همشهری آنلاین- پریسا نوری: فرق نمیکند متولد دهه ۴۰ باشید یا ۵۰ و ۶۰. فقط کافیست ایرانی باشید و خاطراتی هرچند کمرنگ از روزهای جنگ تحمیلی در پستوی ذهنتان باشد تا هر سال با فرا رسیدن سوم خردادماه، سالروز آزادسازی خرمشهر، از این حماسه غرورآفرین به خود ببالید. از آنجا که مرور خاطرات دلاور مردانی که این حماسه را رقم زدند، کاممان را شیرین میکند، در آستانه چهلمین سالگرد این رویداد، خاطرات دو تن از قهرمانان عملیات بیتالمقدس که سال ۱۳۹۵ در همشهری محله منتشر شد را بازنشر کردهایم. امیر «علی رزمی» و امیر «عباسعلی حاجی سلطانی» از فرماندهان عملیات آزادسازی خرمشهر بودند که سالها در همسایگی ما و شهرک امید سکونت داشتند و چه حیف که امیر سرتیپ «علی رزمی» جانباز ۵۰ درصد مدتی بعد از این گفتوگو دعوت حق را لبیک گفت. روحش شاد.
عبور از دل کارون
امیر «علی رزمی» در عملیات بیتالمقدس سکان فرماندهی تیپ یک لشکر ۲۱ حمزه را در دست داشته و او از خاطرات روزهای قبل از عملیات برایمان چنین یاد کرده است: «قبل از آغاز عملیات بیتالمقدس تیپ یک در نزدیک کارون و روستای «دارخوین» مستقر شدیم. عراقیها آن سوی کارون بودند و برای شناسایی مواضع دشمن باید شبانه از عرض رودخانه عبور میکردیم. برای اینکه سروصدا ایجاد نشود، از قایقهای لاستیکی استفاده کردیم. قایقهایی که اگر یک تیر به آنها شلیک میشد، به راحتی سوراخ و همه سرنشینانش غرق میشدند، ولی خدا را شکر نیروهای عراقی اصلا متوجه حضور ما نشدند و شناسایی مواضع دشمن به خوبی انجام گرفت.»
چاهکن، ته چاه افتاد
بعد از شناسایی مواضع دشمن، عملیات بیتالمقدس در تاریخ ۱۰ اردیبهشت با رمز «بسمالله القاسم الجبارین علیابن ابیطالب» آغاز شد. هدف مرحله اول عملیات عبور از رودخانه و حرکت به سوی جاده اهواز- خرمشهر بود. فرمانده تیپ یک لشکر حمزه ادامه میدهد: «برای عبور نفربرها و خودروهای سنگین از عرض رودخانه بچههای واحد مهندسی دو پل روی رودخانه زدند و همه نیروها به سلامت از رودخانه عبور کردند. بعد باید از یک معبر ۱۸ کیلومتری عبور میکردیم تا خودمان را به جاده آسفالته اهواز-خرمشهر برسانیم، هیچ نشانهای هم نبود تا مسیر معبر را در تاریکی شب مشخص کنیم.
حتی برای خواندن قطبنما نمیتوانستیم از روشنایی کبریت استفاده کنیم. به هر سختی بود، نیروها خودشان را به محل رساندند. در این مرحله باید جاده خرمشهر- اهواز را تصرف کرده و از لوث وجود نیروهای عراقی پاک میکردیم. درگیری شدیدی بین نیروهای خودی و عراقیها صورت گرفت که به پیروزی بچههای ما و تصرف جاده اهواز خرمشهر ختم شد. بعد از تصرف خاکریز عراقیها، متوجه شدیم آنها به قدری ترسیده بودند که هنگام فرار حتی جنازه کشتهشدگانشان را هم به عقب نبردهاند. آنها تصور نمیکردند ما از آن نقطه به آنها حمله کنیم و در جایی که احتمال حمله میدادند حدود ۱۵ تا کانال عمیق کنده بودند، ولی وقتی با حمله ما غافلگیر شدند و در تاریکی شب فرار کردند، بیشترشان داخل این کانالهایی که برای ما کنده بودند، افتادند.»
