همشهری آنلاین : زنها چادر سیاه براق آهاردار میخریدند. چادری که نو بودن آن باید در مهمانیها چشمگیر بود، و مهمتر از همه تهیه چادرنماز نو بود که در کنار سفره هفتسین سر کرده و نخستین نماز سال نو را با آن به جا میآوردند.
ساییدن ظروف و فرش تکانی
بعد از آسوده شدن از نو کردن رخت و لباس نوبت به خانهتکانی میرسید. آن هم به این شکل که اتاق را کاملاً از اشیا و اثاثیه خالی کرده و آنها را به حیاط میبردند تا پس از نظافت و خاکگیری و شستوشو به جاهای خود برگردانند. دادن ظروف مسی برای سفید کردن به سفیدگرها و ساییدن ظروف برنجی و ورشوی مانند سماور، سینی و... با گرد آجر و گل انداختن به آنها و لیف و صابون کردن ظروف نقره هم جزء این خانهتکانی به حساب میآمد. خانهتکانی شامل فرشتکانی هم بود. مردها کفپوش خانه را از گلیم گرفته تا نمد و حصیر به کوچه میآوردند و با شکل دادن و چوب و ترکه زدن خاکگیری میکردند و به حیاط برده و جارو میزدند. کنار فرش تمام پردهها و روفرشیها چادرشبها و روتشکی و ملحفهها و همه لباسها هم شسته میشدند.
بدون آنکه دانه به زمین بیفتد
از بیست تا ده روز به عید مانده سبزه سبز کردن شروع میشد. زن خانه به تعداد جمعیت خانواده مشت مشت گندم یا عدس و ماش و هرچه عقیده داشت را بدون آنکه به زمین بریزد در ظرفی سفالین ریخته و با هر مشت نیت سلامتی، تندرستی، خوشی، خوشبختی و افزایش مال و... کرده و در آن از آب نیمهگرم ریخته و در جای گرم و اگر هوا زیاد سر بود و جای گرم نبود در پای کرسی میگذاشت و هر روز به آن آب میداد و بعد از جوانه زدن در ظرف مسی یا چینی ریخته و جلو آفتاب میگذاشتند تا سبز شود و بعد با روبانی قرمز دور آن را میبستند.
آی گل پونه، نوبر بهاره پونه
در همین روزها بود که مغازههای شیرینیفروشی، آجیلفروشها،دوزندههای لباس، کفاشها، کلاهدوزها، گیوهفروشها و ماهیفروشها و سبزیفروشها رونق میگرفتند و نشان کاسبان نعنا ترخونیها هم بودند که با لاوکهای چوبی و پونه وحشیهای پرعطر و بوی و ترخونهای پاکوتاه و تربچههای نقلی آب زده در کوچهها دوره میافتادند و فریاد: آی گل پونه، نعنا پونه، نوبر بهاره گل پونه، تربچه نقلیه، نعنا و ترخون، سر میدادند. باغبانها هم بیل به دوش؛ آی باغچه بیل میزنم، آی مو هرس میکنم را داد میزدند.
یک حبه قند در حوض آبی
از آداب رسوم دیگر مردم تهران قدیم آداب شب چهارشنبهسوری بود که آیینهایی هم به بهانه این روز برگزار میشود یکی دو روز به شب چهارشنبهسوری مانده بعد از تمیز کردن و برق انداختن حوض دستهجمعی آب قدیمی حوض را به نیت ریختن سیاهی و چرک دلی از خانه به جوی کوچه میریختند و آب تازه، که قبلاً هرکدام از اهل خانه حبه نبات یا حبه قندی در حوض انداخته بودن، میریختند؛ آبی که روشنایی و صفای خاصی به خانه میداد و کسی تا زمان تحویل سال به قول خودشان سحر زدهها و سیاهبختها و بختبستهها و دخترانه خانه مانده به سمت دباغخانه میرفتند تا آب آن را به دست آورند. و رسوم این کار این بود که هریک کوزه یا شیشهای برداشته لباس و کفش کهنه پوشیده و در اتاقی که درش رو به جنوب باز شود جمع شده از آنجا با هم حرکت کنند و این سخنان که بیشتر محتوایش درباره بریدن و شکستن و ریشهکن کردن باشد بخوانند مانند این جملات: ربابه خانم پرچادرش را به میخ در کوچه گرفت درید! مشهدی محمدعلی هرچه علف در باغچه داشت از ریشه کشید بیرون! شیشه ترشی از دست عروس خانم آقا افتاد خرد و خاکشیر شد و آنقدر از این حرفها بزنند تا به دباغخانه برسند در این اعتقاد که این سخنان در راه باطل کردن سحر و گرفتاری و مؤثر است!
غولهایبیابانی در خیابان
غول بیابان در آن زمان افرادی بودند که مانند حاجیفیروز و آتشافروزها برای سرگرمی مردم در این روز به راه میافتادند که با لباسی خاص و با پای برهنه در اماکن شلوغ مانند قهوهخانهها ظاهر میشدند و ناگهان نعرهای گوشخراش زده خود را غول بیابان خوانده با خواندن اشعاری چون: «ما غول بیابانیم، سرگشته و حیرانیم، گاهی توی تهران، گاهی توی شمرانیم و...» پول جمع میکردند و البته طریق گرفتن پول از مردم هم مثل گدایی نبود بلکه تماشاچیها باید خودشان پول را به غول بیابان میدادند.
چهارشنبهسوری
اما مهمترین مراسم بتهسوزانی بود، بهصورتی که بتهها در حیاط خانه و درازی کوچهها و زیرگذرها در هفتکپه و خط مستقیم چیده میشد، و یک نفر کبریت به نخستین کشیده از شعله آن کپه دومی و از شعله آن سومی تا آخرین را گرفته که افراد به ردیف ایستاده و منتظر پریدن از رویشان میشوند و با هر جهش یکبار: «زردی من از تو سرخی تو از من» را به زبان میآوردند تا شعله بتهها فروکش کرده و خاموش شود.
شب علفه
در تهران قدیم یک شب به شب تحویل سال جدید مانده را شب علفه میگفتند که در این شب باید علف پلو مانند سبزیپلو بخورند که البته با کوکوی سبزی و سیر تازه و ماهی همراه باشد. عقیده به پلوی سبزیدار در این شب این بود که خوردن آن دل را زنده و بدن را سالم نگه میدارد.
آداب چیدن سفره هفتسین
پهن کردن سفره هفتسین در آن زمان به حدی اهمیت داشت که نچیدن آن خرابی روزگار و نگونساری کار و بار را به همراه داشت، بهصورتی که در دو ساعت قبل از تحویل سال سفره هفتسین که از جنس چلوار یا هر پارچه سفید و تمیزی بود گسترده و هفتسین عید بر روی آن چیده میشد که در این لحظه دیگر تمام حواسها متوجه خیرطلبی و آیندهجویی هرچه بهتر بود و دقت در اینکه در کنار سفره اخمها درهم نبوده و لبخند بر لبها باشد. با این حالت دعای یا مقلبالقلوب والابصار به نیت وارد شدن به نکویی در سالی پر از برکت خوانده میشد.