مهم‌ترین دغدغه‌ای که طی همه سال‌های تحصیل در رشته زنان و زایمان حتی یک لحظه رهایش نکرد، کمک به بیماران نیازمند و آموزش سبک زندگی سلامت محور بود؛ دغدغه‌ای که بذر آن را از پدر و مادر به یادگار داشت و می‌خواست این میراث را به نیکی و نامیرایی باقی بگذارد. زمان گذشت و سال از پی سال رفت و رسید به ۱۳۷۵.

همشهری محله_سحر جعفریان: سال ۷۵ با هزار ذوق، نخستین تابلوی مطبش را بر دیوار یکی از ساختمان‌های قدیمی محله شمشیری کوبید. با طبابت، امرارمعاش کرد و با اجرای برنامه هفتگی ویزیت و مشاوره پزشکی رایگان ویژه بیماران نیازمند دغدغه به ارث رسیده‌اش را ثمر بخشید.

«زهرا خرمنگیر»، پزشک زنان و زایمان، متخصص طب سنتی، رئیس کانون جهادی سلامت بانوان راه سبز منطقه ۹ و رئیس کارگروه تخصصی سلامت ستاد سمن‌های تهران است. بانوی نیکوکار و جهادگر هم‌محله‌ای که با همین دغدغه‌مندی و میراث‌داری، دخترانش «رها کوزه‌گر» و «پریا کوزه‌گر» را تربیت کرد تا آنها نیز با توجه به توانمندی‌شان گره‌گشای بخشی از مشکلات محرومیت قشر ضعیف جامعه باشند.

برای شنیدن جزئیات بیشتری از داستانِ زندگی این مادر و دخترانِ جهادگر مهمانشان شده‌ایم.

دغدغه‌ای که به ثبت کانون جهادی انجامید

با هم گرم و صمیمی هستند. از آن صمیمیت‌هایی که بیشتر به رفاقتی محترمانه می‌ماند تا مادر و فرزندی صرف. سَرِ نخِ کلام را خرمنگیر به دست می‌گیرد: «از همان کودکی، کمک به نیازمندان، دغدغه همیشگی‌ام بود. این دغدغه با ورود به رشته پزشکی بر بیماران نیازمند و به‌ویژه بانوان با توجه به نقش کلیدی‌شان در سلامت خانواده معطوف شد؛ بیماران نیازمندی که با کمک اهالی محله شناسایی می‌کردم و در حد توانم خدمات رایگان در اختیارشان می‌گذاشتم.

گاهی نیز خود را به سمن‌های پزشکی و درمانی معرفی می‌کردم تا به نوعی زکات تخصص و کسب و کارم را پرداخت کنم. کمی بعد، دغدغه‌ام از سوی جمعی از همکاران با اقبال مواجه شد و آنها نیز داوطلبانه در برنامه‌های ویزیت و مشاوره‌ پزشکی رایگان مشارکت کردند. فعالیت‌هایمان که مستمر پیش رفت، نام کانون جهادی سلامتِ بانوان راه سبز را برای گروه برگزیدیم و سال ۱۳۹۶ هم آن را به ثبت رسمی رساندیم تا مُهر قانون، ارزش افزوده‌مان حساب شود. در کانون سلامتِ بانوان ۵ پزشک و عضو ثابت هستیم که اغلب به فراخور برنامه جهادی از ۲۰ تا ۵۰ نیکوکار مادی و معنوی نیز همراهی‌مان می‌کنند. ویزیت رایگان، تشکیل پرونده، ارجاع به مراکز درمانی تخصصی، تأمین هزینه‌های مرتبط و برگزاری کارگاه‌های آموزشی با هدف پیشگیری از بیماری از جمله عمده‌ترین خدمات ما در محله‌های محروم پایتخت و روستاهای حاشیه‌ای شهرری و کهریزک است.»

