تصور کنید قرار است به عمیق‌ترین و تاریک‌ترین نقطه دل یک کوه سفر کنید؛ سفری اکتشافی به دل غارهایی که انگار دالانی به یک جهان دیگرند؛ ورزشی پرهیجان که «هستی مهریزی» بانوی غارنورد تهرانی حسابی در آن تجربه دارد و در کنار غارنوردی یک کوهنورد و امدادگر حرفه‌ای است.

همشهری آنلاین - حسن حسن‌زاده: مهریزی، بانوی غارنورد، کوهنورد و امدادگر داوطلب، یکی از همان غارنوردان پر دل و جرئت است که کارنامه‌ای پر و پیمان از سفر به دل غارهای ناشناخته و حضور در عملیات اکتشاف عمیق‌ترین غارهای ایران و جهان دارد. در ادامه گفت‌وگوی ما را با این بانوی غارنورد و خاطراتش از حضور در عملیات‌های داوطلبان امداد و نجات کوهستان می‌خوانید.

ماجرای اکتشاف عمیق‌ترین غار جهان

می‌گوید علاقه به غارنوردی با تار و پود وجودش تنیده است؛ آنقدر که برای غارنوردی به بیشتر استان‌های کشور سفر کرده و تجربه اکتشاف و پیمایش بیش از ۲۰۰ غار ایران را در کارنامه‌ ورزشی‌اش دارد. مهریزی با قدم گذاشتن در غارهای ناشناخته دیگر نقاط جهان هم برای کشورمان افتخارآفرینی کرده است. او ۵ سال پیش به عنوان تنها بانوی ایرانی در عملیات اکتشاف عمیق‌ترین غار شناخته‌شده جهان حضور پیدا کرد و با کوله‌باری از تجربه از آن عملیات دشوار به کشور برگشت. خودش می‌گوید:« قبل از اینکه برای حضور در عملیات اکتشاف عمیق‌ترین غار جهان دعوت شوم، تجربه‌های فراوانی در کشف و بازگشایی مسیر غارهای ایران داشتم؛ اما عضویت در تیم اکتشاف عمیق‌ترین غار جهان، هیجان‌انگیزتر از هر تجربه دیگری بود. مخصوصا وقتی قرار بود به عنوان اولین و تنها بانوی ایرانی در عملیات اکتشاف غار «کروبرا» در جمهوری آبخاز که ۲ هزار و ۸۰ متر عمق داشت حضور پیدا کنم.» مهریزی برای علاقمدان به غارنوردی هم چهره‌ای آشناس؛ بانوی با اراده‌ای که علاوه بر حضور در عملیات اکتشاف غار جوجار کرمانشاه به عنوان عمیق‌ترین غار ایران، در عملیات اکتشاف و بازگشایی بسیاری از غارهای کشور مشارکت داشته است. می‌گوید:« بیشتری حوادث غارنوردی در غارهایی رخ می‌دهد که هنوز کشف نشده و ناشناخته هستند. بنابراین مسیرهای غار توسط یک تیم اکتشاف که داوطلبانه قدم پیش می‌گذارند بازگشایی می‌شود تا اگر در آینده حادثه‌ای برای غارنوردان رخ داد، تیم‌های امداد و نجات برای کمک به مصدومان کار آسان‌تری داشته باشند. من هر سال در مانورهای مختلف غارنوردی شرکت می‌کنم تا نقشی در اکتشاف و بازگشایی مسیر غارها داشته باشم.»

من امدادگر داوطلبم

غارنوردی تنها علاقه این بانوی ورزشکار نیست. او سال‌هاست به عنوان امدادگر داوطلب در حوزه امداد و نجات کوهستان از مهارتش برای خدمت‌رسانی به کوهنوردان دیگر استفاده می‌کند. او خاطرات بسیاری از نجات کوهنوردان آسیب‌دیده در ارتفاعات توچال، دربند و قله‌ها و ارتفاعات دیگر نقاط کشور دارد. مهریزی که فتح قله‌های مرتفع کشور از دنا، آتش‌کوه‌، ‌ریزان و... را در کارنامه‌اش دارد، داوطلبانه با پایگاه امداد کوهستان شمیرانات همکاری می‌کند و در ارتفاعات توچال، گلابدره و... برای کمک به حادثه‌دیدگان پای کار است.

خودش می‌گوید:« پیش از غارنوردی، به کوهنوردی علاقمند بودم. پس از اینکه مدرک مربیگری و داوری یخ‌نوردی و کوهنوردی را از فدراسیون کوهنوردی گرفتم، با خودم گفتم باید در کنار لذت بردن از ورزش به فکر امدادرسانی هم باشم. همین شد که به عنوان داوطلب با پایگاه امداد و نجات کوهستان هلال‌احمر در شمیرانات همکاری کردم و در دوره‌ای تجربیاتم را در اختیار ۳۰ بانوی داوطلب دیگر قرار دادم تا تیم بانوان این پایگاه برای امدادرسانی در حوادث آماده باشد.»

 

این گروه آماده برای امدادرسانی

مهریزی به عنوان مربی فدراسیون کوهنوردی، یک گروه آموزش کوهنوردی هم دارد تا جوان‌های علاقه‌مند به این رشته ورزشی، با اصول کوهنوردی آشنا شوند. او در صعودهای انفرادی و گروهی، بارها به نجات حادثه‌دیدگان شتافته و خاطرات بسیاری هم از نجات در ارتفاعات تهران دارد. این بانوی کوهنورد خاطره یکی از عملیات‌های نجات را برایمان تعریف می‌کند:« بسیاری از گردشگران تصور می‌کنند، صعود به ارتفاعات توچال و کوه‌های اطراف تهران بدون مهارت در کوهنوردی خطری برای آنها ندارد. در حالی که بارها شاهد حوادث تلخ برای کوهنوردان و گردشگرانی بودیم که بدون تجهیزات و امکانات مناسب دل به کوه زده‌اند. مدتی پیش ۲ نفر از کوهنوردان غیرحرفه‌ای بدون کمترین تجهیزات ایمنی و تخصصی صعود به تصور اینکه در ارتفاعات نزدیک تهران حادثه‌ای برایشان رخ نمی‌دهد تصمیم به صعود گرفتند. زمستان بود و بارش برف و دید ناکافی باعث شده بود مسیر بازگشت از ارتفاعات را گم کنند. از آنجایی که غذا و لباس مناسب هم نداشتند دچار سرمازدگی شدید شدند. وقتی خبر گم شدن آنها به پایگاه رسید، همراه گروهی از امدادگران به منطقه اعزام شدم و با پیمایش مسیر صعود، آنها را درحالی که سرمازدگی و افت فشار تمام توان‌شان را گرفته بود پیدا کردم. پس از انجام اقدامات اولیه آنها را به پایین قله منتقل کردیم. اگر کمی دیرتر رسیده بودیم، شاید دیگر آنها زنده نبودند.»