همشهری آنلاین _ نصیبه سجادی: با کمی دقت در پایین و بالای شهر میتوان به این خانهها رسید؛ خانههایی که تاریخ پرباری را در خود جای دادهاند. از خانه موتمنالاطباء (لوکیشن سریال شهرزاد) در عودلادجان غربی، خانه سرهنگ ایرج (لوکیش مهمان مامان) بالاتر از مسجد پامنار بگیر تا موزه باغ فردوس در ولیعصر (عج) و خانهموزه سیمین و جلال در تجریش، دزاشیب که سال ١٣٩٣ به همت شهرداری تهران خریداری و سال ١٣٩٧ در زادروز سیمین به خانه موزه تبدیل شد.
میخواهم صدای خندههای تو از آجرهای این خانه بلند شود
درست در چنین روزهایی بود که سیمین دانشور نویسنده کتاب سووشون که به ١٨ زبان دنیا ترجمه شده، فوت کرد و کتاب زندگی او در خانهای که جلال با عشق برایش ساخته بود، برای همیشه بسته شد. اما این خانه چه بود و صاحبانش چه کسانی بودند که تبدیل به خانهموزه شد را باید در لابهلای نامههایی جستوجو کرد که جلال برای سیمین، زمانی که او در آمریکا مشغول تحصیل در مقطع دکترا بوده، مینویسد.
آنجا که میگوید:«سیمین تو کمخندیدهای. این خانه را بنا میکنم تا صدای خندههای تو از آجرهای این خانه بلند شود.» جلال این خانه را در زمینی که قبلتر در شمیران خریده بود، ساخت. کل بنای خانه با ۵ هزار تومان درآمد نویسندگی او ساخته شد که٣ هزار تومان آن را جلال از دوست قدیمیاش سید «عبدالله انوار» قرض گرفت.
جلال در نامههایش برای سیمین از جراحات دستهایش هنگام تراشیدن سنگها، دردسرهای جا انداختن پنجرهها و گرفتاریهای دیگر ساختوساز نوشت و همین بر جذابیتهای این خانه نسبت به خانهموزههای دیگر میافزاید چرا که نشان از سلیقه و پیگیریهای جلال میدهد و حضور هنرمندانه این نویسنده بزرگ در جایجای خانه ساری و جاریاست، معماری و دیوارها هم با همان ذوق و قریحه بنا شده است.
انگیزه آمدن جلال به شمیران و ساختن خانه در این محل، نیما یوشیج شاعر ساختارشکن معاصر بود که از چند سال زودتر در این محل سکونت داشت. جلال با تشویق نیما در دزاشیب زمین این خانه را خرید و همراه سیمین زحمات زیادی کشید تا کمکم خانه تکمیل شد و رنگ گرفت. حقالترجمه کتاب «مائدههای زمینی» او صرف رنگآمیزی خانه شد و سیمین با حقالتدریس کار در یک تابستان توانست فرش بخرد.
بعد از خانه مرحوم نیما یوشیج، یک حمام عمومی بود به نام مهر. ٢٠٠ متر آنطرفتر از حمام هم قبرستان بود. برخی از مردم محل میگفتند دلاکهای حمام دومنظوره کار میکنند، هم مردهها را میشورند و هم زندهها را، به این ترتیب در خانه حمام هم ساختند.
آیتالله طالقانی و امام موسی صدر بارها به این خانه آمدند
این خانه با کمترین تغییر و مرمت درست شبیه زمانی است که سیمین و جلال سالها در آن زندگی کردند. حوض آبی رنگ وسط حیاط، صندلی که سیمین روی تراس گذاشته و زیباییهای خانه را نظاره میکند، اتاقی که جلال ”زن زیادی“ را و سیمین کتابها و ترجمههایش را آنجا خلق کرد، همچنان دستنخورده باقی مانده است. کارت ملی سیمین، حلقه ازدواج آن دو و آثار ارزنده دیگری نیز در روز افتتاح به موزه اهدا شده که هر کدام میتواند دوستداران تاریخ و ادبیات را برای دیدن خانه جذب کند.
اما چیز دیگری که بر جذابیت خانهموزه جلال افزوده حضور نویسندگان، شاعران و جریانسازانی مثل نیما یوشیج، آیتالله طالقانی، موسی صدر در این خانه بود. «سید مهدی طالقانی» فرزند مرحوم آیتالله طالقانی و پسرعموی جلال میگوید:«مرحوم پدرم و امام موسی صدر بارها به این خانه آمده بودند. پدرم جلال را خیلی دوست داشت و تقریبا هر ١٠ یا ١۵ روز یک بار به اینجا میآمد و با جلال صحبت میکرد. جلال هم به ایشان خیلی علاقهمند بود. »
رویداد فرهنگی در خانه جلال و نیما
خانه جلال و سیمین در فاصله ۲۵۰ متری خانه نیما در دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه رهبری، کوچه پسندیده، بنبست ارض، پلاک یک قرار دارد. گفته میشود شهرداری تهران بهدنبال آن است تا به واسطه قرار گرفتن این دو ملک در نزدیکی هم و ارتباط نزدیک نیما و جلال در دوران حیات و رفتوآمدهای خانوادگیشان، حد فاصل این دو ملک را به گذر فرهنگی تبدیل کند.
خبر خوشی که در صورت تحقق، این منطقه را به رکن گردشگری فرهنگی پایتخت تبدیل میکند و میتوان از این دو مکان برای برگزاری رویدادهای فرهنگی هنری بسیاری بهره گرفت، اتفاقی که اینروزها به دلیل شرایط کرونایی به دلیل محدود بودن فضای خانه جلال، رخ نمیدهد.
خانه جلال و سیمین شنبه تا پنجشنبه، ٩ تا ۵ بعد از ظهر پذیرای بازدیدکنندگان است. مطمئنا رفتن به این خانهموزه در روزهای تعطیل و نوروز خاطره خوبی را برای بازدیدکنندگان رقم میزند.