دامپزشکی نخوانده، مطب و میز و دم و دستگاهی هم ندارد. حق ویزیت هم نمی‌گیرد. او تعمیرکاری است که با روش‌های خاص خود، حیوانات آزاردیده را درمان می‌کند. حاج علی پای شکسته خروس را گچ می‌گیرد و گلوی بریده کبوتر را بخیه می‌زند تا خوب شود. او با این‌روش‌ها حیوانات بیمار بسیاری را درمان کرده است.

همشهری آنلاین - رابعه تیموری:توری بزرگ خروس‌ها را کنار دیوار حیاط تعمیرگاه گذاشته و روی سقفش نایلون کشیده که آفتاب و باران اذیتشان نکند. دبه پلاستیکی آبشان را روی چفت قفس آویخته است، اما اگر خروس‌ها شلوغ بازی کنند، به دبه آب آسیبی نمی‌رسد. مرغ و جوجه‌ها تنها حیوانات باغ‌وحش حاج علی هستند که حصار و قفسی ندارند و صبح تا غروب، در زیر سایه درخت تنومند و پرسایه وسط حیاط آسوده قدم می‌زنند. تعداد کبوترها زیاد است و تورشان شبیه آپارتمانی چند واحدی است که در هر واحد چند کبوتر در کنار هم خوش و خرم زندگی می‌کنند! کبوتری که مدتی پیش پایش آسیب دیده بود، ظاهرا روبه راه شده و اگر با رفتار پرندگان آشنا نباشی، نمی‌توانی لنگیدنش را تشخیص دهی، اما حاج علی به یک نگاه و به نشان راه-رفتنش، او را از بقیه کبوترهای همرنگ و همسانش سوا می‌کند. پای این کبوتر لای در مانده و شکسته است. حاج علی او را پیدا کرده و با بخیه و گچ گرفتن پایش، حیوان را مداوا کرده است.

حاج علی، حیوانات آزاردیده را درمان می‌کند | تعمیرگاه حکیم‌باشی پناهگاه کبوترها و سگ‌های بیمار | حیوان آزاری محصول، فرزندپروری نادرست است

گلوی کبوتر را بخیه زدم

حاج علی کبوتر دیگری را که بر اثر عفونت نابینا شده، درمان کرده است. او تعریف می‌کند : « این کبوتر کنار یکی از برج‌های شهرک راه‌آهن افتاده بود و طعمه چشمش را کور کرده بود. من اول طعمه را داخل چشمش خرد و ریز کردم. بعد با آنتی‌بیوتیک، عفونت را خشکاندم. کم‌کم کبوتر بی‌ناییش را به دست آورد، ولی چون در دوران بی‌ماریش، با دست به او آب و دانه می‌دادم، عادت کرده وهنوز هم نمی‌تواند خودش چیزی بخورد. » گلوی جوجه کبوتر دیگری موقع دانه خوردن با تیزی ناخن پای مادرش، بریده شده و دلمه‌های خون راه خورد وخوراک پرنده را بسته است. وقتی جوجه کبوتر را به نزد حاج علی می‌آورند، او با تیغ جای بریده را می‌شکافد تا خون جاری شود، بعد محل شکاف را بخیه می‌زند و چند روز از پرنده مراقبت می‌کند تا دوباره راه بیفتد.

