سیاوش طهمورث» ابهت خاصی دارد، حتی وقتی با لبخند حرف می‌زند.پشت صدای مقتدر و هیبت مردانه‌اش و با وجود اینکه او را بیشتر با نقش‌های ضدقهرمان در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیون می‌شناسیم، روحیه‌ مهربان و لطیفی دارد.

همشهری آنلاین - مریم باقرپور:وقتی حرف محله زندگی‌اش به میان می‌آید، می‌گوید محله ایران‌زمین شهرک غرب را با هیچ‌جا عوض نمی‌کند. برای بازیگر مجموعه‌های تلویزیونی «گرگ‌ها»، «آینه»، «در پناه تو» و... محله‌اش دوست داشتنی‌ترین جای دنیاست. برای همین قرارمان را با او در پایگاه ستاد مدیریت بحران شهرداری منطقه ۲، نزدیک محل سکونتش، می‌گذاریم؛ چراکه طهمورث به‌تازگی رفت‌وآمد زیادی به این پایگاه دارد و به دنبال انجام کار فرهنگی و آموزشی در زمینه پیشگیری از بحران است. با او درباره محله‌اش و فعالیت‌های روزهای اخیرش به گفت‌وگو نشستیم.

 آقای طهمورث، چرا ایران‌زمین و شهرک غرب را برای سکونت انتخاب کردید؟  
ما در خیابان فرح‌بخش یوسف‌آباد ساکن بودیم که در گذشته بن‌بست بود، اما وقتی به بزرگراه جلال آل‌ احمد دسترسی پیدا کرد و اسیر ترافیک شد، تصمیم گرفتم که از آن محله خارج شوم. وقتی خواستیم جابه‌جا شویم تمام تهران را، از فرمانیه تا اقدسیه، مقدس اردبیلی و...، گشتیم، اما همسرم همه را رد می‌کرد. تا اینکه به خیابان ایران‌زمین آمدیم. برادر مرحومم در خانه‌های ویلایی همین خیابان زندگی می‌کرد و جالب آنجا بود که هر وقت برای دیدنش به این محله می‌آمدیم، می‌گفتیم واقعاً چه کسانی می‌خواهند در این محدوده زندگی کنند. چون ۳۵ سال پیش سعادت‌آباد بیابانی بود و امکانات کنونی هم در شهرک غرب وجود نداشت. همسرم نخستین خانه را که دید گفت همین را می‌خواهم، چون نقشه خوبی داشت. حالا ۲۴ سال از سکونت‌مان می‌گذرد.  


 یعنی فقط نقشه؟  
نه، من شهرک غرب را به دلیل موقعیت و ویژگی‌های خاصش دوست دارم. از طرفی این محدوده محصور نیست و به نظرم بهترین هوای تهران را دارد. دسترسی ما به بزرگراه‌ها هم راحت‌تر است، در حالی‌که اگر در شمال تهران مانند فرمانیه و اقدسیه خانه گرفته بودیم، حداقل ۳ تا ۴ ساعت باید در ترافیک می‌ماندیم، اما حالا در ترافیک کمتری هستیم. من ایران‌زمین و شهرک را بدون فروشگاه‌های زنجیره‌ای، کارواش و تعمیرگاه‌ها دوست دارم و با هیچ‌جا عوض نمی‌کنم.  


 چرا بدون تعمیرگاه و کارواش و...؟  
چون موقعیت ایران‌زمین به هم خورده است و بدون قاعده مشاغل مختلفی در آن ایجاد شده است که جای‌شان در شهرک نیست. البته در شهرک جاهای زیادی هست که هنوز بکر مانده است.  


 پس، از ترافیک فراری هستید؟  
خب! آلودگی هوا و صدا، هر فردی را آزار می‌دهد و قابل تحمل نیست.  


 آقای طهمورث این روزها چه می‌کنید؟  
۲ قرارداد دارم، اما باید منتظر باشم تا به مرحله اجرا برسند. البته جلسه‌هایی هم داشتیم که بتوانیم‌کاری را که ۲۴ سال پیش، ۸ ماه در کشورهای مختلف دنیا و از جمله آمریکا و یک ماه در آلمان و همچنین در فستیوال بین‌المللی آوینیون فرانسه به صحنه رفت، دوباره اجرا کنیم و این بار به شهرهای کشور خودمان و اروپا و کانادا و شاید هم کره ماه (با خنده) برویم تا اجرا داشته باشیم. البته این موضوع تا به سرانجام برسد، زمان می‌برد.  


 منظورتان نمایش «معرکه در معرکه» است؟  
بله. معرکه در معرکه نخستین نمایشی بود که پس از پیروزی انقلاب در خارج از کشور اجرا می‌شد و خوشبختانه ۲۰۰ بار در تهران روی صحنه رفت. پس از آن در آمریکا هفته‌ای ۲ تا ۳ شب اجرا داشتیم و بیشتر تماشاچیان ایرانی‌ها بودند و سالن معمولاً با هزار و ۲۰۰ نفر پر می‌شد. در آلمان هم شبی گفتند که عده‌ای به دنبال به هم زدن اجرا هستند، اما من گفتم نمایش را اجرا می‌کنیم و این کار انجام شد بدون اینکه اتفاقی بیفتد. هنوز هم دوستانم خاطرات آن دوران را یادآوری می‌کنند و معتقدند نمایش خوبی بود.

