«در شرایطی که همه از محال بودن آرزویش صحبت می‌کردند او عزمش را برای دریانوردی جزم کرد. «زهرا سالاریه» نخستین بانوی دریانورد است که توانست روی کشتی ثابت کند هیچ محدودیتی برای حضور بانوان در مشاغل سخت وجود ندارد و خط بطلان کشید بر صحبت‌هایی که مدام در گوشش زمزمه می‌کردند: «دریا جای زن نیست.»

همشهری آنلاین- سارا جعفرزاده: سالاریه روزگاری از آب هراس داشت، اما با استخدام در یک شرکت طراحی جلیقههای نجات، تقدیر برایش جور دیگری رقم خورد. او از سنین نوجوانی آموزشهای دریانوردی را بهصورت فشرده پشت سر گذاشت و بعد بهصورت رسمی دریانورد شد. تلاش دیروز سالاریه از او یک دریانورد تمامعیار ساخته است. گفتوگوی ما را با او میخوانید.  

نخستین تجربه دریانوردی‌تان چطور بود؟

بعد از گذراندن دوره‌های آموزشی طبیعی بود که هیچ‌کس به یک دختر نوجوان اعتماد نکند. به همین دلیل چند هفته روزها از صبح به اسکله می‌رفتم و کنار اسکله می‌نشستم تا بتوانم روی یکی از شناورها کار کنم تا یک روز مرد میانسالی که ناخدای اتوبوس ۷۳ بود از ناخداهای دیگر پرسیده بود این دختر چرا هر روز تا شب اینجا منتظر است و یکی از ناخداها در جوابش گفته بود : «کارت ناخدایی دارد» و ناخدای اتوبوس ۷۳ کسی بود که به من کار دادو همان روز برای اولین بار یک قایق مسافربری بزرگ را از بندرعباس به قشم بردم. اولش استرس زیادی داشتم اما ناخدا در تمام مسیر در کنارم بود و به من اعتماد به نفس داد و من تمام مسافران را به سلامت به مقصد رساندم.

 دریانوردی سخت است؟

نگاه مردم به دریانوردی کمی رؤیایی است. شاید بتوان گفت مانند رؤیاست، اما سختی‌های خود را هم دارد. مهم‌ترین سختی این کار دوری از خانواده است. برخی از دریانوردان ۶ ماه روی آب هستند و ارتباطی با خانواده خود ندارند و حتی در دریافت حقوق هم مشکلاتی دارند. شخصاً با مشکلات مختلفی برای ورود به این کار روبه‌رو شدم؛ از محدودیت‌هایی که برای دریانوردی بانوان وجود داشت تا آزمون‌های سخت. اما کلاَ چون دریا شرایط ثابتی ندارد یک دریانورد هر لحظه باید منتظر یک اتفاق جدید باشد. مسیر ارتقا درجه دریانوردان ایرانی بسیار سخت تر از دریانوردان خارجی است به طوریکه دریانوردان ایرانی تا رسیدن به بالاترین درجه در کشتی های اقیانوس پیما، بیش از چهل سال سن دارند و این درحالی است که دریانوردان خارجی همین مسیر مشابه را با پنج سال کمتر طی می‌کنند.

 کوتاه‌ترین سفر و بلندترین سفر شما چه مدت به طول انجامید؟

کوتاه‌ترین سفر من مربوط به اوایل کارم است که ساعت ۷ تا ۲۱ در مسیر بندر عباس به قشم مسافر می‌بردم و طولانی‌ترین آن هم ۲ سال بود؛ یعنی ۲ سال تمام رنگ خشکی را ندیدم و دائم داخل کشتی یا قایق روی آب بودم که بتوانم دوره‌های دریانوردی را زودتر به پایان برسانم. اما به‌صورت کلی دریانوردان با توجه به قراردادی که دارند و نوع باری که حمل می‌کنند زمان‌های متغیری روی آب هستند. امکان دارد در یک سفر ۶ ماه یا ۱۵ روز روی آب باشند.