فراریها را کوسهها خوردند
با در اختیار گرفتن جاده خرمشهر- اهواز در تاریخ ۱۸ اردیبهشت، باز کردن معابر مین و پیشروی گردانهای قرارگاه نصر به سمت خرمشهر به منظور محاصره این شهر آغاز میشود. در اولین روز خرداد انسجام نیروهای دشمن گسیخته و در دومین روز خردادماه خرمشهر کاملا به محاصره نیروهای خودی درآمد. امیر رزمی از روز محاصره خرمشهر و فرار نیروهای دشمن اینچنین میگوید: «در آن روز که خرمشهر را محاصره کردیم، امیر «سعدی» که به همراه سردار «حسن باقری» فرماندهی قرارگاه نصر را به عهده داشتند، به من گفتند وظیفه تو این است که نفراتت را جایی مستقر کنی که اجازه ندهی عراقیها از محاصره فرار کنند و هم نتوانند از طرف شلمچه نیروی کمکی بگیرند. در آن روز ۱۹ هزار و پانصد نفر عراقی را اسیر کردیم و حدود ۴ الی ۵ هزار نفر باقیمانده فرار کردند و خودشان را به بالای رودخانه کارون که با اتصال به رودخانههای دیگر دریاچهای درست شده بود، رساندند و به امید اینکه بتوانند با شنا خودشان را نجات بدهند، داخل آب پریدند. اما چون آن قسمت حدود یک سالی رفت و آمد کشتی نداشت تبدیل به لانه کوسهها شده بود و عده زیادی از عراقیها خوراک کوسهها شدند.»
اشتباه دشمن و امتیاز ما
امیر «عباسعلی حاجی سلطانی» که در عملیات بیتالمقدس به عنوان فرمانده توپخانه وظیفه سنگین پشتیبانی از تیپ ۱ لشکر ۲۱ حمزه را به عهده داشته و بنا به گفته همرزمانش شراره آتش توپخانهاش حتی یک لحظه دشمن را آسوده نگذاشته، ادامه میدهد: «بزرگترین اشتباه عراقیها این بود که ساحل غربی رود کارون را در اختیار نگرفته بودند و ما بعد از عبور از عرض رودخانه توانستیم از این امتیاز استفاده کنیم و به شناسایی مواضع توپخانه بپردازیم. با شناساییهایی که انجام دادیم متوجه شدم بهترین نقطه برای استقرار توپخانه در ده شیخ قم دست چسبیده به ساحل رودخانه است و در همانجا پاسگاه زدیم. به طوری که با فاصله کمی درست پشت نیروهای خودی قرار بگیریم و با توجه به برد توپها بتوانیم بهتر عراقیها را هدف بگیریم.»
جانماییهای پی در پی توپخانه
جانمایی مناسب توپخانه و آتش بیوقفه بر روی سربازان دشمن از نقاط قوت تیپ یک لشکر حمزه از تاکتیک مهم هر عملیات نظامی است که خوشبختانه با درایت امیر حاجی سلطانی که در آن زمان سرگرد ارتش بودند، با موفقیت انجام شد. امیر حاجی سلطانی درباره جانمایی توپخانه در عملیات بیتالمقدس میگوید: «در ۲۱ روز عملیات بیتالمقدس ما مجبور شدیم برای پشتیبانی بهتر نیروها ۱۶ بار مواضع توپخانه را عوض کنیم، فشار کارمان به قدری بود که به علت بیخوابیهای مکرر چشمانم سرخ بود و اصلا سفیدی چشم نداشتم، ولی این تاکتیکها لازم بود و باید به موقع انجام شود. یک بار که تازه موضع توپخانه را عوض کرده بودیم، عراقیها موضع قبلیمان را که حدود ۷۰-۸۰ متر با ما فاصله داشت به شدت بمباران کردند، به طوری که اگر در آنجا مانده بودیم، احدی از ما زنده نمیماند. بعد از این اتفاق برای زنده ماندمان همگی خدا را شکر کردیم.»
عراقیها با یخچال خانهها سنگر درست کرده بودند
امیر حاجی سلطانی در ادامه صحبتهایش از یادآوری روز آزادی خرمشهر، برق شادی در چشمانش میدرخشد و میگوید: «خدا را شکر خرمشهر در سوم خرداد طور کامل آزاد شد. در آن روز پرچم پرافتخار کشور عزیزمان بر فراز مسجد جامع شهر به اهتزاز درآمد و نیروهای خودی در این مسجد نماز شکر خواندند.»
سرتیپ جانباز درحالی که نمیتواند تأثرش را از خاطره اولین ورودش به خرمشهر پنهان کند، میافزاید: «وقتی وارد شهر شدم از دیدن صحنههایی که جلوی چشمم بود دلم به درد آمد. دژخیمان عراقی تمام شهر را خراب و خانهها را غارت کرده بودند. در خیابانها سنگرهایی درست کرده بودند که دیوارهاش از یخچال بود. فرشها را هم روی سنگر انداخته بودند، همچنین خودروها را از گمرک برده و روی تل خاک گذاشته بودند. خلاصه اینکه نقطهای سالم در شهر باقی نگذاشته بودند. همه بلاهایی که عوامل رژیم بعث در مدت اشغال بر سر خرمشهر آورده بودند، نشان میداد که آنها بویی از انسانیت نبردهاند.»