 
 اجرا در خارج از کشور سخت است؟
 
شاید اولش سخت باشد، چون به فضا و کشوری می‌روید که با فرهنگ خودتان متفاوت است. حتی با ایرانیانی مواجه می‌شوید که در نتیجه سکونت طولانی در خارج از ایران با نیمی از فرهنگ آن دیار همگون شده‌اند. اما جالب اینجاست که ایرانی‌ها حتی با وجود دور بودن ۴۰ یا ۵۰ ساله از کشور، وابستگی خاصی به سرزمین‌شان دارند و وقتی چنین موضوعی مطرح می‌شود همراه هستند؛ چیزی که شاید بین مردم سایر کشورها دیده نمی‌شود.  


 شما کلاس‌های آموزشی هم برای علاقه‌مندان به هنر بازیگری و نمایش داشته‌اید؟  
نه ندارم و نخواسته‌ام داشته باشم، اما تدریس بازیگری کرده‌ام. قرار است سایتی را راه‌اندازی کنیم برای تدریس اصول بازیگری. چون تدریس آنلاین بازیگری امکان‌پذیر نیست، اما در این سایت اصول و حرکات بازگو می‌شود و کارهایی را که برای رسیدن به کاراکتر باید انجام شود، آموزش می‌دهیم و پس از آن مطالب آموزشی در قالب یک سی‌دی در اختیار اعضا قرار می‌گیرد. از فرد آموزش‌دیده آزمون هم گرفته می‌شود و در نهایت ۱۰ تا ۱۵ بازیگر را انتخاب می‌کنیم.  


 به محیط اطراف و محله توجه خاصی دارید؟  
فکر می‌کنم برای همه، محیط اطراف‌شان اهمیت دارد و معتقدم که از نظر روان‌شناختی هم زیبایی محیط بر روحیه تأثیرگذار است. به‌عنوان مثال، اگر هنگام خروج از خانه، مخروبه‌ای را ببینید تأثیر آن تا عصر در ذهن‌تان باقی می‌ماند. یادم هست قدیم‌ها رفتگران خیابان را پس از جارو، آب‌پاشی می‌کردند که بسیار زیبا بود و محله باطراوت می‌شد، اما الان این اتفاق‌ها کمتر می‌افتد. همه اینها جزئیات در نشاط و سرزندگی افراد تأثیرگذار است.  


 از زیبایی محل زندگی‌تان بگویید؟  
در محدوده «خوارزم» با وجود فضاهای سبز و بوستانش می‌توان چنین زیبایی‌هایی را دید، اما در ایران‌زمین با گذر زمان زیبایی‌ها با ورود مراکز خدماتی مانند کارواش، بیمارستان، تعمیرگاه‌ها و... به هم خورده است. البته باز هم می‌توان در این حوزه‌ها وارد شد و زیبایی‌ها را ارتقا داد.  


 پیشنهادی هم دارید؟  
به‌عنوان مثال، به جای گلدان‌هایی که در میانه‌های خیابان قرار داده شده، می‌توان بید تبریزی کاشت. به نظرم با کاشت درخت در خیابان ایران‌زمین، در آینده شاهد خیابان ولی‌عصر(عج) دیگری خواهیم بود.  

وقتی از تو می‌گویم

کتاب «وقتی از تو می‌گویم» اثر سیاوش طهمورث، ۲ سال پیش منتشر شد. این کتاب مجموعه قصه‌های کوتاهی است که توسط انتشارات نودا جمع‌آوری شده است. طهمورث معتقد است که نسل امروز حوصله خواندن داستان‌های بلند را ندارد و به مطالعه داستان کوتاه راغب‌تر است؛ از این‌رو قصه‌های این کتاب کوتاه، اما جذاب است. محتوای کتاب برگرفته از وقایع واقعی زندگی طهمورث است.

او می‌گوید: «بارها گفته‌ام و مجدد می‌گویم، چاپ کتاب تخصص می‌خواهد و حتی خودم با آنکه سال‌ها می‌نوشتم، جسارت ورود به این حوزه را نداشتم. هیچ‌گاه نوشته‌هایم را با هدف نویسنده شدن ننوشتم. من اینها را نوشتم تا تراوشات ذهنی‌ام را روی کاغذ بیاورم. تعداد زیادی داستان‌ بلند و کوتاه، فیلمنامه و نمایشنامه نوشتم، شعر هم سرودم تا یادم باشد چطور فکر می‌کردم و چه برخوردهایی در جامعه داشتم، اما دوست نداشتم آنها را منتشر کنم. دوستان اصرار کردند و خودشان پیگیر چاپ آن شدند تا آثار را در قالبی غیر از هنرهای نمایشی ارائه دهند.»

نقش منفی تکراری بازی نکردم

سیاوش طهمورث به بازی کردن در کاراکترهای منفی و خاکستری شهرت دارد. او می‌گوید: «متأسفانه در ساخت سریال‌ها و فیلم‌ها دچار نقص هستیم. کارگردان فکر می‌کند بازیگر باید فقط در همان قالب همیشگی بازی کند و اجازه تغییر در نوع بازی را به بازیگر نمی‌دهد. درحالی که برای من، به‌عنوان بازیگر، هیچ فرقی ندارد در چه قالبی بازی کنم. من نقش سیاه و سفید و مثبت و منفی بازی می‌کنم، چون معتقدم همه این ویژگی‌ها در جامعه وجود دارد و باید آنها را بازی کرد. هیچ‌یک از نقش‌های خاکستری که تا امروز بازی کردم شبیه دیگری نبوده است. چون حرکت دست‌ها و واکنش صورت و صداسازی همگی با یکدیگر متفاوت است. البته از خوشبختی من است که به‌رغم بازی کردن در نقش‌های منفی و خاکستری باز هم جامعه به من لطف دارد.