درمان خروس با گچ ونوارچسب

در تعمیرگاه حاج علی و لابه لای آچار بوکس و جک و خرک و لوازم تعمیر خودرو، انواع پرنده از قناری و مرغ عشق تا مینا و سره پیدا می‌شود. قفس مرغ عشق‌های نازپرورده حاج علی که دوست دارند حکیم باشی کنارشان بایستد و با حوصله به آنها دانه بدهد، داخل تعمیرگاه است و پرنده‌های دیگر، نزدیک سقف تعمیرگاه اتاقک پستومانند بزرگی دارند. کنار ردیفی ازضایعات فلزی اتاقک خودرو، خروس سیاه رنگی بی‌-حرکت نشسته و بروبیای تعمیرگاه را تماشا می‌کند. فاصله‌ای که میان مفاصل پاهای خروس افتاده، توان راه رفتن را از حیوان گرفته و دامپزشکان هم نتوانسته‌اند درمانش کنند. صاحب خروس که قصد کشتن حیوان زبان بسته را کرده، وقتی وصف مهارت حاج علی در مداوای حیوانات را شنیده، خروس را بیمار و تب‌دار به نزد او آورده است. حاج علی اول مفاصل خروس را با نوارچسب به هم نزدیک کرده، بعد پاهایش را گچ گرفته وبرایش از کارتن صندلی درست کرده که پاهایش آزاد و آویخته بماند تا بجوشد. حالا هم به او داروی تقویتی می‌خوراند تا کمبود ویتامینی که خروس جوان را به این حال و روز انداخته، رفع شود.


‌بزغاله را پوشک می‌کردم

حیوانات مختلف و گوناگونی از مطب اوستای تعمیرکار سردرآورده‌اند که بعد ازشفا گرفتن، نزد صاحبانشان برگشته‌اند. حاج زینعلی می‌گوید : « پارسال زمستان یک گوسفند یک روزه را که از گله جدا افتاده بود، به اینجا آوردند که شرایط مزاجیش خوب نبود. اول خاکشیر را با آب سرد به او خوراندم، اما بهتر نشد. مخلوط پودر سنجد و شیرخشک را که امتحان کردم، موثر بود و حالش بهتر شد. ٢، ٣ ماه بزغاله مریض بود و در این مدت، او را مثل نوزاد پوشک می‌کردم! وقتی بزغاله علف خور شد و جان گرفت، او را به چوپانی سپردم تا با گله بزرگ شود. » حکیم باشی شهر زیبا حیوانات وحشی مانند شاهین و قرقی را هم زخمی پیدا کرده و بعد ازدرمان به باغ‌وحش شهر تحویل داده است. حاج علی در تعمیرگاهش داروخانه کوچکی دارد که داخل آن انواع و اقسام داروها از باند و گچ و نخ بخیه تا قرص و شربت‌های تقویتی و آتی بیوتیک یافت می‌شود. هزینه خوراک و داروی ماهیانه حیوانات و پرندگان باغ‌وحش حاج-زینعلی به چند میلیون تومان می‌رسد، اما دلش راضی نمی‌شود این موجودات زبان بسته را از تعمیرگاهش بیرون کند. او حیوانات را رایگان طبابت می‌کند، خریدوفروش حیوانات و پرندگان هم در مرام او نیست و آنها را فقط به کسی هدیه می‌دهد که حسابی مراقبشان باشد.

حکیم باشی شهر زیبا، یل جبهه‌ها بود

حاج علی زینعلی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به تعمیر خودرو مشغول بوده و در دوران دفاع مقدس به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به جبهه رفته است. او تا سال ١٣٧۵ که خطر بمب گذاری عوامل ضد انقلاب کشور را تهدید می‌کرد، در حالی که موج گرفتگی و آسیب‌دیدگی دست، افتخار جانبازی را بر سینه اش نشانده بود، در لباس پاسداری کمیته انقلاب اسلامی به خنثی کردن بمب مشغول بوده است. وقتی کشور به آرامش می‌رسد، حاج علی با خیال آسوده لباس پاسداری را از تن به در می‌کند و دوباره به تعمیرگاه خودرویش رونق می‌دهد. مرد جبهه و جنگ طبعی لطیف دارد و نه‌تنها عاشق حیوانات است، از پرورش گل و گیاه هم لذت می‌برد. حاج علی در حیاط تعمیرگاهش باغچه کوچکی دارد که در آن درختان لیموترش و پرتقال و گردو و کانکوال و گل‌های مختلف را به بر رسانده است. ٢ فرزند حاج علی عشق به طبیعت و حیوانات را از پدر آموخته‌اند و در خانه از پرندگان زیادی نگهداری می‌کنند.