وقتی پای دخترانم به اردوهای جهادی باز شد

خرمنگیر نگاهی به دخترانش می‌اندازد و با لبخند ادامه می‌دهد: «این فضای اولویت بخشی به فعالیت‌های جهادی فقط در محیط کار حاکم نبود. در خانه هم وجود داشت. طوری که رهاخانم از یک سالگی و پریا خانم از ۱۷ روزگی، پایشان به اردوهای جهادی و همایش‌ها و سمینارهای پزشکی باز شد. شاید اوایل ناگزیر به همراهی من بودند اما از یک سن به بعد حضور و فعالیتشان کاملاً خودخواسته بود. تلاش گروهی و لذتِ کمک به همنوع را از نزدیک درک کردند و به تدریج با توجه به علاقه‌مندی‌ها و توانایی‌هایشان، در اردوهای جهادی خدمات ارائه می‌دهند.» خرمنگیر مکثی می‌کند و دوباره می‌گوید: «به‌عنوان مثال پریا خانم در اردوهای جهادی با دختران نوجوان خانواده‌های نیازمند ارتباط برقرار می‌کند و نیازهای آموزشی و فرهنگی آنها را بعد از شناسایی گروه‌بندی می‌کند تا در برنامه‌های آتی اردوهای جهادی مورد توجه قرار گیرند. رها خانم نیز با توجه به تخصصش در رشته موسیقی به سلامت‌زایی و ایجاد نشاط معنوی با موسیقی اصیل ایرانی و موسیقی درمانی می‌پردازد. تشکیل کارگاه‌های رایگان آموزشی پیشرفته موسیقی و همایش‌های فرهنگی با موضوع سبک زندگی سالم و درمان پیشگیرانه از دیگر فعالیت‌های اوست که واقعاً کمک بزرگی به من است.»

انتخاب و الگوبرداری آگاهانه از مادر

نوبت به دخترها می‌رسد تا از چرایی و چگونگی جهادگر شدنشان بگویند. رها ۲۰ ساله و دانشجوی رشته صنایع غذایی است. از کودکی ویلون و دف می‌نوازد. او می‌گوید: «رسیدگی و توجه به سلامت روح و روان به اندازه رسیدگی و سلامت جسم اهمیت دارد. در مناطق جنوبی شهر به آموزش و فرهنگسازی برای زندگی بهتر بیشتر نیاز داریم. به همین دلیل تمام تلاش خود را به کار بسته‌ام تا فرصت شرکت در کارگاه‌های آموزشی، فرهنگی و روان‌شناختی رایگان با بهترین کیفیت را برای آنها فراهم کنم. از طرفی، نیکوکاران معنوی را نیز شناسایی و در صورت تمایل با کانون جهادی‌مان آشنا می‌کنم. البته در این رویه از موازی‌کاری پرهیز می‌کنیم تا خدمات هدر نرود.» رها می‌افزاید: «نگرش مادر همیشه در خانه جاری است ولی بدون اجبار. من و خواهرم این نگرش را آموخته و از آثار معنوی آن آگاه شده‌ایم. جهادگر، هم کمک به دیگران و هم کمک به حال و احوالات روحی خود فرد است.»

تشکیل انجمنی جهادی برای نوجوانان

 پرانرژی بودن ویژگی بارز پریاست که می‌توان اوج آن را در صدایش شنید. کلاس نهم است و ۱۴ ساله. از خاطره نخستین فعالیت‌هایش در اردوهای جهادی مادر می‌گوید: «۶، ۷ ساله بودم که از مادرم خواستم اجازه دهد من کارت نوبت هریک از بیماران را تحویل دهم و مراقب باشم کسی جا نماند. خیلی لذت‌بخش بود. احساسی مانند عزت نفس که الان احساسات دیگر مانند نوع‌دوستی و همدردی هم به آن اضافه شده است. دلم می‌خواهد در همین مسیری که مادرم نشانم داده حرکت کنم و آینده‌ام را در آن بسازم.» پریا ادامه می‌دهد: «نوجوانی به سن و سال من، نه تخصص خاصی دارد که بخواهد آن را به دیگران آموزش دهد و نه شاید پول و ثروت آنچنانی که بتواند کمک مادی کند. بنابراین طرح تشکیل انجمنی با رویکرد جهادی و داوطلبانه برای سنجش نیازهای آموزشی و فرهنگی و آموزش منابع درسی و تحصیلی نوجوانان با هدف رفع اشکال و ایجاد انگیزه برای ادامه تحصیل ارائه دادم که از سوی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در حال بررسی و پیگیری است.»

برچسب‌ها