاً رایگان نیستند بلکه استفاده از خدماتشان مشروط به شروط بسیاری شده که صبر و حوصله پیش نیاز همه این شروط است. برای بررسی مشکلات مردم سری به چند بیمارستان دولتی زدهایم.
صبح علیالطلوع در بیمارستان تخصصی ارتوپدی معیری تا چشم کار میکند بیمارانی هستند که هرکدام برای اخذ نوبت قبل از طلوع آفتاب خود را به بیمارستان رساندهاند. در میانشان از اغلب شهرهای کشور دیده میشود؛ از بلوچهایی که لباسهایشان به خوبی معرف آنهاست تا بیمارانی از لرستان و کرمانشاه و حتی خراسان. «حسین» برادرزادهاش را از روستاهای استان کرمان آورده است. میگوید مدتی است که استخوانهایش تند تند میشکند. پسرک ۱۰ ساله با یک دست و پای گچ گرفته روی نیمکت سالن انتظار به خواب رفته است. ساعت ۸ صبح با حضور اپراتور نوبت دهی بدون رعایت فاصله اجتماعی انجام میشود. همهمه زیادی در فضای بیمارستان میپیچد. انگار کسی ترسی از کرونا ندارد؛ مهم پیروزی در گرفتن نوبت است.
انتظارهای طولانی برای ویزیت
بالاخره بعد از موفقیت در اخذ نوبت اولیه مصیبت بعدی شروع میشود. «غلامرضا حسینی» در حالی که زانوی راستش را با پارچهای محکم بسته و بیقراریاش حکایت از درد شدید دارد میگوید: «ماه گذشته پایم در این شرایط نبود. کمی بهتر بود. قانون اینجا اینگونه است که بیماران در مرحله نخست توسط یک پزشک عمومی ویزیت میشوند. بعد اگر پزشک تشخیص بدهد و به پزشک متخصص معرفی کند میتوانیم تازه امید به ویزیت توسط متخصص زانو داشته باشیم. من ماه پیش با درد شدید آمدم و ویزیت اولیه شدم و توانستم مجوز عبور ازخوان اول را بگیرم.خدا میداند که در این یک ماه انتظار برای ویزیت توسط پزشک متخصص چه کشیدهام که ورم پایم به این حد رسیده است.»
سر که میچرخانیم از هر گوشه و کنار بیمارستان صدای نارضایتیها به گوش میرسد و افرادی که معتقدند پول نداشتن و هزینههای بالای پزشکان بخش خصوصی باعث شده تا برای ویزیت تن به چنین سختیهایی دهند.
کاملاً رایگان نیست
در میان تمام بیمارستانهای دولتی که در تهران فعالیت میکنند بیمارستان میلاد چه در بین تهرانیها و چه بیماران شهرستانی طرفداران زیادی دارد. هرچند به قول «علیرضا قربانی» از بیماران حاضر در این بیمارستان نوبت گرفتن از پزشکان و بستری شدن در آن مشروط به شروط خاصی است یا اقبال بلند یا پارتی حسابی. او میگوید: «۳ ماه است که برای دریافت نوبت از طریق سایت بیمارستان تلاش میکنم. هر ساعت که مراجعه میکنم نوبتهای پزشک مورد نظر تمام شده. از کارکنان بیمارستان پرسیدم که چه ساعتی از شبانهروز برای نوبتگیری اینترنتی بهتر است؟ گفتند رأس ساعت ۱۲ شب. این ساعت را هم امتحان کردم اما متأسفانه به نتیجهای نرسیدم.
جالب اینکه در نهایت برای دریافت نوبت از پزشک و انجام عمل جراحی در این بیمارستان متوسل به دلالان نوبتگیری و موفق شدم از این راه نوبت ویزیت توسط پزشک و در نهایت دستور جراحی و بستری را اخذ کنم.»اغلب بیماران که بیمهشان تأمین اجتماعی است انتظار دارند همه مراحل درمانشان در بیمارستانهای تأمین اجتماعی از جمله میلاد رایگان انجام شود، اما اینگونه نیست.
«رضا حدادی» قرار است همسرش تحت عمل جراحی قرار بگیرد. قبل از اینکه کارهای بستری انجام شود فهرست لوازم اتاق عمل در اختیارش قرار گرفته که حدود ۳۰۰ هزار تومانی برای او آب میخورد. او میگوید: «قبل از من پیرمردی در صف بود که نتوانست این ملزومات را تهیه کند و از جراحی منصرف شد. شاید برای خیلیها هزینه گزافی نباشد اما برای کسی که ندارد این رقم هم سنگین است.»
هزینه رفت و آمد، بیشتر از ویزیت متخصص خارج از بیمارستان
سری به بیمارستان قلب تهران در انتهای کارگر شمالی میزنیم. پذیرش اورژانس غلغله است. زن میانسالی مشغول چانهزنی با اپراتور پذیرش است که شرط پذیرش او را دستور پزشک اورژانس همین بیمارستان اعلام میکند. اپراتور میگوید: «برای ویزیت توسط متخصصان بیمارستان باید نامه اورژانس باشد و برای استفاده از بخشهای تشخیصی مثل اکو، تست ورزش و... باید نسخه پزشک متخصص داشته باشید.»