 به چند کشور سفر کرده‌اید؟

من به کشورهای مختلفی از جمله امارات، عمان، کویت و هند سفر کرده‌ام.

 بین دریا و خشکی انتخاب شما کدام است و چرا؟

دریا؛ چون دریا برای من حکم زندگی را دارد. زندگی ما انسان‌ها شبیه طوفان است که با وجود جذر و مدهای فراوان در اعماقش یک مروارید زیبا نهفته دارد. از موج‌های دریا یاد گرفته‌ام که نباید انتظار داشته باشم زندگی‌ام همیشه آرام باشد. در واقع مبارزه را یاد گرفته‌ام. هر چند خشکی هم برایم نماد هدف و امید و تجسمی از اهدافم است.

 تا حالا در دریا با دردسر مواجه شده‌اید؟

بله. در یکی از سفرهایی که از بندرعباس به سمت جزیره کیش می‌رفتم در مسیر رفت با طوفان مواجه شدیم و به سختی به مقصد رسیدیم. در مسیر برگشت به قدری طوفان شدید بود که یکی از درهای ورودی کشتی از لولا کنده شد و من و همکارانم ۴، ۵ نفری در کشتی را نگه داشتیم تا در جای خودش ثابت بماند لحظات دلهره‌آوری را پشت سر گذاشتیم.

 با دریازدگی چه می‌کنید؟

دریازدگی امری طبیعی است. من هم برخی اوقات حالت‌های دریازدگی را دارم اما شدت پیدا نمی‌کند.

 بدترین حالتی که یک دریانورد می‌تواند با آن مواجه شود چیست؟

زمانیکه بعد از مدت‌ها دوری از خانواده و عزیزانت روی دریا متوجه فوت یکی از عزیزانت می‌شوی.

 در دنیای سینما فیلمی بوده که چالش‌های دریانوردی را به تصویر کشیده باشد و شما دوست داشته باشید؟

من خیلی فرصت فیلم دیدن ندارم، اما یکی از فیلم‌هایی که دوست داشتم مربوط به شخصیت بانو آرتمیس، نخستین دریاسالار زن در دوره هخامنشی بود. او زن توانمندی بود و من همیشه دوست داشتم مثل او در دریا توانمند باشم.

 در دنیای دریانوردی از گره دریانوردی صحبت‌های بسیاری می‌شود. برایمان توضیح دهید؟

در کل گره‌های مختلفی  داریم. من باتوجه به اینکه علاقه زیادی به یادگیری آنها داشتم سعی کردم ۷۰ مدل گره را یاد بگیرم. نیاز نیست که یک دریانورد همه گره‌ها را بلد باشد. یکسری گره‌های خاص و مهم وجود دارد که حتما باید به صورت حرفه‌ای از پس آن برآمد.

 آشپزی در کشتی چگونه است؟

همه آشپزهای کشتی گواهینامه آشپزی بین‌المللی دارند و بهترین غذاها را می‌توان در کشتی میل کرد. البته بماند که من خودم در کشتی در کنار دوستانم آشپزی هم کرده‌ام. جالب است بدانید در اوایل کار، من تنها دریانوردی بودم که همه مناسبت‌های مختلف را در کشتی برگزار می‌کردم؛ از تولد تا بساط سفره هفت‌سین همه چیز پای خودم بود.

 با مردم تعامل دارید؟ عکس‌العمل آنها بعد از اینکه متوجه می‌شوند شما دریانورد هستید چیست؟

بله. من علاوه بر دریانوردی در حوزه نفت و پتروشیمی هم فعالیت می‌کنم و خوشبختانه با افراد زیادی در طول روز در ارتباطم. افراد وقتی برای نخستین بار متوجه می‌شوند من دریانوردم بسیار تعجب می‌کنند و از طرفی برایشان سؤال است که چطور یک زن می‌تواند در کنار آقایان در کشتی کار کند. برایشان این موضوع جذاب است و البته مرا تحسین می‌کنند.