زن مستأصل میگوید: «هزینه ویزیت توسط پزشک متخصص بخش خصوصی را ندارم. هر روز درد بدی در قفسه سینهام احساس میکنم. پزشک اورژانس اینجا هم به راحتی دستور چکاپ قلبی را نمیدهد. مگر اینکه خیلی از درد و بیماری ناله کنیم.» بیماری که در فاصلهای کوتاه متوجه صحبتهای ما میشود میگوید: «برای یک ویزیت و چکاپ کوچک باید بارها مسیر بیمارستان تا خانه را طی کنیم. باور کنید هزینه رفت و آمدمان برابر با قیمت ویزیت توسط یک پزشک متخصص قلب بیرون از بیمارستان است.»
اگر خیّران نبودند میمردم
در بیمارستان شریعتی هم شمار مراجعان زیاد است. بخش قابل توجهی از این بیماران را هم بیماران کلیوی دربرمی گیرند. «الهام» ۴۹ ساله، یکی از بیماران کلیوی این بیمارستان است. در حالی با ما صحبت میکند که به گفته او طبق دستور پزشک باید برای رگگیری از ناحیه گردن و انجام دیالیز به اتاق عمل برود، اما امکانش را ندارد. در توضیح شرایطش میگوید: «دفترچه خدمات درمانی همگانی دارم، اما شرط ورودم به بخش اورولوژی و بستری شدن واریز مبلغی حدود ۶۰۰ هزار تومان است. تأمین این هزینه برای من امکانپذیر نیست. هربار که مجبور میشوم برای تعویض این تجهیزات بیایم باید بالغ بر ۳ میلیون تومان هزینه کنم؛ تازه در بیمارستان دولتی. اگر مددکاری بیمارستان کمک کند میتوانم درمانم را ادامه دهم، در غیراین صورت امکان ندارد که این کارها را انجام دهم؛ چون شرط ورود به بخش و تشکیل پرونده پرداخت این مبالغ است.»
همینطور که مادر ۴۹ ساله دیالیزی مشغول صحبت با ماست پیرمردی سیه چرده که مشخص است از استانهای جنوبی برای درمان آمده با همان تهلهجه زیبای جنوبی میگوید: «خانم! فقرا و دردمندان باید وقت بیماری بمیرند. ما کپرنشین هستیم. درآبادی ما هیچکس مدارک هویتی و شناسایی ندارد که بخواهیم بیمه داشته باشیم. همسرم سرطان دارد. باید هرچند وقت یکبار به تهران بیاییم. از صدقه سر خیّران هر سفر ما که حدود ۱۵ میلیون تومان هزینه دارد از طرف آنها پرداخت میشود. شما فکر میکنید اگر خیّران نبودند ما میتوانستیم از عهده هزینههای درمان برآییم؟ » سری تکان میدهد. رویی ترش میکند و دستهایش را محکم به هم میساید.
نیازمندان حتی توان پرداخت
حداقلی هزینههای درمان را ندارند
«سیدمحمدحسین پناه» از خیّران مسجد حضرت ولیعصر(عج) سالهاست به رسم پدر دستگیری از نیازمندان را ادامه میدهد و بخش زیادی از کمکهای او و دوستانش صرف درمان بیماران نیازمند میشود. او میگوید: «متأسفانه شمار زیادی از بیماران ما حتی توان پرداخت هزینههای ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومانی بخش دولتی را هم ندارند. فرانشیزهای دریافتی از سوی بیمارستانهای بخش دولتی حتی برای افراد دارای بیمه هم سنگین است چه برسد به افرادی که بیمه ندارند. متأسفانه جمعیت این افراد در شهر ما کم نیست.» او میگوید: «وضعیت شیوع بیماری کرونا در اطراف شهر تهران افتضاح است و اغلب بچهها بیمارند.
اما خانوادهها حتی توان انتقال بچهها به بیمارستانها را ندارند.» او طی ۲ سال اخیر هر روز برای یک بیمار در حال پیدا کردن تخت بیمارستانی و دستگاه اکسیژن بوده و به قول خودش گاهی با حقایقی روبهرو شده که زندگی را به کامش تلخ کرده است. حسین پناه میگوید: «یک روز بیمار بدحال مبتلا به کرونا، سرطان و دیابت داشتیم. هرچه دنبال تخت بیمارستانی برای بستری گشتیم در بخش دولتی کسی نپذیرفت. به ناچار به یکی از بیمارستانهای خصوصی مراجعه کردیم و برای ۴ روز بستری این فرد در بیمارستان مجبور شدیم بالغ بر ۲۰ میلیون تومان هزینه کنیم. حالا شما فکرش را بکنید حمایتی از بیماران نیازمند نباشد چه بر سرشان میآید؟ » درد و رنجهای درمان در بخش دولتی قصه تلخ و دردآوری است که از زوایای مختلف میتوان روایت کرد، اما روایت بیشتر آن حاصلی ندارد جز افسوس بیشتر از فاصله میان دنیای فقرا و اغنیا!