 آرزوی دوران کودکی شما چه بود؟

من از کودکی همیشه عاشق خلبانی بودم و دوست داشتم خلبان خوبی شوم. هرگز تصور نمی‌کردم دریانورد شوم. جالب است بدانید من از آب هراس داشتم. ۷ ساله بودم که پدرم مشغول شنا در زاینده رود بود و من هم با این تصور که می‌توانم شنا کنم تا پای غرق شدن پیش رفتم.

 با توجه به علاقه به خلبانی و هراس از آب چطور به دریانوردی علاقه‌مند شدید؟

 شرایط زندگی‌ام در برهه‌ای از زمان به گونه‌ای شد که علاوه بر درس خواندن، کار هم می‌کردم. در آن زمان مشغول کار در شرکتی شدم که جلیقه‌های نجات طراحی می‌کردند و من همراه یک تیم‌کاری توانستیم جلیقه‌ای را طراحی کنیم که در ایران ۵ گواهینامه ایزو دریافت کرد. بعد از آن با یک تیم و آموزشگاه آشنا شدم که دریانوردی آموزش می‌دادند و من مسئول آموزش آن شرکت شدم. روزی از رئیس شرکت سؤال کردم که آیا خانم‌ها می‌توانند در دریا مشغول کار شوند. رئیس شوکه شد و گفت: «اصلاً حرفش را هم نزن.» بعد از آن بسیار تحقیق و پرس‌وجو کردم و متوجه شدم هیچ محدودیت و منع قانونی برای حضور خانم‌ها در دریا وجود ندارد و این برای من انگیزه‌ای شد تا دریانوردی را با جدیت دنبال کنم.

از حمله دزدان دریایی بگویید.

دزدان دریایی وجود خارجی دارند. در یکی از سفرهایم به بندرعباس رسیدیم و میخواستیم لنگر بیندازیم که همکارم متوجه افتادن چیزی از چاه لنگر به داخل دریا شد. بعد از بررسی متوجه شدیم یک جنازه به داخل دریا افتاده بود که مشخص شد دزد دریایی بوده و قصد داشته وارد کشتی شود، ولی بر اثر برخورد موج سنگین، بدن او به بدنه کشتی برخورد کرده و له شده است.

دریا هم ترافیک دارد؟

بهعنوان کسی که در تهران رانندگی میکند همیشه ترافیک برایم معضل است. ترافیک تمام وقت مرا میگیرد.   البته تمام نقاط دریا هم میتواند ترافیک داشته باشد و در مسیر تردد ما کشتیهای دیگر هم تردد میکنند. بدترین حالت ممکن زمانی است که با قایقهایی که افرادی در آن مشغول ماهیگیری هستند مواجه میشویم. خاطرم است در یکی از سفرهایم قایقی در مسیرم قرار داشت. شخصی با بلندگو گفت: «از سمت راستم حرکت کنید. تور پهن کردهام.» و ما به سختی کشتی را به سمت راست قایق حرکت دادیم و به محض اینکه به سمت راست رسیدیم با بلندگو داد زد: «آهای رفتید روی تور من.» تور آن قایق به پروانههای کشتیگیر کرد که خودش مصیبت جداگانهای بود. صاحب قایق جهت تور را اشتباه به ما اعلام کرده بود.

از محله دوران کودکی‌تان هم بگویید.

 من در محله نیروی هوایی متولد شده‌ام. خاطرم است چون پدرم نظامی بود هر ۴ سال یکبار به اقتضای شغل پدرم در یک نقطه از کشور زندگی می‌کردیم.

 و حرف آخر.

 پدر و مادرم بهترین نعمت‌هایی هستند که خداوند به من عطا کرده است. آنها در مسیر دریانوردی من خیلی عذاب کشیدند و حرف و حدیث اطرافیان را تحمل کردند، ولی به روی خودشان نیاوردند. آنان همیشه به من می‌گفتند تا می‌توانی بزرگ شو و در اوج بزرگی، کوچک بمان.